يكشنبه 15 مهر 1403 16:48 ساعت
شناسه خبر : 382473
گفتگوی رجانیوز با دکتر عربپور پیرامون سخنان رهبری نسبت به قطع شریانهای اقتصادی رژیم صهیونیستی؛
طوفان الاقصی ویران کننده توطئه غربی-اسرائیلی/ ظرفیت بینظیر ایران برای ایجاد کریدورهای تجاری منطقه و جهان/ با اتحاد و اقدام عملی جدی کشورهای منطقه، میتوان اقتصاد رژیم صهیونیستی را فلج کرد
اگر مرکز ثقل منطقه غرب آسیا را جمهوری اسلامی ایران ببینیم، همه این کریدورها و دعواها و حتی جنگهائی که اتفاق میافتند، برای این است که ایران از محوریت این کریدورها و آینده نظم جهانی حذف و رژیم صهیونیستی و دیگر رقبای منطقهای را جایگزین شوند.
گروه بینالملل-رجانیوز: رهبرانقلاب در خطبه سیاسی نمازجمعه نصر، تکیه آمریکا و همدستانش برحفظ امنیت رژیم غاصب راپوششی برای سیاست مهلک تبدیل رژیم به ابزار در اختیار قرارگرفتن همه منابع منطقه و استفاده از آن در درگیریهای بزرگ جهانی دانستند و فرمودند: سیاست آنان تبدیل رژیم به دروازه صادرات انرژی از منطقه به جهان غرب و واردات کالا و فناوری از غرب به منطقه است و این یعنی تضمین موجودیت رژیم غاصب و وابستگی کل منطقه به آن. ایشان همچنین در ماههای اخیر از اهمیت قطع شریانهای اقتصادی رژیم و وظیفه ملتهای مسلمان در ضربه زدن به اقتصاد این رژیم سخن گفتند. در راستای تبیین دقیق و بسیط دغدغههای رهبرانقلاب، رجانیوز با دکترامیرحسین عربپور معاون اندیشکده دیپلماسی اقتصادی به گفتگو نشست.
مقصود مقام معظم رهبری از تلاش غرب برای تبدیل رژیم صهیونیستی به دروازه صادرات انرژی به جهان غرب و واردات کالا و فناوری از غرب چیست و ایشان به کدام طرحها اشاره دارند؟
غرب و بهطور ویژه ایالات متحده علاقه دارند که رژیم صهیونیستی را از لحاظ اقتصاد، فناوری و امنیتی ارتقا بدهند و جایگاه آن را در منطقه غرب آسیا تثبیت کنند. به همین دلیل بحث ورود و انتقال فناوریهای غربی به مناطق اشغالی را چندین سال است که جدی گرفتهاند و در حال حاضر اسرائیلیها در برخی از حوزهها در رتبههای تک رقمی علم و فناوری هستند و این ناشی از کمکهای بیدریغ غرب در این حوزه است که علاوه بر استیلائی که به قول خودشان در حوزه نظامی داشتند – که در یک سال اخیر بعد از «طوفان الاقصی» بهعینه نشان داده شد که چنین نیست – در حوزههای دیگر هم به برتری دست یابند.
اما در بحث دروازه صادرات هم که رهبری انقلاب بهجد به آن اشاره کردند، میتوانیم از طرح کریدور عرب مد یا عرب مدیترانه نام ببریم. در سپتامبر ۲۰۲۳ جو بایدن، رئیسجمهور امریکا ، به این نکته اشاره کرد که ما میخواهیم از پروژهای تحت عنوان پروژه کریدور هند، کشورهای عربی خلیج فارس و اروپا حمایت کنیم که در دل این کریدور، هم انرژی، هم فناوری و انرژیهای نو، حتی کابلهای برق و امثالهم هم جا به جا شوند. در واقع امریکا و اروپا علاقه دارند با احداث این کریدور از مبداء در هندوستان وارد بنادر امارات متحده عربی بشوند و از آنجا به عربستان، اردن و بندر حیفا در رژیم صهیونیستی برسند و به قبرس و یونان بروند و عملاً وارد اروپا شوند. بنابراین این یک طرح کاملاً غربی است که محوریتی را هم به سرزمینهای اشغالی و اسرائیل داده است.
