هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
سه شنبه، 26 فروردين 1404
ساعت 15:29
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

يكشنبه 7 شهريور 1395 ساعت 18:41
سه شنبه 9 شهريور 1395 20:25 ساعت
2016-8-28 18:41:39
شناسه خبر : 253216
تنها حامیان و یاران انقلاب طبقات فرودست، کارگر، دهقان و بومیان هستند که نیروی لایزال انقلاب به شمار می‌روند. در انتخابات گذشته بخشی از کسانی که علیه دولت مادرو رأی دادند همین حامیان اصلی انقلاب بودند که به خاطر اعتراض به سیاست‌های غلط دولت و به خطر افتادن دستاوردهای انقلاب علیه دولت مادرو رأی دادند. در واقع رأی آن‌ها رأی اعتراضی بود نه رأی برای سرنگونی دولت بولیواری.
تنها حامیان و یاران انقلاب طبقات فرودست، کارگر، دهقان و بومیان هستند که نیروی لایزال انقلاب به شمار می‌روند. در انتخابات گذشته بخشی از کسانی که علیه دولت مادرو رأی دادند همین حامیان اصلی انقلاب بودند که به خاطر اعتراض به سیاست‌های غلط دولت و به خطر افتادن دستاوردهای انقلاب علیه دولت مادرو رأی دادند. در واقع رأی آن‌ها رأی اعتراضی بود نه رأی برای سرنگونی دولت بولیواری.
گروه بین الملل رجانیوز -  زهرا جهاندوست*: با سفر آقای ظریف وزیر امور خارجه و هیئت همراه به 6 کشور آمریکای لاتین که ونزوئلا آخرین ایستگاه آن است، این منطقه بار دیگر مورد توجه افکار عمومی در ایران قرار گرفته است.  
 
مناسبات جمهوری بولیواری ونزوئلا با جمهوری اسلامی ایران به چند علت و از جمله موقعیت آن جمهوری در صف مقدم جبهه مقاومت در آمریکای لاتین، مواضع مشترک آن با ایران در مسائل بین‌المللی و نیز سطح نسبتا بالای روابط اقتصادی در دولت قبلی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. از اینرو، ملت ایران و بالاخص نیروهای انقلابی با علاقه به تحولات ونزوئلا نگاه کرده و با توجه به بحران موجود در آن کشور، نگران مخاطراتی هستند که این کشور دوست و هم‌سنگر را تهدید می‌کند. هدف از این مقاله شناخت علل این بحران و چگونگی فائق آمدن بر آن است. در این مقاله عوامل تأثیرگذار بر بحران و تعمیق دستاوردهای جنبش بولیواری به عنوان راهکار مطمئن برای خروج از این بحران مورد بررسی قرار خواهد گرفت. 
 
دروغ‌سازی رسانه‌ای‌‌
 
ذکراین نکته در ابتدا ضروری‌ست که تصویری که رسانه‌های متعلق به شرکت‌های حاکم بر نظام سلطه از بحران موجود در ونزوئلا ترسیم می‌کنند كاذب، کاملا مخدوش، تحريف شده و بعضا اغراق‌آمیز است.  مثلا، طبق این تصویر، اکثر مردم ونزوئلا در فقر مفرط به سر می‌برند و با گرسنگی و سوءتغذیه شدید مواجه هستند. لکن، حقایق این ادعا را تأیید نمی‌کند.
 
امنیت غذایی طبق تعریف "سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل" (فائو) بر حسب میزان کیلو/کالری مصرف غذای هر شخص در هر روز تعیین می‌شود و این میزان معمولا بر اساس مقدار تولید و واردات مواد غذایی کشور طی یک دوره یکساله محاسبه می‌شود.  مطابق استانداردهای فائو، کشوری که هر شهروند آن به 2720 کالری در روز و یا بیشتر دسترسی دارد در امنیت غذایی به سر می‌برد.  در این حال، طبق آمار مورد تأیید فائو امنیت غذایی در ونزوئلا بعد از انقلاب بولیواری به رغم برخي افت و خیزها، در مجموع افزايش يافته است.  به طوري كه متوسط دسترسي هر شهروند به غذا از 2200 كالري در ابتداي روي كار آمدن دولت هوگو چاوز يعني در سال 1999، به 3500 كالري در روز در سال 2011 مي‌رسد.  اگر چه اين ميزان مصرف غذا متعاقب جنگ اقتصادي دولت ايالات متحده عليه ونزوئلا كاهش مي‌يابد، لكن حتي در سال 2015 و در اوج فشارهاي اقتصادي متوسط ميزان مصرف كالري شهروند ونزوئلايي كم‌تر از 3000 كالري در روز نبوده است.  بدين ترتيب، امنيت غذايي در ونزوئلا حتي در شرايط تشديد بحران اقتصادي به مراتب بيشتر از استانداردهاي تعريف شده توسط فائو و "سازمان جهاني سلامت" مي‌باشد و اين واقعيت به تنهايي تصويرسازي كذب رسانه‌هاي تحت كنترل نظام سلطه از وضعيت جاري در ونزوئلا را نشان مي‌دهد.
 
