دوشنبه 19 آبان 1399 11:16 ساعت
شناسه خبر : 341511

«نقش اقتصادی بانوان» در گفتگو با مدیر فروشگاه زنجیرهای خانۀ ایرانی:
حمایت بانوان از کالای داخلی میتواند انقلابی در تولید ملی ایجاد کند/ کارآفرینی و فعالیت اقتصادی را به همۀ خانمها پیشنهاد نمیکنم/ ماجرای شکلگیری یک فروشگاه زنانه با کالاهای تمام ایرانی
خانم مطلق بیان کرد: یکی از مهمترین عوامل مؤثر در اقتصاد یک کشور بانوان هستند. هم انتخاب و خرید محصولات معمولاً با خانمهاست، هم مادران الگوی اصلی برای نسل بعدی هستند. بنابراین خانمها مشخص میکنند اقتصاد به کدام سمت برود.
گروه زنان و خانواده-رجانیوز: در سالهای اخیر و با توجه به وضعیت اقتصادی موجود، حمایت از تولید ملی موضوعی حائز اهمیت است. کشورهای صنعتی بزرگ مثل ژاپن و آلمان، در یک دورۀ ده پانزده ساله از تولیدات خود هرچند با کیفیت پایین حمایت کردند تا اکنون به کیفیت قابل قبولی رسیدهاند.
در همین خصوص رجانیوز با سرکار خانم مطلق مسئول فروشگاه خانۀ ایرانی گفت و گو کرده است. خانم مطلق در این خصوص معتقد است بعد از صدور فرمان جهاد اقتصادی توسط مقام معظم رهبری، حتی اگر کالای ایرانی از کیفیت مطلوبی هم برخوردار نباشد، هزینۀ آن را میدهد تا نسل بعدی با فقر فرهنگی و فکری و سیاسی که ناشی از فقر اقتصادی است مواجه نشوند.
متن زیر گفت و گوی کامل رجانیوز با سرکار خانم مطلق مسئول خانۀ ایرانی میباشد:
سرکار خانم مطلق لطفاً در مورد بستر خانوادگی و همچنین سرمایۀ اولیۀ خود برای راهاندازی خانۀ ایرانی توضیح دهید.
در خصوص بستر خانوادگی میتوانم بگویم که خانوادۀ من تا پیش از این، در عرصههای اقتصادی و کارآفرینی ورود نکرده بودند و در حوزههای علمی فعالیت داشتند. اما بعد از آنکه فرمان جهاد اقتصادی توسط مقام معظم رهبری صادر شد، دغدغهای برایم ایجاد شد که وظیفه و نقش من در این عرصه چیست؟ با اینکه من مادری خانهدار بودم و سرمایه و شناختی هم از بازار نداشتم، اما خود را مسئول و پاسخگو میدانستم. در قدم اول داشتههای خود را بررسی کردم؛ فضای وب، یک خط تلفن، یک میلیون تومان سرمایه، انگیزۀ بالا و توکل. با همین داشتههای بسیار ارزشمند کار خود را شروع کردم. البته برای ادامۀ مسیر به این نتیجه رسیدم که پشتوانۀ علمی هم حتماً نیاز است و کار در بستر و چارچوبهای علمی توسعه مییابد. به همین دلیل شروع به ادامۀ تحصیل در رشتۀ MBA کردم و از بستر علمی خانوادۀ خود هم دور نماندم.

پس از راهاندازی فروشگاه کار خود را چگونه ادامه دادید؟
با همان امکانات شروع به کار کردم و گروهکالاهای محدودی را تعیین کردم و برای هر دسته، محصولات باکیفیت را از اینترنت پیدا کردم. سپس تولیدیهای همان محصولات را بر اساس سطح کیفیت و قیمت کالاها تقسیمبندی کردم. در این بین برایم مهم بود که در تولید محصولات تا چه اندازه از المانها و نمادهای ایرانی استفاده شده است. مثلاً مدادرنگیهایی پیدا کردم که روی آن تصاویر کارتونهای خارجی بود و اتفاقاً از کیفیت بالایی هم برخوردار بودند. من هم همان اوایل یک بار سفارش دادم و بعد احساس کردم کار درستی نیست و به سراغ کالای مشابه رفتم که روی آن خبری از نشانهای نامطلوب نبود. رهبر انقلاب هم نسبت به تولید ایرانی که از نشان خارجی استفاده کند گلایه داشتند و از آن موقع ما در این مورد حساسیت بیشتری نشان دادیم که کار را سخت و البته شیرین میکند. بنابراین من به دنبال کالایی بودم که ایرانی باشد، باکیفیت باشد، فرهنگ ما را ترویج کند و روی آن نمادهای خارجی به کار نرفته باشد. مخاطبان ما هم خانۀ ایرانی را با این الگو و رفتار میشناسند که نسبت به انتخاب کالای ایرانی دقیق و حساس است. البته ادعایی ندارم که در این مسیر خطایی هم نکردیم. ما انسانیم و نیاز به آموزش و تجربه داریم.
