دوشنبه 23 بهمن 1402 09:56 ساعت
شناسه خبر : 375195
دبیر فرهنگستان علوم پزشکی ایران خاطرات جالبی از وضعیت بهداشتی و درمانی ایران در سالهای پیش از پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران را روایت میکند.
گروه تاریخ - رجانیوز: دبیر فرهنگستان علوم پزشکی ایران خاطرات جالبی از وضعیت بهداشتی و درمانی ایران در سالهای پیش از پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران را روایت میکند.
به گزارش رجانیوز به نقل از تسنیم، تاریخچه آموزش عالی پزشکی در ایران از زمان تأسیس دارالفنون تاکنون، نشان میدهد که وضعیت پزشکی کشور دچار تحولات کمی و کیفی زیادی شده است؛ به گواه آمار و ارقام موجود پرافتخارترین دوران رشد و بالندگی علوم پزشکی در ایران در همه ابعاد، در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران رقم خورده است.
پیش از این در گزارشی با عنوان جهش چشمگیر نظام سلامت ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی به روایت آمار و ارقام به پیشرفتهای عظیم نظام سلامت پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران پرداختیم اما شنیدن روایت این پیشرفتها از زبان یک پزشک میتواند به تبیین وضع بهداشتی موجود در دوران پهلوی و سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی کمک کند.
در همین راستا، همزمان با چهل و پنجمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران با آقای دکتر سیدحسن امامی رضوی؛ پزشک جراح و دبیر فرهنگستان علوم پزشکی کشور گفتوگو کردیم.
* ماجرای واردات پزشک از کشورهای هند و پاکستان
آقای دکتر! بنابر آمار موجود، ایران در همه شاخصهای سلامتی، رشد نمو قابل توجهی در سالهای پس از پیروزی انقلاب داشته است؛ با توجه به اینکه شما متولد 1338 هستید و وضعیت بهداشتی موجود در رژیم شاهنشاهی را نیز درک کردهاید؛ به نظر شما پیروزی انقلاب اسلامی چه کمکی به ارتقای شاخصهای بهداشتی و درمانی کشور کرده است؟
من میخواهم در این زمینه واقعگرایانه صحبت کنم. اینکه بگوییم قبل از انقلاب اسلامی، هیچگونه خدمات پزشکی در کشور وجود نداشته درست نیست اما تفاوت مهم حوزه سلامت در سالهای پیش از انقلاب و پس از انقلاب این است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی نگاه عدالت محوری در حاکمیت نظام سلامت به وجود آمد؛ پیش از انقلاب شهرهای بزرگ و کوچک داشتیم و تعداد زیادی روستا در کشور داشتیم به نحوی که قبل از سال 57 حدود 60 درصد جمعیت کشور در روستاها ساکن بودند اما در روستاها خدمات پزشکی بهداشتی و درمانی مکفی وجود نداشت؛ در شهرهای بزرگ دانشکده پزشکی و بیمارستان وجود داشت اما این بیعدالتی میان شهر و روستا کاملاً ملموس و مشهود بود. در دهه 50 به دلیل گشایش منابع مالی در کشور فراخوان داده بودند که تعدادی پزشک از کشورهای منطقه و همسایه به کمک ایران بیایند، در پی این فراخوان پزشکان از کشورهایی مثل پاکستان و هندوستان به ایران آمدند. این پزشکان در دهه 50 و همچنین دهه 60 و حتی بعضی از آنها تا حدود دهه 70 در کشور به مردم خدمات درمانی ارائه میکردند و در آن زمان که من دستیار پزشکی بودم، در بسیاری از شهرستانهای کشور جراح و متخصصان هندی داشتیم اما در زمان حاضر پزشکان خارجی در حال طبابت در ایران نیستند.
چرا آن زمان ایران اقدام به واردات پزشک از کشورهایی مانند هند و پاکستان کرد؟
به دلیل فراهم نبودن زیرساختهای آموزش پزشکی مجبور بودیم از کشورهای دیگر پزشک وارد کنیم.
