شنبه 29 ارديبهشت 1403 20:49 ساعت
شناسه خبر : 380973
گفتوگوی رجانیوز با نویسنده کتاب «نجیب بنیامیه»؛
خواستار: برای افزایش سرانه مطالعه، ابتدا باید کتاب خواندن را یاد دهیم/ هر فرد در هر شغلی باید با کتاب عجین شود
حقیقت مطلب این است که سرانه مطالعه ما دارد رو به افول میرود؛ این مسئله به خاطر این است که تبلیغات در زمینه خود مطالعه کم است. ما برای اینکه مردم را دعوت به خواندن کتابها و محتواهای مختلف کنیم، ابتدا باید کتاب خواندن را یاد دهیم.
گروه فرهنگ-رجانیوز: یکی از معضلاتی که فرهنگ کتابخوانی را تحتالشعاع قرار داده است، عدم شناخت دقیق و درست مردم از کتاب خواندن است. در واقع آموزش و تبلیغ کافی در راستای اجین شدن مردم با کتاب وجود نداشته و همین مسئله امروز گریبانگیر حوزه کتاب و ادبیات کشور شده است.
به گزارش رجانیوز، فضای فرهنگی و ادبیات کشور این روزها دچار آسیبهایی است. این مسئله در حالی بوده که بسیاری از فعالان حوزه فرهنگ و ادبیات معتقد هستند که محتوای مطلوب در حوزه کتاب، فدای پول شده و به همین دلیل نیز در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران امسال، مردم شاهد آثار پرمحتوایی نبودند. در همین راستا علیرضا خواستار، نویسنده و کارشناس حوزه فرهنگ و ادبیات در گفتوگو با رجانیوز به تشریح ابعاد این مسئله پرداخت.
به عنوان سوال اول، خودتان را معرفی کنید و بفرمایید نویسندگی را از کی و چطور شروع کردید. اولین اثرتان چه بود؟
علیرضا خواستار، نویسنده و فعال در حوزه ادبیات آیینی هستم. تقریبا از ۲۱ -۲۰ سالگی فعالیت در حوزه نویسندگی را آغاز کردم و اکنون نیز هفت الی هشت سالی است که در این حوزه فعال هستم. در ابتدا در مجله و نشریه دانشگاه داستانهای کوتاه مینوشتم اما چیزی که علاقه داشتم، موضوعاتی با درونمایه تاریخ بود. آن زمان هنوز با ادبیات آیینی آشنا نشده بودم تا کمکم آثار آقای شجاعی مثل کتاب «موسیترین به طور» یا کتاب «حماسه سجادیه» ایشان را خواندم و با توجه به اینکه ساکن قم هستم و منابع تاریخی را خیلی راحت میتوانستم به دست بیاورم، احساس کردم به کار تاریخی میتوانم ورود کنم. به همین علت اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که بتوانم کتابی راجع به شخصیت پیامبر(ص) بنویسم. از آنجایی که وزارت ارشاد اجازه نمیدهد، ما مستقیم از زبان معصوم(ع) روایت کنیم، من در اولین اثر خودم به سراغ یک شخصیت نزدیک به پیامبر(ص) رفتم.
یعنی شخصیت جدیدی خلق کردید؟
نمیتوانم بگویم خلق، چون شخصیت من در رمان «نجیب بنیامیه» خیالی نیست. این شخصیت فردی به نام «خالد بن سعید بن عاص» و یک شخصیت واقعی است. قسمتهای تاریخش واقعی است اما مثلاً من یک داستان عاشقانه برای این شخصیت ساختم. چون غیرمعصوم است، توانستم به قسمتهایی از این شخصیت که تاریخ راجع به آن سکوت کرده، با تخیل خودم طوری که تاریخ تحریف نشود، چیزهایی را اضافه کنم. خدا را شکر الان در نمایشگاه تهران استقبال خوبی از این کتاب شده و چاپ اول آن در حال اتمام است. خودم فکر نمیکردم این اتفاق بیفتد ولی از عنایت خود اهل بیت(ع) و نبی مکرم اسلام کار خوب جلو رفت.
درباره داستان کمی توضیح میدهید.
خالد یک اشرافزاده از بنیامیه است. یک شخصیتی را در نظر بگیرید که در زمان صدر اسلام همبازی معاویه و عمرو بن عاص بود. اما حادثهای برای خالد رخ میدهد. این حادثه هم از اینجا شروع میشود که خالد یک شب ـ این رویای خالد است و واقعیت دارد، یعنی تخیل من نیست ـ خواب میبیند که ابوسفیان تمام بنیامیه، بنیهاشم و قریش را دارد یکی یکی درون یک دره آتش از کوه ابوقبیس میاندازد. وقتی به خالد میرسد این دیالوگ با او شروع میشود که به خالد میگوید: «خالد! تو هم بپر.» خالد قبول نمیکند. ابوسفیان میگوید: «من به تو دستور میدهم که بپر.» و خالد باز امتناع میکند تا اینکه نبی مکرم اسلام(ص) که هنوز به پیامبری نرسیده و هنوز «محمد امین» بودند در آن خواب میآیند و شفاعت خالد را میکنند و اجازه نمیدهند این اتفاق برای او بیفتد و خالد وقتی از خواب میپرد هنوز اسلامی در کار نبوده است. ولی خیلی برایش جالب بوده که چرا شخصیتی به نام محمد امین که میشناسدش آمد وساطت کرد. از آنجا به بعد این آشنایی شروع میشود.