در ماههای ابتدایی پس از راهاندازی خانۀ ایرانی، استقبال چندانی از محصولات ما وجود نداشت؛ چون کسی ما را نمیشناخت. پس از شش ماه، اولین تأیید و استقبال جدی را از سوی مشتریان مشاهده کردیم. در حال حاضر در سراسر ایران هفده نمایندگی داریم که چهار شعبۀ آن در تهران است و از نظر فضای فیزیکی و تنوع محصولات متفاوتند. همچنین در طول سال تقریباً با 250 تولیدکننده مرتبطیم که بهطور غیرمستقیم برای آنان ایجاد اشتغال شده است و به طور مستقیم نیز 25 نفر در فروشگاههایمان مشغول کارند.
پیش از تأسیس فروشگاه خانۀ ایرانی، الگویی مشابه آن در کشور میشناختید؟
من پیش از راهاندازی خانۀ ایرانی، نمونۀ دیگری ندیده بودم که منحصراً به فروش محصولات ایرانی بپردازد. هنوز هم ندیدهام که فروشگاههای دیگری مثل ما حساسیت در انتخاب کالای ایرانی داشته باشند. خانۀ ایرانی نهایت دقت خود را به خرج میدهد تا محصولاتش حتی الامکان از مواد اولیۀ ایرانی تهیه شده باشند. برای بعضی از مردم این میزان حساسیت نسبت به تولید ملی ارزشمند است. اما در کنار آن، ما الگوهای فروشگاههای زنجیرهای را مطالعه میکنیم تا بتوانیم الگویی درست طبق اقتصاد کشورمان پیدا کنیم و بین علم اقتصاد و بازار، هماهنگی ایجاد کنیم.
شیوۀ تبلیغات و همچنین نحوۀ تعامل شما با مشتریان چگونه است؟
طبق آماری که داریم، تبلیغات و بازاریابی ما بیشتر از طریق خود مشتریان صورت میگیرد و مردم خانۀ ایرانی را به یکدیگر معرفی میکنند. ما از محصولاتمان در آتلیه عکسهای باکیفیت نیز تهیه میکنیم و در فضای مجازی به نمایش میگذاریم تا از این طریق بتوانیم جذب مشتری کنیم. همچنین در فروشگاههای خود بازخوردها و انتقادها را ثبت میکنیم، فرمهای نظرسنجی الکترونیکی برای مشتریان خود ارسال میکنیم و بهطور روزانه در فضای مجازی پیامها و نظرات را بررسی میکنیم. ما برای مخاطبمان کار میکنیم و طبق سلیقۀ او پیش میرویم.
