چهارشنبه 22 دى 1395 15:15 ساعت
شناسه خبر : 263884
تاریخچه تفصیلی و خواندنی حزبالله (از 1974 تا 2010)/ 28
دوربین دستی؛ سلاح راهبردی مقاومت!/حزبالله و «جنگ روانی چریکی»/آشنایی با گروه عبریزبان حزب الله و کاردهای مختلف آن
گاهی اوقات این تصاویر حتی پیش از آنکه ارتش اسرائیل به خانوادهی نظامیان کشته شده در آن عملیات، خبر کشته شدنشان را بدهد از شبکههای تلویزیونی [به نقل از المنار] پخش میشد!
گروه تاریخ رجانیوز: آنچه در پی میآید، قسمت دیگری از تاریخچهی حزب الله است. این سلسله مطالب، ترجمهای است از ترجمهی عربی کتاب «رزمندگان خدا؛ حزب الله از درون؛ 30 سال نبرد ضد اسرائیل»، نوشتهی نیکلاس بلانفورد؛ که در عین نوشته شدن توسط یک پژوهشگر غربی (که بعضا با مواضع حزب زوایای جدی داشته و گاهی در درک عمق ایدئولوژی اسلامی ناتوان بوده و در برخی موارد نیز تحت تاثیر شایعات ضد مقاومت واقع شده) مجموعا اطلاعات مفید و ذیقیمتی در بارهی تاریخچهی حزب الله ارائه میکند. قسمت بیست و هشتم را میخوانیم:
دوربین دستی؛ سلاح راهبردی مقاومت!
شاید بمبها، کشندهترین سلاح تاکتیکی در زرادخانهی حزب الله بوده باشند، اما کارآمدترین سلاح راهبردی حزب الله چیزی نبود جز دوربینهای فیلمبرداری: از سال 1991، رزمندان حزب الله تصویربرداری از بسیاری از حملاتشان در داخل منطقهی اشغالی را با دوربینهایی که خیلی راحت با دست حمل میشد، آغاز کردند. این تصاویر، سپس در شبکهی تلویزیونی المنار (متعلق به حزب الله) پخش میشد.
این فیلمها شامل صحنههای رزم بسیار عالی نیروهای حزب الله بود که پس از سیطره پیدا کردن بر مراکز مقدم [اشغالگران] در بالای ارتفاعات، پرچم حزب الله را بالای سنگرها[ی دشمن] نصب کرده و در مقابل پرچم، ادای احترام نظامی میکردند. یا مثلا در تصاویر، موشک ضد تانکی را میدیدیم که به سمت یک خودروی زرهی ارتش اسرائیل شلیک میشد و پس از طی مسافتی با آن برخورد میکرد و آن را منفجر میساخت. یا یک واحد گشتی اسرائیلی را میدیدیم که با انفجار بمب کنار جادهای هدف قرار میگرفت. گاهی اوقات این تصاویر حتی پیش از آنکه ارتش اسرائیل به خانوادهی نظامیان کشته شده در آن عملیات، خبر کشته شدنشان را بدهد از شبکههای تلویزیونی [به نقل از المنار] پخش میشد!
المنار و نقش مهم آن در جنگ روانی مقاومت
حزب الله از دههی هشتاد میلادی چند شبکهی رادیویی تاسیس کرده و یک هفتهنامه منتشر میکرد ولی از سال 1991 و با آغاز به کار شبکهی المنار، گسترش مهمی در ماشین تبلیغاتی و رسانهای خود ایجاد کرد. المنار با بودجهی اولیهای که تقریبا به یک میلیون دلار میرسید، شروع کرد به پخش گفتگوهای سیاسی و سریالهای خانوادگی عربی و برنامههای کودکان و برنامههای دینی و فیلمهای هالیوودی که شدیدا بر آنها نظارت میشد (بیشتر از نظر محتوای جنسی تا صحنههای خشن). اما آنچه بیش از همه ذهن بینندگان را در لبنان و منطقه تسخیر کرد، همان نبردهایی بود که با دوربین فیلمبرداری میشدند.
