هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
يكشنبه، 14 بهمن 1403
ساعت 09:37
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

جمعه 9 تير 1396 ساعت 22:07
جمعه 9 تير 1396 21:54 ساعت
2017-6-30 22:07:09
شناسه خبر : 272420
اگر در گذشته قوم شعیب با وصف «کم‌فروشی» و قوم لوط براساس عمل شنیع «لواط» به کفر و شرک در غلتیدند، تمدن مدرن به حدی از تفرعن رسیده که ملت‌ها با هفتاد وصف از اخلاق رذیله، به سجده در برابر سبک زندگی غربی وادار می‌شوند و پایتخت‌ها و کلان‌شهرها در نظام مادی، حقیقتی جز این ندارد. در واقع موضوع شهرها در سبک زندگی مدرن، نیاز و ارضای مادی است.
اگر در گذشته قوم شعیب با وصف «کم‌فروشی» و قوم لوط براساس عمل شنیع «لواط» به کفر و شرک در غلتیدند، تمدن مدرن به حدی از تفرعن رسیده که ملت‌ها با هفتاد وصف از اخلاق رذیله، به سجده در برابر سبک زندگی غربی وادار می‌شوند و پایتخت‌ها و کلان‌شهرها در نظام مادی، حقیقتی جز این ندارد. در واقع موضوع شهرها در سبک زندگی مدرن، نیاز و ارضای مادی است.

گروه معارف - رجانیوز: طرح مقوله «سبک زندگی اسلامی» به عنوان بُعد نرم‌افزاری تمدن اسلامی توسط مقام معظم رهبری، تفاوتی ماهوی با تعریف سبک زندگی بر اساس رفتارهای فردی و خانوادگی را نشان می‌دهد. توجه به رواج سبک زندگی مهاجم و مخربِ غربی در دنیا و غلبه‌ی آن بر همه کشورها در مقیاس جهانی نشان‌گر آن است که مسأله سبک زندگی در رابطه‌ای مستقیم با یک تمدن همه‌جانبه قرار گرفته و به بزرگترین مانع در برابر تحقق سبک زندگی اسلامی تبدیل شده است. 

 
ازاین‌رو، در بخش اول از این مباحث، ابتدائاً «سبک زندگی غربی» به عنوان پدیده‌ای برخاسته از تمدن مدرن تحلیل می‌شود و با اشاره به مجموعه‌ای از آمار عینی و تجارب میدانی، شکست مدرنیته در رفع نیازهای اولیه انسانی در مقیاس جهانی روشن می‌گردد و اثبات می‌شود «تئوری تولید ثروت»، «تئوری تولید قدرت» و «تئوری تولید اطلاع» به عنوان ابعاد سه گانه‌ی «سبک زندگی غربی»، شکلی جدید و مدرن از آیین دنیاپرستی را بر بشریت تحمیل می‌کند. در بخش دوم، مبانی عقلی و دینیِ طراحی سه تئوری الهی در تولید ثروت، قدرت، اطلاع تبیین می‌گردد و در بخش سوم، با تکیه به مبانی پیش‌گفته، ابتدائاً نمایی کلی از سه تئوری «تولید ثروت، قدرت و اطلاعِ سبک زندگی اسلامی» در «وضع مطلوب» ارائه می‌شود تا نقطه آرمانی که نظام اسلامی در طول صد سال آینده باید به سمت آن حرکت کند و از طریق آن، تحقق تمدن اسلامی را رقم بزند، روشن گردد. اما ناگفته پیداست که تحقق وضع مطلوب و دستیابی به تمدن نوین اسلامی پیش از هر چیز وابسته به طراحی نقشه‌ای دقیق، همه‌جانبه و قاعده‌مند برای خروج از وضع موجود و شکستن ساختارهای سبک زندگی غربی است. از این‌رو بخش بزرگی از بخش سوم، به طراحی تئوری تولید قدرت، ثروت و اطلاع در «دوران گذار» می‌پردازد.
 