کیفیت خدمات درمانی ارائه شده توسط این پزشکان چطور بود؟
پزشکانی که از هند و پاکستان میآمدند دانش کافی را نداشتند زیرا سیستم آموزشی کشورهایی مانند هند و پاکستان متفاوت از کشور ماست؛ در این کشورها 5 سال دوره پزشکی را به صورت تئوری میخوانند و دو سال کارورزی بالینی را نمیگذرانند و وارد محیط کار میشوند؛ بیماران را درمان میکنند و پس از 2 تا 3 سال بازمیگردند و دوره کارورزی بالینی را پشت سر میگذرانند! متاسفانه در سالهای پیش از انقلاب در کشور ما همین دوره 5 ساله که در واقع دوره MBBS که شبیه لیسانس پزشکی بود را میپذیرفتند در حالی که این پزشکان دانش بالینی کافی برای معالجه بیماران نداشتند.
* پزشک هندی نحوه انجام عمل جراحی را فقط در کتابها خوانده بود!
خاطرهای هم از وضعیت طبابت پزشکان خارجی دارید؟
من به عنوان دستیار سال سوم جراحی در حال گذراندن طرح نیروی انسانی در کنگاور بودم؛ یک روز در بیمارستان، جراح به مرخصی رفته بود اما متخصص زنان هندی حضور داشت، همکاران کمک پرستار و اتاق عمل من را صدا زدند که با سرعت به اتاق عمل مراجعه کنم؛ من رفتم و دیدم پزشک هندی در حال انجام عملی روی یک بیمار خانم ایرانی است که اگر انجام میشد منجر به بروز عارضه همیشگی برای آن بیمار میشد. من با این که دستیار جراحی (دانشجوی مقطع تخصص جراحی) بودم وارد اتاق عمل شدم و از ادامه عمل توسط آن متخصص هندی ممانعت کردم، از آن متخصص هندی پرسیدم که آیا قبلاً این عمل جراحی را انجام دادهای؟ و او پاسخ داد که نه این عمل را انجام ندادم اما در کتابها خواندهام!
یعنی این پزشک صرفاً به صورت تئوری آموزش دیده بود و مهارت بالینی نداشت. من به او کمک کردم تا عمل را به طور درست انجام دهد و خوشبختانه مریض از بروز یک عارضه جدی و همیشگی نجات یافت. در کنار این مسئله مشکلاتی نیز وجود داشت از جمله اینکه پزشکان خارجی زبان مردم ما یعنی زبان فارسی را متوجه نمیشدند و در تشخیص بیماریها نیز بیشتر به مشکل برمیخوردند، برخی از این پزشکان به دلیل آنکه زبان مردم را متوجه نمیشدند و یا کم تجربه بودند تعدادی نسخه تکراری برای افرادی که علائم مشابه داشتند مینوشتند یعنی نسخههای ثابتی برای بیماران تجویز میکردند!
* ارائه مجوز به بیماران ایرانی برای اعزام به کشورهای دیگر جهت درمان بیماری
در دوران پهلوی و سالهای ابتدایی انقلاب وضعیت بیمارستانها و خدمات درمانی چگونه بود؟
از لحاظ امکانات پزشکی نیز ما بسیار محروم و عقب مانده بودیم به طوری که نه فقط در سالهای پیش از انقلاب بلکه تا دهه 70 ما مرجعی را در معاونت درمان وزارت بهداشت تحت عنوان شورای عالی پزشکی داشتیم که برای بیمارانی که نیازمند اعزام به کشورهای خارجی برای درمان بیماری خود بودند مجوز و ارز داده میشد! در آن زمان بابت اکثر خدماتی که هم اکنون در داخل کشور ارائه میشود بیماران ارز دریافت و به خارج از کشور ارجاع داده میشدند تا معالجه شوند یعنی دانش درمان مردم در داخل کشور وجود نداشت اما امروزه تقریبا هیچ درمان و عمل جراحیای در جهان نیست که در ایران انجام نشود.
نگاهی به آمارهای آن سالها نشان میدهد که تعداد دانشگاههای علوم پزشکی پس از پیروزی انقلاب رشد تقریباً 8 برابری داشته است. در آن زمان وضعیت دانشگاههای کشور در تولید علم چطور بود؟
پیش از انقلاب، دانشگاههای کشور در تولید علم جایگاهی در کشورهای منطقه و جهان نداشتند اما الان ایران رتبه 15 تولید علم را در جهان کسب کرده است و جالبتر اینکه 30 درصد این تولید علم مربوط به دانشگاههای علوم پزشکی است در حالی که 10 درصد اعضای هیئت علمی کل کشور مربوط به دانشگاههای علوم پزشکی هستند. توسعه علمی کشور در حوزه علوم پزشکی مرهون انقلاب است زیرا خودباوری در جوانان ایجاد شد.