این طرح ذینفعان مختلفی دارد و میشود آن را در چندین استراتژی و سناریو بررسی کرد. اول نزاع ژئوپلتیکی (جغرافیائی سیاسی) و ژئواکونومیکی (جغرافیائی اقتصادی) ایالات متحده با چین است. چین در سال ۲۰۱۳ بحث کریدور جاده ابریشم جدید یا کمربند راه خود را رونمائی کرد و در طی سالهای پس از آن سرمایهگذاریهای عظیمی را روی آن انجام داد. بالای ۴۰ ، ۵۰ کشور در کریدور چین دخیل خواهند بود.
این طرح، غربیها و امریکائیها را به وحشت انداخت و دچار واهمه شدند که کریدور چینیها عملاً مزاحم امریکا خواهد شد و نظم جدیدی را بر دنیا حاکم خواهد کرد. آنها به این فکر افتادند که با این طرح برخورد کنند و در مقابل طرح چین ابتکاراتی را روی میز بگذارند. در نتیجه در اروپا و امریکا اقدامات مختلفی را انجام دادند، از جمله طرح دروازه جهانی را دو سه سال پیش و بعد از شیوع کرونا در اروپا و امریکا مطرح کردند. ظاهراً امریکا بهعنوان اصلیترین رقیب چین در پی ایجاد این کریدور است.
در پازل تحلیل این موضوع باید به تنش چین و هند هم بپردازیم. چین و هند بهطور سنتی تنشهای جدی دارند. هر دو در دهههای آینده، گزینههای برتر در اقتصاد جهانی خواهند بود و از نظر شاخصهای اقتصادی، نوآوری، فناوری، تجارت خارجی و سرمایهگذاریهای مشترک رو به رشد هستند. چین و هند هر دو در گروه بریکس هستند و خودشان را قدرتهای نوظهور میدانند.
کمربند راه چین در مسیر کریدور هیچ نقشی به هند نداده است. هند این طرح را که باعث بیشتر شدن قدرت چین میشود، رقیب خود میداند و در نتیجه محور طرح کریدور عرب مد شده است. بنابراین این طرح از جنبه تنش چین و هند هم قابل بررسی است.
نکته دیگری که باید در متغیرهای مختلف این طرح ببینیم، بحث کشورهای عربی و ارتباطشان با رژیم صهیونیستی است. با توجه به نکتهای که مقام معظم رهبری فرمودند، باید به این نکته توجه بیشتری بکینم که چرا امارات، عربستان، اردن، اسرائیل و به عبارتی بندر حیفا انتخاب شدهاند؟
قطعاً بعد از پیمان ابراهیم وعادیسازی روابط امارات متحده عربی با رژیم صهیونیستی توسط ترامپ، این کریدور معنای بیشتری پیدا کرد. یعنی زمینههای ایجاد یک اتصال کریدوری و ترانزیتی بین امارات و اسرائیل، فراهم شد. پیش از آن قرار بود که از نظر سیاسی عادیسازی صورت بگیرد و سرمایهگذاریهای امارات در اسرائیل و بالعکس بیشتر شود و این موضع در پازل عادی کردن بیشتر روابط کشورهای عربی و اسلامی با اسرائیل قابل گنجاندن است.
نکته بعد عربستان است که هنوز به صورت رسمی روابطش را با اسرائیل عادی نکرده است، اما زمانی که قبل از عملیات «طوفان الاقصی» از بحث کریدور عرب مد رونمائی شد، نشانههائی از عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل که از دل آن بحث احداث یک جاده اتصالی به اسرائیل هم بیرون میآید، قابل تحلیل است.