شاخص‌های بحران
 
با اين حال، همان‌طور كه آمارها نشان مي‌دهند بحران اقتصادي در ونزوئلا واقعيتي غيرقابل انكار است.  چنان كه تورم 370درصدي طي 12 ماه گذشته، رشد اقتصادي پائين و بعضا منفي طي چند سال گذشته، كاهش 40درصدي در واردات و همين ميزان كاهش در صادرات نفت در سال 2015 و كمبود شديد برخي از مواد غذايي و كالاهاي اساسي مؤيد اين بحران مي‌باشد.  لكن، سؤال اين است كه اين بحران ناشي از چيست؟
 
سقوط قیمت نفت و جلوگیری از تولید و واردات کالاهای مورد نیاز
 
سقوط قیمت نفت در اثر اشباع بازار توسط عربستان سعودی، که در اثر توطئه‌ای آشکار با همدستی امریکا انجام شد، کشورهایی که برای رفع نیازهای ارزی خود به درآمد نفت وابسته بودند را به شدت تحت فشار قرار داد. در این میان ونزوئلا بیش از دیگران تحت فشار قرار گرفت. چرا که بیش از 95 درصد درآمد ارزی آن وابسته به صادرات نفت می‌باشد.
 
امریکا از همان زمانی که هوگو چاوز در سال 1998 در انتخابات پیروز شد دشمنی خود را با ونزوئلا آغاز کرد و دائماً دست به اجرای توطئه‌های گوناگون زد تا مبارزات او برای نجات کشور از گرداب وابستگی و فقر را معوق گذارده و در نهایت او را سرنگون کند.
 
هوگو چاوز در سال 2013 درگذشت و از آن پس امریکا و همدستان داخلی آن تلاش خود را برای خرابکاری و ناکام گذاردن جنبش چاویستی و جانشین او رئیس‌جمهور نیکولاس مادرو به شدت تشدید کرده‌اند. آن‌ها سعی دارند با بهره‌گیری از سقوط قیمت نفت او را به زیر بکشند. بخشی از تلاش آن‌ها برای دستیابی به این هدف این است که با برنامه از پیش تعیین شده از تولید و واردات نیازهای مصرفی مردم امتناع کنند و به این ترتیب کشور را با کمبود کالاهای مصرفی روبرو سازند تا به این وسیله روحیه انقلابی مردم را مستهلک کنند. آنها معیشت مردم ونزوئلا را گروگان گرفته‌اند تا از حمایت از انقلاب دست بر دارند.
 
 
واقعیت این است که دشمنی و مبارزه با الیگارشی علیه انقلاب بولیواری هرگز در عرض 15 سال گذشته متوقف نشده و تاکنون به پیروزی‌های بزرگی هم دست یافته است.
 
دو عامل ضربه به جنبش بولیواری
 
در سپتامبر گذشته، اپوزیسیون متکی به الیگارشی با حمایت همسایه شمالی، در انتخابات  مجلس پیروز شد. و به این ترتیب به شدت و به نحوی خطیر رئیس جمهوری نیکولاس مادرو را به چالش کشیده است. ضرباتی که تاکنون به جنبش بولیواری وارد آمده، مطمئناً تحت تأثیر عوامل زیر بوده است.
 
الف ـ وضعیت سخت اقتصادی کشور که محصول سقوط قیمت نفت است.
 
ب ـ محدودیت‌ها و تناقضات موجود در مورد اداره کشور و پیشرفت اهداف جنبش.
 
مشکلات مهمی که ونزوئلا با آن مواجه است ـ از تورم افسارگسیخته سه رقمی گرفته تا صف‌های طولانی برای خرید مایحتاج زندگی، همراه با فساد رایج در کشور در واقع همچون مهمات و آتشبارهای پرقدرتی هستند که در اختیار اپوزیسیون راستگرا قرار گرفته تا پروژه‌های سیاسی و اقتصادی دولت بولیواری را تحت حمله قرار داده و آن را بی‌اعتبار سازد.
 