آن زمان مردم از وضعیت خدمات درمانی راضی بودند؟
وجه تمایز سالهای پیروزی انقلاب اسلامی با دوران شاهنشاهی، این بود که در آن زمان، مردم حتی از حقوق ابتدایی خود نیز آگاهی نداشتند. اما ادغام آموزش و پژوهش در خدمات سلامت، ایجاد شبکه بهداشتی و درمانی با نگاه عدالت محوری و توسعه نیروی انسانی نظام سلامت در همه رشتههای علوم پزشکی و توزیع این نیروها در اقصی نقاط کشور باعث شد علاوه بر ارتقای سطح آگاهی مردم، شاخصهای بهداشتی و درمانی کشور نیز ارتقا پیدا کند.
اگر نگاهی به شاخصهای قبل و بعد از انقلاب بیندازیم اصلا قابل مقایسه نیستند. برای مثال پوشش واکسیناسیون قبل از انقلاب زیر 20 درصد بود اما الان به 99 درصد رسیده است. همچنین مراقبتهای بسیار مناسبی از مادران و کودکان صورت گرفت. این موضوع باعث ارتقای آگاهی جامعه به ویژه زنان شد که نقش مهمی در رشد کودکان و به تبع آن رشد و افزایش شاخصهای سلامتی داشتند؛ به عبارت دیگر، بخش عمدهای از رشد علمی و سلامتی جامعه امروز ما، علاوه بر گسترش خدمات بهداشتی، مرهون افزایش سواد سلامتی زنان کشور ماست.
* ماجرای قنداقهایی که پر از خاک میشدند!
خاطرهای از وضعیت سواد سلامت مردم در آن دوران دارید؟
در سال 1353 یعنی چند سال پیش از اینکه پزشک شوم و در زمانی که دانش آموز بودم یکی از اقوام ما در شهر دورافتادهای پزشک عمومی بود؛ من از همان ابتدا علاقه وافری به رشته پزشکی داشتم و برای همین گاهی همراه او به مطبش میرفتم. در آن زمان پزشک متخصص در آن شهر نبود و تنها دو پزشک عمومی در آن شهر حضور داشتند. یکی از خاطراتی که هیچوقت از ذهنم بیرون نمیرود این بود که در آن زمان مادران، نوزادان خود را قنداق میکردند؛ یک زمان اسهال در بین برخی کودکان شایع شده بود. در آن زمان وقتی درمانهای محلی به نتیجه نمیرسید نوزادان خود را به مطب آشنای ما میآوردند تا درمانش کند. من خیلی شاهد این صحنه بودم که وقتی مادران، قنداق را باز میکردند میدیدیم که در پوشک آن کودک، خاک ریختهاند تا اسهال کودک به بیرون از قنداق نشت نکند!
در آن زمان پزشکی که در آن شهر کوچک کار میکرد بابت این رفتارها گاهی گریه میکرد! زیرا بسیاری از کودکان به دلیل آلوده بودن خاک دچار عفونت میشدند و خانواده آنها اصلا از این موضوع اطلاع کافی نداشتند.
اگر وضعیت آن زمان را با امروز مقایسه کنیم میبینیم که سواد و فرهنگ عمومی حاکم بر جامعه در آن سالها چقدر ضعیف بود و پیشرفتهای حوزه سلامت و راه اندازی شبکههای بهداشتی در سالهای پس از پیروزی انقلاب چه کمک شایانی به بهبود وضعیت سواد سلامت جامعه ما کرد زیرا ارتقای سواد سلامت زنان در پی افزایش آموزش عمومی در جامعه، باعث شد تا از چنین شرایطی به وضعیتی برسیم که مادران امروزه خودشان پیگیر و مطالبهگر واکسیناسیون کودکانشان باشند نه این که پزشکان آنها را اجبار به این کار بکنند.
* رشد 20 ساله امید به زندگی مرهون دستاوردهای انقلاب اسلامی
آمارها نشانگر رشد 20 ساله امید به زندگی در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی است؛ ارتقای این شاخص چگونه حاصل شده است؟
ما الان نگران سالمندی هستیم و این نگرانی خوب است اما در عین حال باید افتخار کنیم که امید به زندگی در کشور به قدری افزایش یافته که مردم به سنین سالمندی میرسند زیرا پیش از انقلاب امید به زندگی 55 سال بود اما الان به بیش از 75 سال رسیده است.