آیا در حال حاضر کالای ایرانی را قابل رقابت با محصول خارجی میدانید؟
بسیاری از کالاهای ایرانی قابل رقابت با کالای خارجی و حتی بهتر از آن هستند. اما تصوری که در عرف وجود دارد، این است که حتماً کالای ایرانی که در داخل تهیه میشود، باید با قیمت مناسبتر و تنوع بیشتری عرضه شود. اما این تصور غلط است. کالای ایرانی بهخاطر انواع هزینهها از قبیل اجارۀ مکان، بیمه، مالیات، دستمزد کارگر، هزینۀ دستگاهها و مواد اولیه و...، ممکن است نتواند از لحاظ قیمت و تنوع طرح و رنگ با کالای خارجی رقابت کند. کشورهای صنعتی بزرگ مثل ژاپن و آلمان، در یک دورۀ ده پانزده ساله از تولیدات خود هرچند با کیفیت پایین حمایت کردند تا اکنون به کیفیت قابل قبولی رسیدهاند. بنابراین ما که در ابتدای مسیر حمایت از تولید ملی قرار داریم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که قیمت و تنوع محصولاتمان بتواند به طور کامل با مشابه خارجی خود رقابت کند. جهاد اقتصادی هم دقیقاً به همین خاطر توصیه شده است. وگرنه انتخاب کالای درجۀ یک ایرانی مثل فرش و برنج که نیاز به جهاد ندارد! جهاد در آن صورت معنا مییابد که زمانی که میتوانیم کالای خارجی بهتری را انتخاب کنیم، به خاطر حمایت از تولید ملی این کار را نکنیم. من یا کالایی نمیخرم، یا اگر بخرم ایرانی میخرم. البته تا دوران جوانی و دانشجویی حمایت از کالای ایرانی برای من اولویتی نداشت. اما بعد از صدور فرمان جهاد اقتصادی، توجه من به این موضوع جلب شد. حتی اگر کالای ایرانی از کیفیت مطلوبی هم برخوردار نباشد، من هزینۀ آن را میدهم تا نسل بعدی با فقر فرهنگی و فکری و سیاسی که ناشی از فقر اقتصادی است مواجه نشود.
خانۀ ایرانی نیز مخاطب را به صبر و جهاد اقتصادی تشویق میکند و به موازات آن اگر کوچکترین ایرادی در محصولات خود ببیند، بلافاصله به تولیدکننده منتقل میکند که یا ایراد کار خود را اصلاح کند یا آنکه فروشگاه دیگر با آن تولیدی همکاری نمیکند.

مهمترین فرصت و تهدیدی که به عنوان توزیعکنندۀ کالای ایرانی با آن روبرو بودید چه بود؟
مهمترین فرصتی که برای ما وجود داشت، بلوغ فکری مردم فرهیختۀ ما بود که خواهان کالای ایرانی بودند و حتی حاضر بودند برای دسترسی به آن خود را به زحمت بیندازند. این فرصتی برای رشد خانۀ ایرانی مهیا کرد.
چالشها و تهدیدها هم که در این مسیر بسیار زیاد بوده و هست که اگر نبود جای تعجب داشت! من از ابتدا هم آمادۀ رویارویی با این چالشها و حل مسائل بودم. ولی بعضی مواقع فشار و سختی کار آنچنان زیاد بود که احساس خستگی میکردم؛ اما ناامید و متوقف نمیشدم و همچنان با انگیزه به کار ادامه میدادم. چالشهایی که با آن مواجه بودیم، یکی در زمینۀ مالی بود به دلیل عدم ثبات بازار و نبود سرمایۀ پشتیبان و کمبود نقدینگی، و دیگری در زمینۀ کمبود منابع انسانی ماهر. پیدا کردن منابع انسانی ماهر بسیار سخت است. من بسیار متأثر میشوم که خانم یا آقایی بیست و چند ساله مهارت یا مطالعات خاصی ندارد که حتی بتوان از همان استفاده کرد و بقیۀ مهارتها را ضمن کار به او آموزش داد. این بسیار ناراحتکننده است. از طرفی معمولاً جوانانی که برای استخدام میآیند، به دنبال فعالیتهای ویژه با تلاش کم و درآمد زیاد هستند! در حالیکه من هر کار خدماتی که اینجا نیاز بوده انجام دادهام و خواهم داد.
با این وجود من هر بار در لحظات سخت، به شهدا متوسل شدم و تلاشکردم وظیفۀ خود را فارغ از دانستن نتیجه انجام دهم.
شیوع بیماری کرونا تهدید جدی برای کسب و کارها به حساب میآید. این موضوع چه تأثیری بر کار شما داشت؟
در اسفند98 فشار بسیار زیادی به همین خاطر به ما وارد شد. ما برای عید محصولات خود را آماده کرده بودیم که فروشگاه تعطیل شد و تهدیدهای مالی بسیاری در مقابل ما قرار گرفت که از فضل پروردگار تا حدودی حل شد. فروش اینترنتی ما آنقدری نبود که پاسخگوی مشکلات اقتصادی ما باشد. کاری که کردیم آن بود که با تولیدکنندگان مذاکره کردیم که کمی به ما فرصت دهند. اوایل اردیبهشت که فروشگاه باز شد، با آنکه همۀ کالاها خرید قبل از عید بودند، بر خلاف تصور ما استقبال بسیار زیادی از محصولاتمان صورت گرفت که من این استقبال را ناشی از لطف مردم میدانم که حمایت آنان مهمترین عامل موفقیت ماست. مردمی که خطا و نواقص کار ما را مشاهده کردند، اما با این وجود بسیار بزرگوارانه محصولات خانۀ ایرانی را انتخاب کردند. اگر روزی مردم که ولینعمتان ما هستند، محصولاتمان را انتخاب نکنند، این کار نمیتواند ادامه پیدا کند و خیلی از تولیدیها و افرادی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم با ما در ارتباطند، ناامید میشوند.