تعریف و تمجید از لیبرالیسم
 
آنچه که اپوزیسیون راستگرا، چه به طور ضمنی و چه به وضوح، به شدت ترویج و تبلیغ می‌کند چیزی جز ستایش و تجلیل از نولیبرالیسم نیست. اپوزیسیون مدعی است که دخالت دولت در اقتصاد، که در عرض 15 سال گذشته مشخصه اصلی سیاست‌های دولت چاوز و جانشین او بوده، محکوم به شکست است.
 
به نظر برخی از منتقدان جنبش بولیواری، نتایج و عوارض ناگریز سیاست‌های چاوز و سپس مادرو گسترش فساد توسط بوروکرات‌های این جنبش با همدستی تجّار و سرمایه‌داران فاسدی بوده که مدعی پیروی از جنبش چاویستی هستند.
 
بدون این‌که نيازي به توجيه سیاست‌های اشتباه دولت ونزوئلا در میدان دادن به سرمایه‌دارانی باشد که ذاتا ضدانقلاب هستند، تحلیل گسترده مناسبات مابین دولت بولیواری و بخش خصوصی ما را به این نتیجه می‌رساند که ادعاهای اپوزیسیون نولیبرال درباره خطاهای مدل اقتصادی دولت ونزوئلا به شدت نادرست و باطل است.  نتایج و یافته‌های تحلیل مذکور نکاتی را مطرح می‌سازد که لازم است مورد بحث قرار گیرند تا بتوانیم دروس لازم را از تجربیات بسیار غنی دولت بولیواری استخراج کنیم.
 
یکی از نکات بسیار مهم که باید به آن توجه کنیم فضا و شرایطی است که دولت بولیواری را وادار کرد تا حدی از موضع چپگرایانه خود در مقابل الیگارشی بومی ودشمن امپریالیستی عقب‌نشینی کند و وارد اتحاد تاکتیکی با برخی از گروه‌های اقتصادی شود که ابداً طرفدار اهداف گستره‌تر جنبش بولیواری نبودند.
 
این اتحادها و قراردادها فی‌ نفسه اشتباه نبود. اشتباه این بود که تلاش و تدابیر کافی برای حراست از منافع طبقات محروم اجتماعي و تقویت و تحکیم سازماندهي آنان به عنوان تنها نیروي قابل اتكا در مبارزه عليه نظام سلطه صورت نگرفت.  و این در حالی است که تنها چنین نیرویی قادر است قاطعانه و تا به آخر با امپریالیسم و سرمایه‌داری داخلی وابسته به آن مبارزه کند و مانع سوءاستفاده‌های بوروکرات‌های دولتی و سرمایه‌دارانی شود که با ریاکاری وارد جنبش می‌شوند.  به عبارت دیگر، آنچه كه لازم بود و هست اين است كه اقدامات دولت برای تقویت اعضاء و صفوف جنبش بولیواری و سازماندهی پایگاه‌های اجتماعی جنبش ـ یعنی طبقات فرودست جامعه ـ به طور ریشه‌ای، قاطعانه‌تر و با استمرار و پی‌گیری بیشتر صورت گیرد و از این طریق سنگرهای انقلاب تحکیم شود و موانع  اساسی در مقابل نظام سلطه و ایادی داخلی آن شامل ریاکاران نفوذ کرده در جنبش، ایجاد شود.
 
نعل وارونه
 
اپوزیسیون نولیبرال همان حرف‌هایی را کمابیش می‌زند که نولیبرال‌ها در امریکا می‌زنند و در رابطه با علت بحران کمبودهای مایحتاج مردم در ونزوئلا ادعا می‌کنند که سوسیالیسم ونزوئلا را نابود کرده است. سازمان تحقیقات سدیس (CEDICE) که در کاراکاس مستقر است سوسیالیسم و حتی الگوی اقتصادی کینز (اقتصاددان انگلیسی طرفدار سیاست تقویت تقاضا برای عبور از بحران کسادی و بیکاری) را در کنار هم قرار می‌دهد و با انجام این کار به نتایج مشابهی در رابطه با خطر دخالت دولت در اقتصاد رسیده است.
 