قابل ذکر است این سلسله مباحث پس از دعوت مدیریت محترم مصلای قدس شهر مقدس قم از عالم مجاهد و اندیشمند انقلاب فرهنگی مرحوم استاد حجة‌الاسلام‌والمسلمین حاج شیخ مسعود صدوق در ایام عزاداری سید و سالار شهیدان (پاییز 1395)، مطرح شده است. آن استاد معزز در آخرین روزهای حیات پربرکت خود تصریح کرد که در این سلسله بحث، «مانیفست اداره نظام اسلامی» را بیان کرده تا بر این اساس، ابهام‌های علمیِ مدیران انقلابی برای تغییر جهتِ حاکم بر ساختارهای غربی از بین برود و از طریق هماهنگ‌شدن ساختارها با جهت‌گیری‌های الهیِ حضرت امام و مقام معظم رهبری، ضربه‌های جدیدی که انقلاب اسلامی در روند توسعه و تکامل خود باید بر پیکره‌ی بت‌پرستی مدرن وارد نماید، روشن شود.
 
***
 

تحلیل از «مدیریت توسعه» در شهرهای مدرن برمبنای «تئوری تولید ثروت» (ربا و تکاثر) و نقش آن در حاکمیت اخلاق رذیله بر تمامی ابعاد سبک زندگی غربی

 

1. بیان تمثیلی از «مدیریت توسعه» به‌عنوان امر حاکم بر مدیریت «کلان» و «خُرد»

 

سومین سطح از مدیریت در شهرها، «مدیریت توسعه» است که با این مثال قابل تبیین است: حاصل نظم‌ها و توازن‌ها در یک فرد، باعث ایجاد آبرو و عزت و احترام برای او خواهد شد. یعنی رعایت نظم و حفظ تعادل در سیستم‌ها موجب می‌شود تا افراد در طول زمان، در کار و شغل و فعالیت خود رشد کنند و به موفقیت‌هایی برسند که تشویق و تحسین جامعه را بر می‌انگیزد و اعتبار سیاسی، فرهنگی و اقتصادی برای اشخاص به ارمغان می‌آورد. همانند دانش‌آموزی که با تلاش فردی و حمایت خانواده از او، با نمره‌ی بالایی وارد دانشگاهی معتبر شده و خود را برای ادامه مسیر ترقی و پیشرفت آماده می‌کند. در واقع جریان نظم در شهرها و مدیریت توازن و تعادل در آنها، موجب اعتبار برای شهر خواهد شد و رشد آن را رقم خواهد زد. مدیریت توسعه نیز دارای احکامی متناسب با رشد و پیشرفت است که بر احکام مدیریت کلان حاکم است؛ همان‌گونه که احکام مدیریت کلان بر احکام مدیریت نظم حکومت می‌کند.

 

2. تولید ثروت و تکاثر، مبنای مدیریت توسعه در سبک زندگی غربی و چالش ناپایداری آن

 

حال باید ملاحظه کرد که رشد در سبک زندگی غربی به چه چیزی تعریف می‌شود؟ در این سبک زندگی، شهر و کشور و نظامی قوی‌تر محسوب می‌شود که ثروتمندتر باشد؛ زیرا ثروت، موجب تولید علم شده و علم، زمینه قدرت و اقتدار را فراهم می‌آورد. یعنی مبنای احکام توسعه در تمدن غربی، «سود سرمایه» و «دائم‌افزایی پول در زمان» است و نظام و کشور و شهری که به این مهم دست پیدا نکند، در حال نزول و تجزیه و سقوط ارزیابی می‌شود. پس در سبک زندگی غربی، مرگ شهرها زمانی رقم می‌خورد که شرایط را برای تولید ثروت فراهم نکند. به همین دلیل است که ایران در نظر کارشناسان اقتصادی، کشوری محسوب می‌شود که رو به مرگ و سقوط است؛ زیرا طبق آمار اعلام‌شده، 90 درصد بودجه‌ی کشور، صرف هزینه‌های جاری می‌شود و تنها 10 درصد از آن، به طرح‌های عمرانی تخصیص می‌یابد. این در حالی است که احکام توسعه اقتضا می‌کند که با سرمایه‌گذاری در طرح‌های توسعه‌ای که دارای توجیه اقتصادی هستند، ثروت تولید شود و الا اگر تولید ثروت محقق نشود، امکان اخذ مالیات و به تبع، ارائه خدمات به شهروندان از بین می‌رود و شهروندانی که از خدمات مطلوب بهره‌مند نباشند، شدت انگیزه‌های اقتصادی آنها کاهش می‌یابد کار و فعالیت مطلوبی انجام نخواهند داد. اما در صورتی که این سیکل به درستی به گردش درآید، شدت انگیزه‌های اقتصادی افزایش یافته و در نهایت، به ثروت افزون‌تری مبدل خواهد شد.