خانم مطلق به عنوان یک مادر که اکنون مسئولیت اقتصادی هم بر عهده دارید، چگونه امور مربوط به فرزندانتان را مدیریت میکنید؟
من چهار روز در هفته در محل کار حضور دارم و در آن زمان یکی از دوستانم برای نگهداری از چهار فرزندم در منزل به من کمک میکند. البته تا سال 97 به این خاطر که فرزندان شیرخواره داشتم که احتیاج به رسیدگی داشتند، از خانه خارج نمیشدم و تقریباً دو سال است که حضوری به محل کار میآیم که قبلاً دو روز در هفته و اکنون چهار روز در هفته حاضرم. تا قبل از آن کارهای خانۀ ایرانی را از داخل خانه هماهنگ میکردم یا نهایت چهار ساعت در هفته برای رسیدگی به برخی امور از خانه خارج میشدم. به همین دلیل سرعت رشد خانۀ ایرانی طی این پنج سال طبیعتاً کمتر از حالتی است که یک آقا مسئول این کار بود. اما من با توجه به شرایطم با سرعت کمتری کار را پیش بردم.
پس مسئولیت سنگین شما موجب نشده که ارتباطتان با فرزندانتان مختل شود؟
حتماً تعارض بین فعالیت شغلی و خانوادگی زیاد بهوجود میآید که باید حل شود و من معمولاً در این مواقع فشار بیشتری به خود میآورم؛ به عنوان مثال زمانی که بچهها خوابند، کارهای خود را انجام میدهم و کمتر استراحت میکنم.
همزمانی فعالیت اقتصادی و رسیدگی به امور خانواده سختیهای خود را دارد و چالشی که برای یک خانم ایجاد میشود آن است که خانواده در اولویت دوم قرار نگیرد. یک مادر که امور خانه و خانواده برایش مهم است، باید شرایط بسیاری داشته باشد تا بتواند وارد فعالیت اقتصادی شود. حمایت خانواده و همسر، و همچنین انگیزۀ یک خانم باید به اندازهای قوی باشد که بتواند سختیهای کار را تحمل کند و فشار کار را به بقیۀ اعضای خانواده منتقل نکند. به همین دلیل من کارآفرینی و فعالیت اقتصادی را به همۀ خانمها پیشنهاد نمیکنم. البته در سطح محدودتر خانمها به راحتی میتوانند فعالیت کنند. رهبری هم میفرمایند برای یک خانم اصل بر همسرداری و فرزندآوری است؛ اگر زمان و ظرفیتی اضافه بود، خانم میتواند مطابق علایقش به امور دیگری در حوزههای مختلف بپردازد.
بنابراین اگر مادر شاغل زمانی که از محل کار به خانه برگشت یا در روزهایی که سرکار نمیرود، بتواند ارتباط باکیفیتی با فرزندانش داشته باشد، خیلی خوب میتواند نبودنهای خود را جبران کند. من هم در حد توانم تلاش کردم امکاناتی ایجاد کنم که بتوانم بر برنامههای فرزندانم نظارت کنم. ما با بچهها برای یک هفته برنامهریزی میکنیم و من نتیجۀ هر برنامه را از فرزندانم جویا میشوم. سه فرزند من دانشآموز هستند و در این دوران کرونا دیگر یاد گرفتهاند چگونه به تحصیل مجازی بپردازند و من هم بهطور مداوم روند تحصیل آنان را از محل کار بررسی میکنم و با معلمهایشان نیز بهطور پیوسته ارتباط دارم و الحمدلله فرزندانم از شاگردان خوب کلاسشان هستند و تکالیف خود را منظم انجام میدهند.