اقتصاددان‌های مرکز تحقیقات سیداس مصیبت‌هایی که اقتصاد ونزوئلا با آن دست به گریبان است را به "سیاست‌هایی مربوط دانسته‌اند که اساساً در کشوری انجام می‌شود که نظام سرمایه‌داری به کلی از میان برداشته شده و اقتصاد آن تحت کنترل کامل دولت می‌باشد." سپس اعلام می‌دارند که "سوسیالیسم قرن بیست و یکم" مردم ونزوئلا را نابود کرده است.
 
ولی نکته بسیار قابل توجه این است که این تعبير ضد‌سوسیالیستی علیه اقتصاد ونزوئلا در حالی صورت می‌گیرد که اقتصاد ونزوئلا را به سختی می‌توان سوسیالیستی نامید. چرا که بیش از 70 درصد تولید در این اقتصاد تحت مالکیت بخش خصوصی است.
 
این نظریه که اقتصاد سوسیالیستی و حتی الگوی اقتصادی کینز را مسئول کمبود شدید کالاهای اساسی می‌داند، در واقع عامل اساسی این مشکل را نادیده می‌گیرد.  علل اساسی این وضع سقوط قیمت‌های جهانی نفت و مهم‌تر از آن "جنگ اقتصادی" کاملاً مشهود و مستندی است که علیه ونزوئلا در حال انجام است و به موجب آن بخش خصوصی وابسته به نظام نو ليبراليستي عالماً و عامداً به این تصمیم سیاسی رسیده که از سرمایه‌گذاری در اقتصاد ونزوئلا خودداری کند و در عین حال در واردات مایحتاج عمومی به انواع خرابکاری‌ها دست بزند.
 
عامل ديگر كه بسیار پیچیده‌تر است اختلاف فاحشی  است که در اثر اخلال بخش خصوصی در تولید و واردات مایحتاج مردم کشور، مابین قیمت‌های دولتی و قیمت کالاها در بازار سیاه به وجود آمده است که البته شامل قیمت ارز هم می‌شود.
 
وزیر برنامه‌ریزی سابق خورخه جیوردانی (Jorge Giordani) چنین برآورد می‌کند که تنها در سال 2012- سالی که اختلاف شدید قیمت دولتی و قیمت بازار آزاد بالا گرفت- شرکت‌های خصوصی با خرید دلار ارزان از بانک مرکزی برای واردات مایحتاج کشور و با استفاده از تدابیر بی‌شمار حساب‌سازی و تقلب بیش از 20 میلیارد دلار سر دولت کلاه گذارده‌اند. از جمله این تقلب‌ها این است که اغلب تجار بخش خصوصی پس از دریافت ارز برای واردات یا به کلی از واردات مذکور خودداری کرده‌ا‌ند و ارز مذکور را در بازار آزاد فروخته‌اند یا این‌که کالا را وارد کرده‌اند، ولی کل آن یا بخشی از آن را در بازار سیاه فروخته‌اند و به این وسیله سود سرشاری به جیب زده‌اند.
 
طبق تحقیقاتی که نتایج آن در تاریخ 19 ژوئن 2016 در  پایگاه خبری/تحلیلی تله سور منتشر شد، بخش خصوصی ونزوئلا در مجموع 259 میلیارد دلار از منابع ارزی تخصیص داده شده توسط دولت برای ورود کالاهای اساسی را از چرخه اقتصاد سالم در کشور خارج کرده و به جیب زده است.
 
رهبران اپوزیسیون راستگرا حتی به دقت مواظب هستند مبادا متحدان خود در بخش خصوصی را به خاطر این‌گونه فعالیت‌های متقلبانه در معرض سرزنش قرار دهند. آن‌ها، در عوض، انگشت اتهام خود را انحصاراً متوجه بولیبورژوازیا (Boliburgsia) ـ سرمایه‌داران دولتی- می‌کنند (منظور آن‌ها سرمایه‌دارانی هستند که وابسته به جنبش چاویستی بوده و خارج از طبقه سرمایه‌دار سنتی ونزوئلا می‌باشند).
 
بوروکرات‌های بریده از جنبش بولیواری و سرمایه‌داران قدیمی و سنتی به رابطه صمیمی مابین دولت بولیواری و سرمایه‌داران هوادار جنبش چاوز اشاره کرده آن‌ها را یک طبقه جدیدی که اکنون بر کشور حکومت می‌کنند می‌نامند.
 