 

در همین مرحله از بحث، مناسب است به یک نکته اعتقادی اشاره شود و آن این‌که اگر به‌جای ثروت و سود سرمایه، امور دیگری از قبیل قدرت، تولید علم و... به‌عنوان مبنای احکام مدیریت توسعه قرار گیرد، باز هم گره‌ای گشوده نخواهد شد. زیرا هر مقوله‌ای که در یک سیستم و مجموعه دارای جایگاه متغیر اصلی باشد اما مخلوقِ محدودی باشد که به نامحدود و بی‌نهایت متصل نشود، امکان تداوم را از مجموعه خواهد گرفت. همان‌گونه که در بلوک شرق، «کار اجتماعاً لازم» به‌جای «سود سرمایه» به‌مثابه متغیر اصلی در سیستم اقتصاد قرار می‌گرفت، اما در نهایت به فروپاشی اردوگاه شرق انجامید. به‌عبارت دیگر، تداوم یک سیستم و مجموعه منوط به آن است که به بی‌نهایت و نامحدود متصل شود و تنها در این صورت است که می‌توان رشد و توسعه و پیشرفت و کمال و سایر مقولات ارزشی را تعریف کرد. لذا حرکت به‌سوی رشد و پیشرفت و تکامل و مفاهیمی از همین سنخ مانند سعادت و خوشبختی و آرامش و... اگر با خدای متعال و قدرت و علم بی‌نهایت او همراه نشود، نتیجه‌ای جز فریب و بازی و لهو و لعب را در پی نخواهد داشت. البته بحث دقیق و تفصیلی در این‌باره، منوط به طرح مباحثی پیرامون فلسفه جامعه‌شناسی و ارتباط آن با فلسفه تاریخ و فلسفه تکوین است. اما آنچه در سطح فرهنگ عمومی باید به آن توجه شود این است که احکام توسعه در سبک زندگی غربی به ثروت باز می‌گردد و ثروت به‌عنوان یک امر محدود، نمی‌تواند رشد و توسعه و تکامل را نتیجه دهد.

 

3. ربا به‌معنای «دائم‌افزایی پول در زمان»، علت تمرکز جمعیت و مبنای تعریف شهر در تمدن مدرن

 

پس اولین گام در ساخت شهرها و سفارش نحوه زندگی در آن، تولید ثروت و جذب سرمایه است و شهری که در این زمینه موفق نباشد، ارائه خدمات در آن میسر نخواهد بود. به‌عنوان نمونه برای بهره‌مندی یک شهر از برق، وجود یک شبکه توزیع برق ضروری است اما هم ساخت، هم نگهداری و هم بهینه و توسعه و ارتقای این شبکه براساس تکنولوژی‌های جدید، به سرمایه‌گذاری و صرف هزینه‌های سنگین نیاز دارد. راه حلی که در سبک زندگی غربی برای این چالش پدید آمده، حضور و مشارکت فعال در تولید ثروت و دستیابی به سود از طریق «تولید، تجارت و معاملات پولی» است. یعنی همان‌طور که تولید انبوه کالا سودآور است، تجارت کالاهای تولید شده نیز موجب تولید ثروت می‌شود اما آنچه بیش از همه و در مقیاسی بسیار وسیع‌تر باعث دستیابی به سود و ثروت دائم‌التزاید می‌شود، خرید و فروش پول و گردش آن در سیستم بانکی است؛ بدون آن‌که در ازای آن کالایی وجود داشته باشد. به‌بیان دیگر در سبک زندگی غربی، پول فی‌نفسه و در طول زمان دائم‌افزاییِ سود را به دنبال دارد و این امر از طریق شبکه بانکی و بانک‌های مرکزی محقق می‌شود.