با وجود همهی اینها، المنار تاسیس نشده بود که یک رسانهی بیطرف باشد، بلکه تاسیس شده بود تا ابزار انتشار پیام جهاد و مقاومت باشد و تایید افکار عمومی را برای مبارزهی حزب الله در راه آزادسازی جنوب لبنان به دنبال آورد.
نایف کریم، رئیس هیئت مدیرهی شبکهی المنار در سال 2001 در گفتگو با من میگفت: «المنار، برای ما سلاح مهمی است. المنار سلاحی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است.»
سه سطح عملیات روانی حزبالله
حزب الله [در آن برهه] دریافت که عملیات مبتنی بر انتقال اطلاعات [یعنی عملیات رسانهای] یا همان جنگ روانی چه نقش حساسی در مقاومتش ضد اشغالگری اسرائیل بازی میند، لذا فعالیتهای خود را برای خدمت به اهدافش در سه سطح تنظیم کرد: در سطح محلی، در مواجهه با اسرائیل و در سطح تعامل با جامعهی جهانی.
در سطح محلی، حزب الله تلاش کرد تا شکها[و نگرانیهای] بخشهای غیر شیعه را از طریق کم کردن تاکیدات بر اهداف وسیع ایدئولوژیکش در برپایی دولت اسلامی و کم کردن تاکیدات بر تقویت روابط با ایران، بکاهد. حزب الله تلاش کرد خود را به عنوان یک جنبش مقاومت ملی جا بیندازد که از طریق مواجهه با اشغالگری اسرائیل، به همهی لبنانیها خدمت میکند.
حزب الله احساسات دشمنی با اسرائیل را از طریق المنار تقویت میکرد. مثلا گاهی تصاویر وحشتناکی از کشته و زخمی شدن غیر نظامیان لبنانی پخش کرده و بعد از آن تصاویر نبردهایش را که با دوربین ضبط کرده بود نشان میداد و [به این ترتیب] حس اعتماد به نفس و اراده ایجاد میکرد.
در سطح بینالمللی هم حزب الله در اوایل دههی نود میلادی یک دفتر برای نشریات خارجی افتتاح کرده و با میل و رغبت با رسانههای غربی وارد گفتگو شد. سخنگویان حزب الله بحث قانونی نبودن اشغالگری اسرائیل در لبنان و وحشیگریاش و غیرقابل توجیه بودن آن را مطرح کرده و میگفتند که حزب الله، خیلی ساده، در مقابل اشغالگری مقاومت میکند؛ مثل هر جنبش آزادیبخش ملی دیگری؛ و این، حقی است که قانون بینالملل برایش تضمین کرده است. غالبا سخنگویان حزب الله برای رساندن پیامشان به جامعهی غربی، مقاومت فرانسویها در مقابل اشغال فرانسه توسط نازیها در جنگ جهانی دوم را مثال میزدند.
اما در بحث دشمن، حزب الله مکررا تاکید میکرد که اصرار اسرائیل برای باقی ماندن در جنوب لبنان بیفایده است چرا که هرچه نظامیان اسرائیلی، بیشتر در لبنان باقی بمانند، حزب الله تعداد بیشتری از آنان را خواهد کشت.
پخش فیلم نبردهای حزب الله در شبکههای صهیونیستی
[...] پس از مدتی، شبکههای تلویزیونی اسرائیلی [هم] شروع کردند به پخش تصاویری که حزب الله از درگیریها ضبط کرده بود. به این ترتیب بینندگان اسرائیلی هم توانستند جنگی که در خطوط درگیری جریان داشت را ببینند، یعنی همان چیزی که ارتش اسرائیل سعی کرده بود آن را از دید عموم، پنهان نگه دارد.