نولیبرالیسم منشاء اصلی فساد
 
ادعای اپوزیسیون راستگرا که سوسیالیسم را معادل فساد معرفی می‌کند برخی حقایق بسیار مهم را نادیده می‌گذارد. از جمله این‌که فاحش‌ترین و وقیحانه‌ترین رسوایی مربوط به فساد در آمریکای لاتین به قرن گذشته و حکومت‌های نولیبرال در دهه 1990 باز می‌گردد. از جمله حکومت کارلوس سالیناس (Carlos Salinas) در مکزیک، کارلوس مِنِم (Carlos Menem) در آرژانتین، آلبرتو فوجی موری (Alberto Foji Morie) در پرو، فرناندو کولور دِماللو (Fernando Color de Mallo) در برزیل و کارلوس آندراس پرز (Carlos Anderas Perez) در ونزوئلا.
 
این ابداً اتفاقی نیست که فساد درست زیر چشمان مراقب نولیبرال‌ها انجام گرفت و گسترش یافت، که با مقررات‌زدایی از فعالیت بازرگانی، تجارت آزاد، اقتصاد آزاد (Laissez Faire)، به طور کلی درهای کشور را برای معاملات غیراخلاقی مفتوح کرد. پیتر کنیگزتون (Peter Kingston) در کتاب خود به نام "اقتصاد سیاسی آمریکای لاتین" می‌گوید "نولیبرال‌ها مدعی بودند که کناره گرفتن دولت از فعالیت‌های اقتصادی فرصت وقوع فساد را کاهش می‌دهد. ولی واقعیت این است که کناره گرفتن دولت از اقتصاد فرصت‌های جدید و متفاوتی برای فساد فراهم می‌آورد."
 
حقایقی که تا اینجا به آن اشاره شد و بسیاری از مستندات دیگر نقش مرکزی دولت آمریکا در ایجاد بحران اقتصادی در ونزوئلا را نشان می‌دهد.  لکن، این دشمنی شدید هیئت حاکمه آمریکا با چاویست‌ها به چه علت است؟
 
دستاوردهای جنبش بولیواری
 
‌چاوز، از همان ابتدای کار، در تبلیغات انتخاباتی خوداعلام کرد که با زیاده‌خواهی همسایه شمالی مقابله خواهد کرد و برنامه خود را برای بازسازی کشور و رسیدگی به وضع محرومان و طبقات فرودست کشور اعلام کرد. جالب این که بیل کلینتون، رئیس جمهور وقت امریکا ابتدا تصور می‌کرد که کمپین چاوز علیه دست‌درازی‌های امریکا و تلاش در جهت رشد و توسعه کشور و رفع نیازهای فرودستان جامعه فقط برای این است که در انتخابات پیروز شود و پس از به دست گرفتن قدرت، چاوز نیز مانند اسلاف خود در ونزوئلا به "اجماع" واشنگتن و تن دادن به خواسته‌های آن خواهد پیوست.
 
ولی چاوز، پس از به قدرت رسیدن بلافاصله انقلاب بولیواری را اعلام کرد. او ابتدا صنعت نفت ونزوئلا را که از همان ابتدای کشف نفت در ونزوئلا در سال 1914، در تصاحب شرکت نفت خانواده راکفلر بود، ملی اعلام کرد. مدیریت شرکت نفت ونزوئلا از تحویل شرکت به دولت چاوز امتناع کرد. جالب توجه این‌که رهبری فاسد اتحادیه کارگران صنعت نفت نیز به کمک مدیریت شرکت شتافت و نه تنها تولید را متوقف کرد بلکه از ورود نمایندگان دولت جلوگیری کرد.
 
چاوز پس از در اختیار گرفتن صنعت نفت ونزوئلا(PDVSA)، دستور داد تا سوابق و عملیات تولیدی و مالی شرکت سابق نفت از سال 1914 به بعد بررسی و حسابرسی شود. در نتیجه روشن شد که تا سال‌های نیمه دوم دهه 1930 هیچ سابقه‌ای از عملیات شرکت در رابطه با مقدار تولید، تصفیه، مصرف داخلی، صادرات، هزینه‌ها، قیمت‌ها، درآمد شرکت، سهم مالکانه ونزوئلا، مالیات پرداختی به دولت ونزوئلا و غیره وجود ندارد. حتی در این بررسی و حسابرسی معلوم شد که در برخی از سال‌های مالی ـ پس از 1938 ـ صاحبان امریکایی شرکت ادعا کرده بودند شرکت ضرر کرده و دولت ونزوئلا را بدهکار کرده بودند و طلب خود را از سهم مالکانه ونزوئلا در سال‌های بعد وصول کرده بودند.
 