تکلیف اردن که مشخص است و رابطهاش با اسرائیل و کشورهای عربی رابطه واضحی است. اردن در بین اعراب محل چندانی از اعراب ندارد و با رژیم صهیونیست هم مشکلی ندارد. اهل مقاومت هم نیست.
قبرس و یونان را باید ازجنبه تحولات و تنشهایشان با ترکیه بررسی کنیم. این دو کشور هر دو با ترکیه اختلافات مرزی و سرزمینی دارند. قطعاً دولت اردوغان با احداث کریدور عرب مد مخالف است، چون در آن هیچ جایگاهی ندارد؛ در حالی که در طرح کمربند چین جایگاه بسیار ممتازی دارد. غیر از حذف ترکیه از کریدور عرب مد، حضور قبرس و یونان در این کریدور به تقویت بیشتر آنها و توسعه زیرساختهایشان منجر میشود و همین امر، ترکیه را به مقابله با این کریدور وادار میسازد.
اما اگر بخواهیم در مورد خود رژیم صهیونیستی صحبت کنیم، اینجا جایگاه تنش و اختلاف جدی بین رژیم صهیونیستی و جمهوری اسلامی ایران است. رژیم صهیونیستی و جمهوری اسلامی ایران در دو قطب این طرح کریدوری قرار دارند.
ایران از طرح عرب مد حذف شده در حالی که در طرح کمربند راه چین، این ایران است که با استفاده از این کریدور و همچنین کریدور شمال – جنوب به اروپا متصل میشود.
عملیات طوفان الاقصی چه تاثیری بر این تئوری و برنامه ریزی غربی ها و رژیم صهیونسیتی داشت؟
با درگیر شدن رژیم صهیونیستی در این جنگ، این طرح عملاً به حاشیه رفت و حداقل تا مدت نامشخصی از برنامهها حذف شد. هر چند در درازمدت نمیخواهند این برنامه را حذف کنند و دلایلش را هم اگر فرصت شد، عرض خواهم کرد.
در این رویداد، امنیت رژیم صهیونیستی دچار چالش جدی شده و هر چه جلوتر هم میرویم، این چالش بیشتر میشود. در یک سال اخیر و مخصوصاً در هفتههای گذشته، به بندر حیفا بهعنوان محور پیگیری این کریدور در رژیم صهیونیستی مکرراً حمله شده و دیگر هیچ امنیتی ندارد، در حال حاضر این طرح از منظر رژیم صهیونیستی کاملاً غیرعملی است. اگر بخواهیم بررسی کنیم، از زاویه عربستان و امارات هم غیرعملی است.
با «طوفانالاقصی» قضیه عادیسازی رابطه عربستان با اسرائیل دچار چالش جدی شد و این رابطه هم به هالهای از ابهام فرو رفته است.
بنابراین دو بازیگر این کریدور یعنی عربستان و رژیم صهیونیستی، با عملیات «طوفانالاقصی» که مانع از تحقق نقشه - به قول خود امریکائیها و اروپائیها - هوشمندانه برای دور زدن ایران و همچنین رقابت با چین شده، دچار یک بحران بزرگ شدهاند و این برنامه عملاً حذف شده است.
فارغ از این، خود انجام طرح کریدور عرب مد نیازمند یک سری زیرساختهای اساسی است. وقتی از کریدور حرف زده میشود، باید بندر آمادگی دریافت و ارسال کالا را داشته و سرمایهگذاریهای ضروری صورت گرفته باشد. در حال حاضر هم اتصال امارات و عربستان به رژیم صهیونیستی از لحاظ زیرساختی امکانپذیر نیست. یک زیرساخت اساسی راهآهن است که بین امارات، عربستان، اردن و اسرائیل خط راهآهنی وجود ندارد یا اگر هم باشد، یکی دو خط ضعیف بین امارات و عربستان است؛ اما اینکه کریدوری بشود که بتوان چند ده تن کالا را در آنجا جا به جا کرد، این امکان وجود ندارد و باید زیرساختهای مناسب ساخته شوند که این کار هم مستلزم سرمایهگذاری بزرگ و هم نیازمند امنیت در حوزه ترانزیت است. قبرس و یونان هم از لحاظ بندری و قدرت کانتینری زیرساخت کافی ندارند که این مسئله هم چالش جدائی است.