 

لذا طبق مطالعات جدید، سوئیس به‌عنوان ثروتمندترین کشور دنیا شناخته شده[1]؛ کشوری که با تأمین امنیت پولی بلندمدت، شرایطی فراهم کرده تا بیشتر ثروتمندان جهان، سرمایه‌های خود را به بانک‌های این کشور بسپرند. همچنان‌که در امریکا به‌عنوان کشور دوم جهان از لحاظ ثروت و دارنده بیشترین گردش مالی، ثروت اکثر سرمایه‌داران از طریق خدمات مالی به دست آمده است. در سال‌های ابتدایی انقلاب این‌گونه گزارش شده بود که حجم گردش دلار در شبکه مالی و اقتصاد جهانی، در حدود 6000 میلیارد دلار است. این اعداد و ارقام چه معنایی می‌تواند داشته باشد جز آن که توانمندی مالی همه کشورها بر محور قدرت مالی امریکا طواف می‌کند. انگلیس نیز که در این تحقیق، به‌عنوان سومین کشور ثروتمند جهان معرفی شده، ثروت جدید خود را از بخش بانکداری و مالی کسب کرده است. بنابراین شهرهای مدرن و دستیابی به خدمات و امکانات ناشی از شهرنشینی، وابسته به تولید ثروت است و مهمترین عامل در تولید ثروت، سیستم بانکی محسوب می‌شود که بر «ربا» بنا شده است. در نتیجه، تعریف شهر در سبک زندگی غربی به «ربا» به‌معنای قدرت گردش مالی شهرها باز می‌گردد که آثار این امور در دستگاه کارشناسی کشور، در مباحث آینده مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

 

4. قرارگرفتن سود سرمایه به‌عنوان مبنای «مدیریت توسعه» در سبک زندگی غربی، علت مادی‌شدن «مدیریت کلان» و «مدیریت خُرد» (تبدیل اخلاق رذیله به وصف جامعه مدرن و ساختارهای آن)

 

هنگامی که دائم‌افزاییِ سود سرمایه به‌عنوان رکن اصلی در بالاترین سطح مدیریت (مدیریت توسعه) قرار گیرد، قهراً توازن‌ها و تعادل‌ها و انواع موازنه‌های اجتماعی نیز به نفع قشری خاص رقم می‌خورد و خبری از منافع عموم مردم در مدیریت توازن نخواهد بود. زیرا سرمایه در دست عموم مردم نیست و این‌گونه نیست که تمامی شهروندان جزو طبقه‌ی ثروتمند باشند. بلکه در نظام‌های مادی، زیردستان باید در محرومیت قرار بگیرند تا از رؤسا تبعیت کنند. در دوران پیش از رنسانس نیز همین فرهنگ حاکم بوده و مردم به گونه‌ای در گرسنگی و بیچارگی غوطه‌ور بودند و در مرز زندگی و مرگ نگه‌داشته می‌شدند که به استیصال بیفتند و به‌عنوان مثال، در برابر امر سلطان برای حضور در جنگ اطاعت نمایند تا حداقل از وعده‌ی غذایی که به سربازان جنگی داده می‌شود، بهره‌مند شوند و سیری را تجربه کنند! در واقع دستگاه کفر و نفاق همواره مدیریت خود را براساس اخلاق رذیله استوار می‌کنند و امروزه این اخلاق را به وصفی برای سیستم‌ها و مدل‌های اداره کشور تبدیل نموده‌اند که تفصیل آن در کتاب «گفتمان انقلاب اسلامی» ذکر و روشن شد که مدل اداره غربی در بخش اقتصاد و تولید ثروت، براساس 9 وصف رذیله‌ی «حرص، حسد، محرومیت»، «اسراف، تفاخر، استکبار» و «تکاثر، ربا، خوض در دنیا» شکل گرفته است.[2] یعنی اتصاف به این خُلق‌ها تنها به افراد و انسان‌ها اختصاص ندارد بلکه به وصف جامعه غربی تبدیل شده؛ به نحوی که بدون آنها اداره جوامع مدرن ممکن نیست. در نتیجه آن مدل‌های توسعه است که مدیریت توازن‌ها در شهرهای غربی، به نفع قشر سرمایه‌دار تمام می‌شود و اثری از عدالت دیده نمی‌شود و به تبع، هیچ اعتمادی بین مردم شکل نمی‌گیرد. زیرا در چنین جامعه‌ای، روابط بین انسان‌ها براساس تعلق به تمنیات درونی پدید می‌آید و هر شخصی با محوریت ارضای نیازهای خود، با دیگران ارتباط برقرار می‌کند و محبتی ایجاد نمی‌شود. در واقع احکامِ مدیریت توسعه در سبک زندگی غربی، بر بی‌رحمی و تجاوز و استکبار و استعمار و حرص و حسد و تکاثر و تفاخر مبتنی شده است. اگر نگاه عقلانی و انسانی کنار گذاشته شود، سبک زندگی غربی حتی برمبنای لذت‌طلبی نیز دچار چالش است زیرا لذت‌طلبی در این دنیا نمی‌تواند پایدار بماند و لذت‌طلبان همیشه برای حفظ و تداوم لذت خود دچار اضطراب هستند.