چاوز با ملی کردن صنعت نفت درآمد آن را به اجرای پروژه‌های عمرانی و هم‌چنین فقرزدایی از مردم ونزوئلا اختصاص داد. دولت بولیواری با مذاکره با کوبا، در ازاء ارائه نفت به این کشور از کوبا معلم و پزشک وارد کرد. فلذا، به کمک کوبا موفق شد نه تنها به مبارزه با بیسوادی بپردازد بلکه خدمات آموزشی و تحصیلاتی را در تمام سطوح تحصیلی گسترش داده و برای نخستین بار فرزندان طبقات محروم به تحصیلات مجانی دانشگاهی دست یافتند. دولت بولیواری برای نخستین بار مراقبت‌های پزشکی و دارویی، تحصیلات و آموزش و پرورش و عرضه مسکن شایسته انسانی را برای میلیون‌ها مردم فقیر ونزوئلا به ارمغان آورد. سطح فقر به حدی بود که دولت مجبور شد برای تغذیه مردم به شدت فقرزده، علاوه بر ارائه یارانه‌های پولی و کالایی، غذای گرم فراهم نموده و آن را مابین مردم به شدت فقرزده توزیع کند.
 
 
از جمله خدمات پزشکی مهمی که انقلاب بولیواری به انجام رساند اجرای برنامه‌ای تحت عنوان «پروژه معجزه» بود که با انجام آن ده‌ها هزار مردم محروم ونزوئلا را که در اثر بیماری آب مروارید و سایر بیماری‌های چشم نابینا شده و از پرداخت هزینه درمان خود قاصر بودند به رایگان تحت عمل جراحی قرار داده و نعمت بینایی را به آن‌ها بازگرداند. با موفقیت این پروژه، به علت گسترده بودن این بیماری و فقر مطلق در میان طبقات فرودست قاره آمریکای لاتین، این پروژه به سایر کشورهای آمریکایی گسترش داده شد و از این راه میلیون‌ها نفر از محرومانی که در اثر بیماری بینایی خود را از دست داده بودند با تشریک مساعی دولت بولیواری و کوبای انقلابی بینایی خود را بازیافتند.
 
انقلاب بولیواری برای رسیدگی به امر رشد و توسعه کشور و اصلاح وضع زندگی محرومان تقریباً از صفر شروع کرد. ونزوئلا کشوری است سرسبز و پرآب ـ اصلا به همین خاطر بود که کریستف کلمب وقتی به این سرزمین رسید به خاطر سرسبزی و پرآبی آن، این سرزمین را ونزوئلا یا «ونیز کوچک» نامید. ولی این کشور مستعد کشاورزی و دامپروری حتی محصولات لبنی مورد نیاز خود را از خارج وارد می‌کرد. همان داستان آشنای اقتصاد نولیبرالی که مزیت نسبی در تولید نفت را توجیهی برای وارد کردن کالاهای مورد نیاز کشور می‌داند.
 
دولت بولیواری دست به نوعی انقلاب ارضی زد و با کمک به روستاییان به ارتقاء سطح کشاورزی، دامداری و تأسیس کارخانه‌های شیر پاستوریزه و تولید لبنیات پرداخت.  ساخت برخی از این کارخانه‌ها به ایران سفارش داده شد.
 
در زمینه مسکن، دولت بولیواری علاوه بر ساختن صدها هزار خانه برای افراد بی‌بضاعت نسبت به بهسازی محلات فقیرنشین در اطراف کلان شهرها همت گماشت. دولت چاوز، به خصوص در رابطه با گتوی طبقات فرودست کاراکاس، پایتخت کشور، موفق شد این محله را به نحو مؤثری از شکل زاغه‌نشینی و آلونک‌نشینی آن خارج کند و کیفیت اقامت زندگی در این محله را به کلی بهبود بخشید.
 
تعمیق دستاوردهای جنبش – راهکار مطمئن برای خروج از بحران
 
همان‌طور که تأکید شد، برای خروج از بحران اقتصادی موجود در ونزوئلا لازم است اقدامات رهبری جنبش بولیواری و دولت در جهت تقویت صفوف جنبش و سازماندهی پایگاه‌های اجتماعی آن ـ یعنی طبقات فرودست جامعه ـ قاطعانه دنبال شود. حمایت دولت ونزوئلا از اقدام کارگران کارخانه کیمبرلی ـ کلارک (Kimberly-Clack) که اخیرا صورت گرفت یک نمونه عالی از این جهت‌گیری اساسی را نشان می‌دهد.
 