جنگ روانی چریکی!
نویسندهی گزارشی دربارهی جنگ روانی حزب الله [در همان زمان] نوشت: «اسرائیلیها درحالیکه در جایشان میخکوب شده بودند؛ با ترکیبی از ترس و افسون به این تصاویر نگاه میکردند. اثر روانی متراکم این تصاویر بسیار زیاد، و قانعکننده بود و در کنار یک سری امور دیگر، ایمان به قدت نظامی حزب الله را [در ذهن بینندگان صهیونیست] تثبیت میکرد.» [ران شلیفر؛ جنگ روانی: تحولی جدید در یک مهارت پرسابقه: حزب الله مقابل اسرائیل؛ [نشریه] پژوهشهایی پیرامون درگیری و تروریسم؛ [شماره] 29؛ 1-19؛ [سال انتشار:] 2006.]
اين دلیل اهمیتی بود كه به عملیاتهای مبتنی بر انتقال اطلاعات [یعنی عملیاتهای رسانهای] داده میشد؛ همان چیزی که میشد با توجه به آن، بر جریان مقاومتی که حزب الله [در این حوزه] به راه انداخته بود نام «جنگ روانی چریکی» را اطلاق کرد. یعنی سرعت عملیاتهای نظامی و تنوع آن بیشتر برای تبلیغات متراکم بود تا رسیدن به دستاورهای صرف نظامی. [ران شلیفر؛ جنگ روانی: تحولی جدید در یک مهارت پرسابقه: حزب الله مقابل اسرائیل؛ [نشریه] پژوهشهایی پیرامون درگیری و تروریسم؛ [شماره] 29؛ 1-19؛ [سال انتشار:] 2006.]
شکی نیست که یک بیانیهی مطبوعاتی معتدل که از سوی حزب الله صادر میشد و در آن خبر یک حملهی کُشنده با بمب کنارجادهای علیه نظامیان ارتش اسرائیل را اعلام میکرد، تاثیرگذاری آن را نداشت که شخص، تصویر فرو رفتن دستهای از نظامیان [اسرائیلی] را در ابری از آتش و دود و غبار [ناشی از انفجار]، همان شب در تلویزیون تماشا کند.
حملات صاعقهوار حزب الله علیه مراکز مقدم ارتش لبنان جنوبی [گروه شبهنظامی همپیمان اشغالگران] به خودی خود دارای ارزش نظامی حقیقی نبودند [!!] اما فیلم رزمندگانی که مسیرشان را از بین میدانهای مین طی کرده و بدون توجه به خمپارههایی که از آسمان میبارید، آتش مسلسلهایشان را به سمت سنگرهای ساخته شده از گونی شن میگرفتند و خطوط دفاعی تاسیسات ارتش لبنان جنوبی را میشکستند، اثر عظیمی از نظر روانی به جای میگذاشت.
با وجود واضح نبودن تصاویر و تکان خوردن آن [به دلیل تکان خوردن دوربین در صحنهی نبرد]، فیلمهای عملیاتهای رزمی، به علاوهی تبلیغات ماهرانه و مستمر از طریق پخش فیلمهایی که ارادهی رزمندگان مقاومت را در حال حرکت در سرزمینی شبیه به جنوب لبنان نشان میداد و کلیپهای ویدئوییای از تصاویر حملات قبلی که بر روی آن سرودهای حماسی قرار گرفته بود، تاثیر نامحدودی بر افزایش تایید مردمی در لبنان و جهان عرب برای مقاومت نظامی حزب الله در پی داشت.
گروه عبریزبان حزب الله و کاردهای مختلف آن
حزب الله برای تاثیرگذاری هرچه بیشتر بر افکار عمومی اسرائیل، از سال 1996 شروع کرد به پخش کلیپهای تبلیغاتی به زبان عبری که در آنها مستقیما با نظامیان و غیرنظامیان اسرائیلی سخن میگفت و آنها را از خطرات باقی ماندن در جنوب لبنان بر حذر میداشت.