از دیگر آثارتان بفرمایید، طرح جدیدی مد نظر دارید؟
این اولین کار چاپشده من در قالب رمان است. ولی کارهای دیگری هم دارم مثل «سرابی در مه»، «بهار سرد». کتاب سرابی در مه راجع به تاریخ اندلس است. اندلسِ مسلمان در اسپانیا که الان تبدیل به مسیحیت شده است. یک دوجلدی در این باره دارم اما مجلههای اینترنتی آن را چاپ کردهاند. یک رمان هم دارم تحت عنوان «بهار سرد» که راجع به بهار عربی است و اتفاقاتی که در خاورمیانه افتاد. این داستان را از سقوط حسنی مبارک و در فضای مصر نوشتهام. ولی آثاری که چاپشده باشد، همین کتاب «نجیب بنیامیه» است.
همچنین یک رمان دیگری با نام «صراط» و با محوریت سقیفه و حضرت زهرا(س) دارم. در این داستان که قرار است سال بعد از نشر کتابستان معرفت منتشر شود، سعی کردهام مسئله رحلت پیامبر اکرم(ص) را حل کنم و به مخاطب بگویم که پیامبر(ص) توسط یک زن یهودی به شهادت رسیده است. یعنی محوریت داستان این است که من شهادت پیامبر(ص) را در این رمان جا بیندازم.
در این چند روزی که نمایشگاه کتاب برپاست، خیلیها از جمله خود رهبر معظم انقلاب تاکید دارند که کتابهای خوب را معرفی کنید. بهعنوان یک نویسنده و کسی که کارشناس ادبیات است، چه آثاری را در حوزه خودتان معرفی میکنید؟
اگر بخواهم سه تا کتاب در این حوزه معرفی کنم، بهجز نجیب بنیامیه، رمان جدیدی هست به نام «راهی» که داستان جالبی دارد. شخصیتی است به نام «حیبب» که با عوامل خلیفه اول میروند اطراف یمن برای حکومت زکات جمع کنند. اما آنجا میفهمد که حق با امیرالمؤمنین(ع) است. این هم یک رمان امیرالمؤمنینی بسیار خوب است.
کتاب دیگری هم هست به نام «کتاب مخفی» که بر اساس این روایت از امام صادق(ع) است که میفرماید: «اذا کتب الکتاب قتل الحسین» که راجع به پایه سقیفه توضیح داده است. این کتاب هم راجع به حق امیرالمؤمنین(ع) است که در غدیر غصب شده و ناشر آن نشر جمکران است. یک رمان دیگر هم هست به نام «نشان حُسن» که نویسنده آن خانم مهدوی است. ایشان در این کتاب عاشورا را از دریچه فرزندان امام حسن(ع) نگاه و وفاداری آنان را به امام حسین(ع) در روز عاشورا روایت کردهاند. داستان بسیار جالبی است.
به عنوان سوال آخر، خیلیها معتقدند که نمایشگاه کتاب امسال از نظر محتوایی ضعیف بوده است. شما بهعنوان کارشناس حوزه فرهنگ و کتاب آینده این حوزه را با توجه به شرایط فعلی چطور میبینید؟
واقعیتش این است که با اتفاقاتی که در جامعه ما افتاده، مخاطب امروز را کمی سختپسند کرده است. یعنی وقتی میخواهی یک کار محتوایی را به مخاطب تحویل بدهی، باید بدانی که دقیقاً چه چیزی را میخواهی به مخاطب بدهی. چون مخاطب ما متأسفانه بهقدری دستمایه مسائل مختلف قرار گرفته که معرفی یک کار ارزشی به او کار سختی شده است. الان خیلی از مسائل وارد حاشیه شده و مخاطب سخت به تو اعتماد میکند.
حقیقت مطلب این است که سرانه مطالعه ما دارد رو به افول میرود. این هم به خاطر این است که تبلیغات در زمینه خود مطالعه کم است. ما برای اینکه مردم را دعوت به خواندن کتابها و محتواهای مختلف کنیم، اول باید کتاب خواندن را یاد بدهیم. این هم حتماً نباید کتاب مذهبی یا یک کتاب خیلی مهم و معروفی باشد. شما میتوانید به یک مکانیک یک کتاب راجع به حوزه مکانیک بدهید و بگویید بخوان. هر فرد در ابتدا یاد بگیرد که در هر شغلی که هست با کتاب عجین شود. مثلاً یک راننده تاکسی هم میتواند در حوزه شغلی خودش، در حوزه ترافیک شهری مطالعه داشته باشد. این را یاد بگیریم، مثل غذا خوردن. بعد میتوانیم اثرات فاخر را به او معرفی کنیم. اگر به این سمت برویم، یعنی مردم را به مطالعه عادت بدهیم، آن گاه آینده، آینده روشنی است. ولی ما متأسفانه عادت مطالعه را به مردم یاد نمیدهیم.
انتهای پیام/
لینک کوتاه »
http://rajanews.com/node/380973
لینک کوتاه کپی شد