 
در خبرها آمده بود که کارگران کارخانه کیمبرلی ـ کلارک در ونزوئلا که متعلق به شرکت کیمبرلی ـ کلارک امریکا می‌باشد و به تولید محصولات بهداشتی مانند دستمال توالت، دستمال کاغذی و پوشک اختصاص دارد، اداره کارخانه را دردست گرفته‌اند. لازم به ذکر است که این محصولات بهداشتی از کالاهای مصرفی بسیار ضروری در ونزوئلا به شمار می‌روند و کمبود آنها طی ماه‌های گذشته باعث ایجاد صف‌های طولانی خریداران و اعتراضات آن‌ها شده است.  صاحبان و مدیریت امریکایی کارخانه مذکور، به این بهانه که مواد اولیه لازم را در اختیار ندارند، حدود یک ماه پیش کارخانه مذکور را تعطیل کرده و به استخدام حدود 1000 کارگر آن خاتمه داده بودند.
 
دولت ونزوئلا اعلام کرد که از درخواست کارگران کارخانه مذکور برای راه‌اندازی مجدد و اداره آن تحت کنترل کارگران حمایت می‌کند. کارگران کارخانه نیز به نوبه خود، اعلام کردند از این پس کارخانه مذکور را به نفع خود و مردم ونزوئلا اداره خواهند کرد.
 
شرکت کیمبرلی ـ کلارک نیز در راستای اجرای همین توطئه، تولید کارخانه را متوقف کرد و کارگران را اخراج نمود. بهانه آن‌ها این بود که با کمبود مواد اولیه مواجه هستندT ولی کارگران می‌دانستند که این بهانه‌ای بیش نیست و لذا به دولت اعلام داشتند چنانچه از آن‌ها حمایت کند کارخانه را از نو راه‌اندازی خواهند کرد.
 
وزارت کار دولت مادرو، در تاریخ 12 جولای، اشغال کارخانه و راه‌اندازی تولید توسط کارگران را مورد حمایت قرار داد. رئیس‌جمهور مادرو، ازتلویزیون دولتی ونزوئلا خطاب به مردم گفت: "48 ساعت پیش یک کارخانه امریکایی بنام کیمبرلی ـ کلارک، بدون هشدار قبلی، با نقض قانون کشور 1000 کارگر را اخراج کرد و کارخانه را تعطیل کرد و صاحبان و مدیران آن کشور (ونزوئلا) را ترک کردند. کیمبرلی ـ کلارک اکنون در دست کارگران است. این کارخانه از نو راه‌اندازی شده و به تولید مشغول است و ما تصمیم داریم منابع لازم را در اختیار آن قرار دهیم تا به تولید خود ادامه دهد.
 
"آنچه که ما نمی‌توانیم قبول کنیم این است که تعدادی صاحب سرمایه بتوانند تصمیم بگیرند، کارخانه‌ای را تعطیل کنند و کارگران آن را اخراج کنند."
 
مطابق قانون کار 2012 ونزوئلا، اخراج دسته‌جمعی کارگران اکیداً ممنوع است و کارخانه‌هایی که به طور غیرقانونی تعطیل شوند، در معرض راه‌اندازی مجدد توسط کارگران قرار گرفته، توسط خود آن‌ها اداره و کنترل می‌شوند. به گزارش وزارت کار، میزان تولید ماهیانه این کارخانه 33 میلیون پوشک، 20 میلیون نوار بهداشتی، 27 میلیون دستمال کاغذی و 17 میلیون کاغذ توالت می‌باشد. این کارخانه هم‌اکنون با ظرفیت کامل کار می‌کند و به تأمین 20 درصد نیاز کشور به این محصولات مشغول است.
 
این حرکت دولت مادرو بی‌شک نزد کارگران و طبقات فرودست کشور از محبوبیت زیادی برخوردار است. و می‌تواند آن‌ها را تشویق کند که به تلاش بیشتر برای آزاد کردن امکانات کشور از چنگ دشمنان داخلی و خارجی انقلاب بولیواری که معیشت مردم را به گروگان گرفته‌اند تا امتیازات خود را حفظ کنند، ادامه دهند.
 