نکتۀ دیگر آنکه بنابر تجربهای که دارم، زمانی که یک یا دو فرزند داشتم، زمان کمتری را میتوانستم به کار اختصاص دهم. ولی اکنون که چهار فرزند دارم، موقعیت بیکاری برای بچهها خیلی کمتر ایجاد میشود و حتی آنقدر سرگرمند که تلویزیون را هم روشن نمیکنند. آنها در یک محیط طبیعی رشد میکنند و با یکدیگر بازی و حتی دعوا میکنند و من فقط هدایت کلی را برعهده دارم. به نظر من کم بودن تعداد فرزندان اتفاقاً وقت بیشتری از مادر میگیرد. زمانی که من یک یا دو فرزند داشتم، اصلاً وقت اضافه نداشتم. وقتی مادر سه فرزند شدم، دیدم بچهها با یکدیگر مشغولند و زمان آزاد دارم. آن موقع بود برای جلوگیری از اتلاف وقت، به فکر راهاندازی خانۀ ایرانی افتادم.
آیا نگرش شما به موضوع تربیت فرزند پس از آنکه وارد فعالیت اقتصادی شدید تغییر کرد؟
قطعاً بله. میتوان گفت پیش از شروع این کار، توجه زیادی به ظرفیتهای بالقوۀ فرزندانم نداشتم و نمرۀ دروس مدرسه برای من اهمیت بالایی داشت. اما جالب بود زمانی که وارد این کار شدم، هیچ کس از من سؤال نکرد که مدرک دانشگاهی من چیست! بلکه این مهم بود که چه کاری بلدم و میخواهم چه کنم. بنابراین الان به علایق و توانمندیهای فرزندانم بیشتر توجه میکنم و تلاش میکنم بستر مهارتهای مختلف را برایشان فراهم کنم تا هم با خلق کردن بتوانند اعتماد به نفس بیشتری به دست آورند و هم بتوانند از مهارتهایشان در آینده استفاده کنند و همۀ ظرفیتشان را به کار گیرند.
و در پایان به نظر شما بانوان چگونه میتوانند در حوزۀ اقتصادی نقشآفرینی کنند؟
ما شش روز در هفته فروش حضوری مختص بانوان داریم. چرا؟ چون به نظر من بانوان نقش بسیار مؤثری در اقتصاد یک کشور دارند. هم انتخاب و خرید محصولات معمولاً با خانمهاست، هم مادران الگوی اصلی برای نسل بعدی هستند. بنابراین خانمها مشخص میکنند اقتصاد به کدام سمت برود. آقایان شاید در عرصۀ تولید نقش پررنگتری دارند؛ اما در عرصۀ تصمیمگیری در مورد انتخاب یا عدم انتخاب کالا، بانوان نقش بسیار مهمی دارند. ممکن است یک خانم امکانات لازم را برای ورود به حوزۀ اقتصادی و کارآفرینی نداشته باشد، اما انتخاب با اوست که چه محصولاتی وارد خانهاش شود؛ پس تا این حد تأثیرگذار و پاسخگو است. بهعنوان مثال طبق آماری که در یک سایت مشاهده کردم، اگر همۀ ما از مسواک ایرانی استفاده کنیم، حدود پنج هزار شغل ایجاد میشود. پس من به عنوان خانم خانه مسئولم که پنج هزار شغل را از بین نبرم و پنج هزار خانواده را به سمت فقر نکشم. اگر ما این دید را داشته باشیم، اهمیت نقش خود را درمییابیم.
دومین قدمی که بهعنوان یک بانو میتوانم در راستای حمایت از تولید ملی بردارم، آن است که کالاهایی را که از آن رضایت دارم، تبلیغ کنم. فضای مجازی بستر مناسبی برای ترویج کالای باکیفیت ایرانی میتواند باشد. تبلیغ از زبان مصرفکننده میتواند تأثیر بیشتری بر روی مخاطب داشته باشد نسبت به آنکه خود تولیدکننده یا توزیعکننده از کالا تعریف کند.
همین دو گام اگر توسط بانوان برداشته شود، به نظر من انقلابی در زمینۀ حمایت از کالای داخلی رخ میدهد.
*با تشکر از شما

لینک کوتاه »
http://rajanews.com/node/341511
لینک کوتاه کپی شد