ایجاد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به ارتقای شاخصهای بهداشتی کمک بسیار زیادی کرد. در پی ادغام آموزش پزشکی در بهداشت و درمان، در دانشگاههای علوم پزشکی پاسخگویی بسیار مناسبی به نیازها و مشکلات جامعه به وجود آمد. اگر بخواهم مثالی بزنم میتوانم به این موضوع اشاره کنم که ما الان کمیتههای مرگ و میر مادران باردار در دانشگاههای علوم پزشکی داریم که ریاست دانشگاه، مسئول آن است. اگر یک زن باردار در هر نقطهای از مراکز تحت نظر آن دانشگاه علوم پزشکی فوت کند، دانشگاه باید درباره علت آن پاسخگو باشد و به همین دلیل کنترل و نظارتهای بسیار مناسبی صورت گرفته است تا مرگ و میر مادران باردار، به طرز چشمگیری کاهش پیدا کند. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران میزان مرگ و میر مادران باردار بیش از 200 نفر به ازای هر 100 هزار نفر جمعیت بود اما الان با کاهش ده برابری، به کمتر از 20 نفر در هر صد هزار نفر جمعیت رسیده است.
ایجاد شبکه بهداشتی در کشور نیز از جمله دیگر دستاوردهایی بوده که یک راهبرد مهم برای پوشش همگانی سلامت به شمار میرود. پوشش همگانی سلامت یعنی از قبل از به دنیا آمدن یک نوزاد تا دوران سالمندی او، فرد تحت پوشش مراقبتهای بهداشتی باشد. در مراکز بهداشتی این اتفاق به خوبی رخ میدهد و مراقبتهای موردنیاز برای هر رده سنی، در دستورالعملهای معاونت بهداشت وزارت بهداشت موجود است. این دستورالعملها جهت اجرا به معاونت بهداشت دانشگاههای علوم پزشکی و سپس مراکز بهداشتی و درمانی شهری و روستایی ابلاغ میشوند و تمام مراقبان سلامت وظیفه پایش وضعیت سلامتی اقشار مختلف جامعه را دارند. اجرای چنین طرحی در جهان بی نظیر است زیرا در دهه 60 شمسی و همزمان با جنگ تحمیلی آغاز شد و اکنون به الگویی برای سایر کشورهای جهان تبدیل شده است.
برخی میگویند بالاخره همه این پیشرفتها با گذر زمان ممکن بود حاصل شود و شاید اگر نظام اسلامی نیز روی کار نمیآمد باز هم چنین پیشرفتهایی به موازات پیشرفتهای جهان حاصل میشد. پاسخ شما به این ادعا چیست؟
من فکر نمیکنم که چنین اتفاقی رخ میداد زیرا ما تجربه سایر کشورها را مشاهده میکنیم. در کشورهای همسایه و منطقه، کشورهایی مانند عراق، سوریه، لیبی و مصر میبینیم که نظام آنها تغییر چندانی نکرده است اما وضعیت بهداشتی آنها نیز رشد چشمگیری به موازات جهان مانند ایران نداشته است و در عین حال نتوانستند آنطور که باید استقلال خود را حفظ کنند. نظام پادشاهی حدود 200 سال قبل از انقلاب اسلامی در ایران حاکم بوده است اما با نگاهی به تاریخ درمییابیم که در سالهای پیش از انقلاب و در همان دوران شاهنشاهی که کشورهای اروپایی به لحاظ نظام سلامت رشد میکردند، ایران رشد چشمگیری در حوزه علوم پزشکی نداشت. از سوی دیگر آن چه در دوره شاهنشاهی به آن توجه نمیشد، عدالت محوری بود و وجه تمایز انقلاب اسلامی و رژیم شاهنشاهی، همین نگاه عدالتمحورانه بود.
در عین حال نظام سلامت کشور با مشکلاتی نیز مواجه است که ممکن است گاها مانع از دیده شدن بسیاری از این دستاوردها شود.
بله؛ قطعاً بیان این دستاوردها به معنای نفی مشکلات موجود در نظام سلامت نیست؛ ما باید قدردان این دستاوردها باشیم اما در عین حال برای حفظ و ارتقای آنها نیز بکوشیم. یکی از مهمترین راهکارها برای بهبود وضعیت نظام سلامت، اجرای سیاستهای کلی سلامت است که در سال 1393 توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شد که چراغ راه همه دولتهاست.
انتهای پیام/
انتهای پیام/
لینک کوتاه »
http://rajanews.com/node/375195
لینک کوتاه کپی شد