از آن طرف عملیات «طوفانالاقصی» نشان داد که امنترین راه برای اتصال شرق به غرب و آسیا به اروپا همان راهی است که جمهوری اسلامی ایران در آن قرار دارد، یعنی باز باید ایران محور باشد. از لحاظ اقتصادی و جغرافیائی هم کریدوری که از ایران به اروپا وصل میشود، کریدور شرق به غرب در پازل کمربند راه چین که از ایران میگذرد و به ترکیه و اروپا میرود، بسیار امنتر و از نظر مسافت کوتاهتر و در نتیجه به صرفهتر است.
ایران و کشورهای منطقه پتانسیل کافی برای جلوگیری از ایجاد چنین طرحهایی را با اجرای طرحهای جایگزین دارند؟
قطعاً جمهوری اسلامی ایران و دیگر کشورهای منطقه، هم پتانسیل و هم توان کافی برای جلوگیری از چنین طرحهائی را دارند. مهمترین رقیب این طرح، کریدور شمال – جنوب است.
برای اینکه بتوانیم در این مسئله جلو برویم، باید تنشها و چالشهائی را که در کریدور شمال – جنوب وجود دارند، برطرف کنیم. کریدور شمال – جنوب که مبداء آن در هند است با کریدور عرب مد که مبداء آن هم در هند است، اشتراک دارد. نگاه هند بیشتر به کریدور شمال – جنوب و نقش محوری چابهار و اتصال آن به کشورهای حوزه آسیای مرکزی و افغانستان است، چون عرب مد هیچ راهی ندارد که بتواند هند را به کشورهای آسیای مرکزی وصل کند، اما چابهار ایران میتواند این کار را بکند.
در حوزه اتصال به اروپا الان هند دارد به جای کریدور شمال – جنوب به عرب مد نگاه میکند. این نشاندهنده این است که ما باید در مورد نقش هند در تعاملات خود بهشدت دقت کنیم. ما باید هندیها را به مزیتهای ایران بیشتر وابسته کنیم.
متأسفانه در سالهای اخیر رابطه هند با رژیم صهیونیستی رو به رشد بوده و در حوزههای مختلف، بهویژه فناوری و هایتک و هوش مصنوعی همکاریهای زیادی دارند و اینها باعث شده که اسرائیلیها به هندیها خیلی نزدیک بشوند که این برای ایران تهدید است.
متأسفانه هندیها در ده سال گذشته آن طور که باید و شاید طبق قراری که در توسعه چابهار و کریدور شمال – جنوب گذاشته بودند، نقش خود را ایفا نکردند. به نظر من مزاحمتهای امریکا و نزدیکی هند به اسرائیل در این وضعیت بیتأثیر نبوده است. هر چند چالش هند با چین هم که رابطه نسبتاً خوبی با ایران دارد میتواند در این موضوع مؤثر باشد.
بنابراین ما برای مقابله با طرح عرب مد، یک بخش کریدور شمال – جنوب را داریم که محور آن جمهوری اسلامی است. یک بخش هم اتصال کریدوری ایران، عراق، سوریه، لبنان است که تحت عنوان کمربند محور مقاومت نامیده میشود. قبل از این هم در بحث زمینی، جاده بوکمال – قائم را در محور سوریه داشتیم که یک کریدور کاملاً زمینی است که از ایران شروع و بعد وارد عراق میشود و از آنجا به سوریه میرود و سپس به سواحل مدیترانه در لبنان میرسد و از آنجا بهراحتی قابلیت انتقال به کشورهای اروپائی را دارد.