 

5. جمع‌بندی: تحلیل قرآنی از سبک زندگی غربی و شهرنشینی مدرن به‌عنوان آیین دنیاپرستی

 

حال اگر میزان رفاه و تمرکز جمعیت در پایتخت‌هایی مانند «نیویورک» (که به تنهایی دارای 53 آسمان‌خراش است) و «لندن» (که به تنهایی دارای 5 فرودگاه بین‌المللی است) به‌جایی رسیده که روزانه میلیون‌ها نفر از طریق ترمینال‌های زمینی و هوایی وارد این شهرها می‌شوند، آیا نتیجه این فعالیت‌ها به چیزی جز دزدی و چپاول و تطاول و استعمار ملت‌ها منجر شده است؟! گرچه بتکده‌ها با قیام پیامبر اکرم (ص) از کره زمین برچیده شد، اما آیا این کلان‌شهرها معابد مدرنی نیستند که به‌جای ارعاب و تهدید مردم، آنان را به خود مشتاق کرده‌اند تا با حضور در این مراکز، تمامی وجوه خود را به پای منافع سرمایه‌داران قربانی کنند و در مقابل دنیا و دنیاپرستی به سجده بیفتند؟! اگر در گذشته قوم شعیب با وصف «کم‌فروشی» و قوم لوط براساس عمل شنیع «لواط» به کفر و شرک در غلتیدند، تمدن مدرن به حدی از تفرعن رسیده که ملت‌ها با هفتاد وصف از اخلاق رذیله، به سجده در برابر سبک زندگی غربی وادار می‌شوند و پایتخت‌ها و کلان‌شهرها در نظام مادی، حقیقتی جز این ندارد.

 

در واقع موضوع شهرها در سبک زندگی مدرن، نیاز و ارضای مادی است و مدل‌های مربوط به توسعه و معادله‌های تأمین‌کننده توازن و قوانین پدید آورنده‌ی نظم، بر همین مقوله متمرکز شده‌اند. برای مدیریت جریان نیاز و ارضای مادی، هویت انسان به «تحصیل» و «اشتغال» تعریف شده است و به همین دلیل، در تمامی اطلاعات و اسناد هویتی، پرسش‌هایی درباره شغل و میزان تحصیلات مطرح می‌شود. چنین هویتی در حقیقت یک نوع بردگی مدرن را برای بشریت رقم زده است؛ چون حتی کسانی که در رده‌های بالای شغلی قرار می‌گیرند، لاجرم در نظامی از سازماندهی مشاغل تعریف شده‌اند که در خدمت نظام سرمایه‌داری است. یعنی غیر از کارگران ساده، متخصصین و مدیران نیز در حال بیگاری به سود منافع قشر سرمایه‌دار هستند. در نتیجه، نیروی انسانی و منابع طبیعی و سایر مقدورات و امکانات کشورها به سلولی برای یک موجود زنده تبدیل می‌شوند که «سرمایه» نام دارد و حیات اجتماعی پیدا کرده و قشر سرمایه‌دار را در رأس هرم جامعه قرار داده و اختلاف طبقاتی شدیدی پدید آورده است. این ارگانیزم، موجب تمرکز جمعیت در شهرها می‌شود و برای بهینه خود، به‌سوی ارتقای تکنولوژی حرکت می‌کند و تکنولوژی، ابزاری است که ارتباط انسان با طبیعت را افزایش می‌دهد و دستیابی او به شهوات را تسهیل می‌کند.