***
 
همان‌گونه که توضیح داده شد، دولت بولیواری با اجرای سیاست‌های مردمی مانند توزیع مجدد درآمد ملی، به خصوص درآمدهای حاصل از ذخایر نفت و گاز کشور به نفع طبقات فرودست جامعه موفق شد در وضع زندگی آنان بهبودی چشمگیری ایجاد کند، ولی آنچه بسیار مهم و مشهود است این است که رهبری جنبش بولیواری دست به مقابله اساسی با ساختار بنیادین نظام سرمایه‌داری نزد و دولتی که آرمان خود را دستیابی به "سوسیالیسم قرن بیست و یکم" اعلام کرده بود فقط به اجرای برنامه حداقل ـ یعنی رفع نیازهای انسانی و ارضاء حقوق دموکراتیک ـ پرداخت و در انجام اقدامات اساسی لازم برای ایجاد رابطه انتقالی مابین اجرای برنامه حداقل و دستیابی به آرمان نهایی جنبش تعلل کرد.
 
از طرف دیگر دولت بولیواری تلاش قابل توجهی در جهت فایق آمدن بر وابستگی کشور به صادرات نفت و گاز به عمل نیاورد.
 
و این در حالی است که از همان آغاز روی کار آمدن چاوز، الیگارشی داخلی تلاش کرد با کمک ایالات متحده امریکا دست به کودتا بزند تا به این وسیله سلطه سنتی و تاریخی خود بر مردم این کشور را از نو برقرار کند. ولی به شکرانه آگاهی مردم و مقابله آن‌ها با کودتاگران، این تلاش به شکست انجامید.
 
در این حال، واقعیت این است که دشمنی و مبارزه با الیگارشی علیه انقلاب بولیواری هرگز در عرض 15 سال گذشته متوقف نشده و تاکنون به پیروزی‌های بزرگی هم دست یافته است.
 
کلام آخر:
 
1-اشغال کارخانه کیمبرلی-کلارک و راه‌اندازی مجدد آن توسط کارگران نشان می‌دهد مردم ونزوئلا به دفاع از کشور و انقلاب خود برخاسته‌اند و دولت ونزوئلا نیز از آنها پشتیبانی می‌کند.
 
2- در حرکتی دیگر، اهالی محلات شهرها، برای مقابله با خرابکاری دشمنان خارجی و بومی در امر توزیع، دست به تأسیس کمیته‌ها و تعاونی‌های محلی توزیع زده‌اند. این سازمان‌های محلی مردم‌نهاد با اتحاد با تولید‌کنندگان روستاها و سایر بخش‌ها به توزیع مستقیم کالاهای مورد نیاز خود روی آورده‌اند. 
 
3ـ اگر چه بروز این بحران در کشور تا حدودی متأثر از اشتباهاتی می‌باشد که دولت ونزوئلا مرتکب شده است، ولی موفقیت‌هایی که چاوز و جنبش بولیواری در دفاع از استقلال ملی و خدمت به طبقات محروم داشته در آمریکای لاتین بی‌سابقه است؛ البته به جز کوبا.
 
4ـ اشتباهاتی که دولت بولیواری در هدایت مبارزه علیه الیگارشی داخلی مرتکب شده و بالاخص بروز فساد در دوایر حکومتی دستاوردهای جنبش را به خطر انداخته است.
 
5ـ بزرگ‌ترین اشتباه دولت ونزوئلا اعتماد به تجار و طبقات و اقشار سرمایه‌دار در جهت سپردن امور تولید و واردات مایحتاج کشور به آن‌هاست. چرا که، آنها به اصطلاح "فقط در پی بستن بار خود هستند". 
 
6ـ تنها حامیان و یاران انقلاب طبقات فرودست، کارگر، دهقان و بومیان هستند که نیروی لایزال انقلاب به شمار می‌روند. در انتخابات گذشته بخشی از کسانی که علیه دولت مادرو رأی دادند همین حامیان اصلی انقلاب بودند که به خاطر اعتراض به سیاست‌های غلط دولت و به خطر افتادن دستاوردهای انقلاب علیه دولت مادرو رأی دادند. در واقع رأی آن‌ها رأی اعتراضی بود نه رأی برای سرنگونی دولت بولیواری. در این حال، واقعیت این است که این اقشار هرگز اجازه نخواهند داد حکومت الیگارشی و سیاست اقتصاد نولیبرال گذشته که زندگی آن‌ها را به نابودی کشانده بود مجدداً به حکومت باز گردد.
 
7ـ اقشار فرودست ونزوئلا برای دفاع مؤثر از انقلاب فقط به سازماندهی و رهبری مؤثر نیاز دارند. همین و بس.
 
*محقق بخش تحقیقات خانه آمریکای لاتین

 



 

 

 

 

https://zamzam.ir/#home

 

 

 

 

 

 

بارگذاری