پس ما میتوانیم این طرح را هم تقویت کنیم، اما این طرح هم به دلیل وجودش در عراق، سوریه و لبنان و مشکلات عمیق امنیتی و تهدیدات تروریستی موجود – الان هم که بحث جنگ هست – مثل طرح عرب مد در کوتاه مدت عملاً قابلیت عملیاتی شدن ندارد؛ اما جای کار دارد. لازمهاش این است که نیروهای امریکائی و پایگاههای آن از کشورهای عراق و سوریه بیرون بروند.
قطعاً تا زمانی که امریکا در عراق و شرق فرات حضور دارد، اجازه نخواهد داد این مسیر راه بیفتد، چون عملاً به طرح کمربند راه چین متصل میشود و بهراحتی میتواند شرق را به غرب متصل کند.
این دو مسیرهای اصلی هستند که میتوانند جایگزین و علیه عرب مد دنبال شوند. ما باید بهطور ویژه دائماً به اروپائیها و حتی خود هند نشان بدهیم که محور عرب مد محوری پر خطر و ناامن و حتی از نظر صرفه اقتصادی ناشدنی است و آنها باید تمرکزشان را روی محور جغرافیای ایران بگذارند.
آیا ایجاد کریدور شمال_جنوب مابین هند و روسیه با محوریت ایران توان ایجاد ارتباط مابین شبه قاره و اروپا را دارد؟
در مورد کریدور شمال – جنوب توضیحاتی را عرض کردم. بله، توان اتصال را دارد. کریدور شمال – جنوب دو شاخه دارد. این کریدور از هند شروع میشود و به چابهار میرسد. در اینجا یک شاخه به سمت سرخس یعنی به شمال شرق ایران میرود و از آنجا وارد دروازه آسیای مرکزی – شرق دریای خزر – میشود. یک شاخه به غرب دریای خزر یعنی قفقاز، ارمنستان، گرجستان میرود و وارد روسیه و اروپا میشود.
باید دقت کنیم تنشی که بین آذربایجان و ارمنستان در مورد دالان زنگزور وجود دارد، در همین پازل میگنجد. این نکته را فراموش نکنیم که رژیم صهیونیستی متأسفانه با آذربایجان رابطه بسیار نزدیکی پیدا کرده و نفوذی که اسرائیلیها در دولت الهام علیاف دارند، قطعاً در این مسئله بیتأثیر نیست که آذربایجان دالان زنگزور را اشغال کند و ارتباط زمینی ایران با ارمنستان قطع شود تا بدین ترتیب کریدور شمال – جنوب کاملاً از دسترس ایران خارج شود.
بنابراین ما باید به مسئله آذربایجان و ارمنستان و دالان زنگزور هم توجه داشته باشیم. بحثی که مقام معظم رهبری مطرح کردند، یک بحث فوق استراتژیک و فوق راهبردی است. وقتی وارد این بحث میشویم، میبینیم بهقدری متغیرها و بازیگرها متعددند که انسان متحیر میماند.
اگر مرکز ثقل منطقه غرب آسیا را جمهوری اسلامی ایران ببینیم، همه این کریدورها و دعواها و حتی جنگهائی که اتفاق میافتند، برای این است که ایران از محوریت این کریدورها و آینده نظم جهانی حذف و رژیم صهیونیستی و دیگر رقبای منطقهای را جایگزین شوند. بنابراین ما باید نقشمان را بهطور جدی بازی کنیم.
مردم و دولتهای منطقه چگونه میتوانند شریان های اقتصادی رژیم صهیونسیتی را قطع و از اجرای طرحهای تجاری تقویت کننده رژیم صهیونیستی جلوگیری کنند؟
هم مردم، هم دولتهای منطقه، در باره شریانهای اقتصادی رژیم بهویژه پس از عملیات «طوفان الاقصی» مکرراً توسط مقام معظم رهبری و و دولت جمهوری اسلامی گفته شده که حداقل کشورهای اسلامی منطقه رابطه اقتصادیشان را با اسرائیل قطع کنند. چون اگر همین کشورهای اسلامی رژیم صهیونیستی را تحریم کنند، فشار زیادی به این رژیم میآید و همین عاملی خواهد شد که جنگ علیه مردم مظلوم غزه را به پایان برساند.