 

حقیقت آن است که این روند براساس یقین و گزاره‌های وحیانی شکل نگرفته بلکه برمبنای اوهام و مشتهیات اهل طغیان ایجاد شده و به همین دلیل است که قدرت‌های بزرگ در صورت برخورد با موانع و مشکلات در راه اهداف خود، جنگ‌های خانمان‌سوز به راه می‌اندازند و با رفتاری دیوانه‌وار، جمعیت‌های بسیاری را به نابودی می‌کشانند. امروزه نیز ردپای رژیم امریکا در تمامی نقاط بحرانی جهان دیده می‌شود و در برابر قدرت اسلام و نظام جمهوری اسلامی به سردرگمی و جنون دچار شده است. از سوی دیگر علی‌رغم نظم و قانون و معادله‌های علمی و برنامه‌های توسعه که در تمامی ابعاد زندگی مدرن جریان دارد، مقوله‌ای به نام مافیا در تمدن مدرن پدید آمده که همه قوانین و قاعده‌های علمی را در تمامی کشورهای دنیا زیرپا گذاشته و فراتر از قوای مجریه و مقننه و قضائیه عمل می‌کند و سیستم‌ها و ساختارها و روند تکامل جامعه را عملاً به سخره گرفته است و جنایت‌هایی مانند قاچاق انسان و قاچاق کودکان و قاچاق اعضای بدن و قاچاق مواد مخدر را در سراسر جهان گسترش می‌دهد. این در حالی است که صاحبان این سبک زندگی، عموم مردم را به ریاضت اقتصادی به‌معنای قناعت به میزان معینی از سود و حقوق و امکانات توصیه می‌کنند اما با وجود آن‌که خود سودهای سرسام‌آور را درو می‌کنند و از هر راه ممکن به چپاول ملت‌ها مشغولند، به قواعدی که ماده‌پرستی برای آنها معین کرده نیز قانع نیستند بلکه از طریق همکاری با باندهای مافیایی و اجازه جولان آنها در کشورهای مختلف، به دنبال دستیابی به سود بیشتری هستند! باید توجه داشت که این فجایع ناشی از یک روند جبری نیستند بلکه عوارض قهری این سبک زندگی هستند. متاسفانه این سبک زندگی که سراسر زشتی و پلیدی است و کرامت و حقوق بشریت را لگدمال کرده، به‌عنوان زندگی زیبا معرفی می‌شود و با تکیه بر نظم‌های موجود ــ که تنها سطح اول از مدیریت غربی را شکل می‌دهد ــ این تحلیل در اختیار متدینین قرار می‌گیرد که غربی‌ها زندگی خود را براساس قرآن سامان داده‌اند و بیش از مسلمین به رعایت نظم مقید هستند!

 


[1]. مطالعات موسسه آلیانز در سال 2016 میلادی.

[2]. بررسی «تئوری تولید ثروت غربی» در این سلسله بحث به‌صورت اجمالی انجام شده و برای بحثی تفصیلی‌تر در این رابطه، می‌توان به فصل دوم از کتاب «گفتمان انقلاب اسلامی» مراجعه کرد.

-----------------------------------------

مطالب مرتبط:

 



 

 

 

 

https://zamzam.ir/#home