پنجشنبه 6 بهمن 1401 10:38 ساعت
شناسه خبر : 364442
حمیده نانکلی میگوید: من ۱۵ سال داشتم که سال ۵۳ ساعت یک نصف شب توسط ساواک دستگیر شدم و یک ساعت بعد از ورودم شکنجه آغاز شد.
حمیده نانکلی میگوید: من ۱۵ سال داشتم که سال ۵۳ ساعت یک نصف شب توسط ساواک دستگیر شدم و یک ساعت بعد از ورودم شکنجه آغاز شد.
به گزارش رجانیوز به نقل از فارس، اگر در اسامی افرادی که زندانهای مخوف و منحوس پهلوی را درک کردهاند، گذری کنید نام خواهر و برادری به چشمتان خواهد خورد به نام مراد و حمیده نانکلی. مراد یکی از اسطورههای شهید مبارزه علیه طاغوت بود که جان داد، اما اطلاعات نداد. حمیده خواهر مراد که تنها ۱۵ سال داشت به واسطه فعالیتهای برادرش مبارزه را شروع کرد و سرانجام پایش به زندان وحشتناک کمیته مشترک باز شد. آنچه میخوانید برشی است از خاطره حمیده نانکلی که از شکنجه در این دوران میگوید:
من ۱۵ سال داشتم که سال ۵۳ ساعت یک نیمه شب توسط ساواک دستگیر شدم. آن شب یک ساعت بعد از ورودم شکنجه آغاز شد. یک شکنجه اصلی که کلا هر کسی اول که وارد میشد، تخت را داشت. یعنی روی تخت میبستند دو دست از بالا و دو پا از پایین و با کابل به کف پا میزدند و همه آن را داشتند و بعد بستگی به سبک و سنگین بودن پرونده داشت و بعد شکنجهها فرق میکرد. مثلا خانم دباغ و خانم سجادی سوزاندن با سیگار را چندبار تجربه کردند. روی نقطههای حساس بدن آتش سیگار را خاموش میکردند یا ناخن را میکشیدند. ناخن چسبیده را چطور میتوانستند بکشند؟ سوزن ته گرد را زیر ناخن رد میکردند، دو تا سه تا زیر هر ناخن!
بعد با فندک یا شمع این سوزنها را داغ میکردند، سوزن که داغ میشد حرارت زیر ناخن میرفت و باعث عفونت ناخن میشد، بعد ناخن میافتاد. برای همین آنهایی که ندیدند، میگفتند ناخن را میکشیدند، ولی اصلش به همین صورت بود. برادر خود من به خاطر ضربهای که خورده بود کلا کاسه چشمش تخلیه شد. عکسش در موزه عبرت هست؛ فکش شکسته، دندانهایش ریخته و جمجمه ترک خورده است. آخرین ضربهای که میزنند به قلبش میزنند که باعث ایست قلبیاش میشود.
لینک کوتاه »
http://rajanews.com/node/364442
لینک کوتاه کپی شد