برای مثال همین آذربایجان اگر صادرات گازش را به اسرائیل قطع میکرد، ضربه بزرگی به اسرائیل وارد میشد. یا اگر امارات روابطش را با اسرائیل عادیسازی نمیکرد، این موضوع هم میتوانست فشار زیادی به رژیم صهیونیستی بیاورد. همین طور دیگر کشورها از جمله اردن، عربستان که به صورت غیرمستقیم کمک میکند و نیز بحرین و سایر کشورها.
بنابراین در بحث اینکه مردم و دولتهای منطقه باید چه کار کنند، اولاً در حوزه مردم، ملتهای منطقه باید بیدار بشوند و طرحها و اهداف شیطانی ایالات متحده و رژیم صهیونیستی بهخوبی برایشان تبیین بشوند و بدانند که چه اتفاقی در حال وقوع است.
به نظر من ما باید مردم منطقه را در فضای ضد صهیونیستیای ببریم که به شکر خدا بعد از «طوفانالاقصی» و جنایاتی که اسرائیلیها مرتکب شدند، ایجاد شده است. همین که عربستان پرونده عادیسازی رابطه با اسرائیل را حداقل برای میانمدت کنار گذاشته، از ترس افکار عمومی است.
بنابراین یکی از مسائل مردم و جوامع منطقه این است که اگر ما احساسات ضد صهیونیستی آنها را تقویت کنیم که به شکر خدا تقویت هم شده است و اهداف امریکا و اسرائیل را تبیین کنیم، قطعاً با فشارهائی که میتوانند حتی از طریق فضای مجازی به دولتهایشان بیاورند، باعث میشوند بعضی از دولتهائی که سست هستند، رابطه با اسرائیل را کنار بگذارند، کما اینکه این اتفاق در مواردی افتاده و باید بیشتر هم بیفتد.
در مورد دولتها هم همین طور است. دولتها باید با هم و با کشورهای اسلامی متحد بشوند و سلسله تحریمهای اقتصادی، بهویژه توسط کشورهائی که با این رژیم روابط اقتصادی و تجاری دارند، علیه اسرائیل به راه بیفتند.
اردوغان چند وقتی است در ارتباط با قضیه غزه، در صحبتهایش مواضع ضد اسرائیلی را اتخاذ کرده است، اما با اسرائیل رابطه اقتصادی دارد و در نتیجه مواضعش بی معناست. شما تا زمانی که با اسرائیل رابطه داری و نه به صورت سخنرانی و تشریفاتی، بلکه عملاً به او فشاری نمیآوری، او اهداف شیطانیاش را کنار نمیگذارد.
کشورهای اسلامی باید طرحهای سرمایهگذاریای را هم که با اسرائیلیها دارند قطع کنند و از حضور سرمایهگذاران و گردشگران اسرائیلی در کشورشان ممانعت به عمل آورند تا به رژیم صهیونیستی فشار بیاید.
از آن مهمتر پادزهر اجرا نشدن این طرح نزذیکتر شدن جمهوری اسلامی به کشورهای منطقه است. یعنی پادزهر اینکه اسرائیل محور و دروازه انرژی و ترانزیت غرب و شرق نشود این است که ایران سیاست همسایگی خود را با دقت بیشتری دنبال و رابطهاش را با کشورهای منطقه بهبود ببخشد تا بتواند ابتکارات ترانزیتی و کریدوری خود را روی میز بگذارد و از آنها دعوت کند که به این کریدورها بپیوندند.
در عمل نیز ایدههایی تحت عنوان بازار مشترک اسلامی یا اتحادیه اقتصادی کشورهای اسلامی باید پیگیری و اجرا شود. این بستر و زمینه از طریق سازمان همکاری اسلامی OIC وجود دارد.
انتهای پیام/
لینک کوتاه »
http://rajanews.com/node/382473
لینک کوتاه کپی شد