تهیهی این کلیپها با بخش «رصد» بود. بخش رصد، قسمت ویژهای در شبکهی المنار بود که شبکههای تلویزیونی و رادیویی اسرائیلی را زیر نظر داشت و به صورت 24 ساعته با دقت پایگاههای خبری را بررسی میکرد. سپس اطلاعات به دست آمده به قسمت اخبار در المنار داده میشد تا در بخشهای خبری، پخش شده و در کلیپهای تبلیغاتی به کار گرفته شود.
اکثر افرادی که در بخش رصد فعالیت داشتند، اسرای سابق بودند که زبان عبری را در زندانهای اسرائیل آموخته بودند. مثلا احمد عمار یکی از آنها بود که در سال 1986 به همراه دو رفیقش در حین کارگذاشتن بمب کنار جادهای در منطقهی اشغالی اسیر شد و دادگاهی اسرائیلی او را به 7 سال زندان محکوم کرد [و پس از طی شدن هفت سال هم] دوران اسارتش با این عنوان که هنوز برای اسرائیل، تهدید محسوب میشود، ادامه پیدا کرد.
احمد عمار به همراه همرزمانش در حزب الله که با هم در زندان بودند، شروع کردند به یادگیری زبان عبری برای ارتباط برقرار کردن با زندانبانانشان. خصوصا که زبانهای عربی و عبری تشابهات زبانی فراوانی دارند و تنها شش ماه لازم بود تا احمد زبان عبری را یاد بگیرد.
به گفتهی خود او: «فهمیدیم که این فرصت مناسبی برای شناخت دشمن، و فرهنگ و هویت اوست. زبان عبری راه ارتباط ما با آنها [و کانال شناخت آنها] محسوب میشد. [...]»
فعالیت بخش رصد به تهیه محتوا برای تبلیغات و برنامههای خبری محدود نمیشد. مثلا درحالیکه شاخهی شناسایی میدانی حزب الله و شبکهی فعالانی که در کمربند مرزی [اشغالی] حضور داشتند، اطلاعات تاکتیکی مفیدی تهیه میکردند، نیروهای مسلط به زبان عبری در بخش رصد حزب الله هم ماموریت داشتند اطلاعات مفصلی که از سیاست و اقتصاد و جامعهی اسرائیلی تهیه میشد را به صورت عمیق بررسی کنند.
این اطلاعات با اهتمامی ویژه تحلیل میشد و همین، به حزب الله کمک میکرد که تصویری همهجانبه و واضح از دشمنش داشته باشد، خصوصا که حزب الله معتقد بود باید در ابتدا دشمنان اسرائیلیاش را بشناسد تا بتواند آنها را شکست دهد.[...]
حسن عزالدین رئیس بخش ارتباطات رسانهای حزب الله در سال 2001 [در گفتکو با نویسنده] میگفت: «میدانیم اولویتهای آنها چیست. و اقتصادشان و ساختار سیاسیشان و موسساتشان و تنوع نظرات و افکارشان را میشناسیم. هرچه آنها را بیشتر بشناسیم، اطلاعمان از نقاط ضعفشان بیشتر میشود و این مسئله، مقابله با آنها را آسانتر میکند.»
ادامه دارد ...
مترجم: وحید خضاب
[مطالب مندرج در این سلسله مطالب لزوما مورد تأیید رجانیوز و مترجم نیست و تنها به جهت حفظ امانت به صورت کامل نقل شده است. خصوصا مطالب مرتبط با نیروهای ایرانی و یا سران مقاومت، نیازمند تأیید از سوی مراجع ذی صلاح است.]
قسمتهای قبل:
لینک کوتاه »
http://rajanews.com/node/263884
لینک کوتاه کپی شد
کلیدواژه ها »