سه شنبه 18 فروردين 1394 13:13 ساعت
شناسه خبر : 207257
نگاهی به فیلم «روباه» ساختهی «بهروز افخمی»؛
برادر نتانیاهو در خیابانهای تهران/فیلمی که در اوج مناسبات هستهای توسط دولت، بایکوت شد
این هم از شگفتیهای نوع برخورد دولتمردان با عرصه فرهنگ است که برای موفقیت در حوزه کاری خودشان، یک محصول هنری را نفله میکنند. کافی است تا تعداد سالنهایی که به فیلم «روباه» اختصاص یافته است را با فیلمهایی که همزمان درحال نمایش هستند مقایسه کنیم تا به عمق این فاجعه بهتر پی ببریم.
آرش فهیم-گروه فرهنگی رجانیوز: اهمیت برخی از فیلمها به موضوع خاص آنها بر میگردد. «روباه» نیز از همین نوع فیلم هاست که فارغ از ماهیت تکنیکی و کیفیت هنری خود، حایز هویتی است که آن را ممتاز و متمایز ساخته است. در شرح این اهمیت باید گفت؛ درحالی که در آن سوی مرزها طی سالهای اخیر چند فیلم و سریال در ارتباط مستقیم یا با اشاره به برنامه هستهای ایران ساخته شده، در این سو شاهد سکوت درباره این موضوع بودهایم. در هالیوود آثاری مثل «اورشلیم؛ شمارش معکوس»، «هوملند»، «ستون پنجم»، «ترانفورمرز۳»، «حمله به کاخ سفید» ساخته شده است، ولی در این سو تنها فیلمهایی که در این دوران به برنامه هستهای کشور به عنوان یک آرمان ملی پرداخته شده یکی «تنهای تنهای تنها» بوده و دیگری «روباه» که البته هر کدام از زاویهای متفاوت به این موضوع پرداختهاند. اولی به کنار حصارهای نیروگاه بوشهر رفت و مسئله را از زبان کودکی بوشهری بیان کرد و دومی به ماجرایی حساستر پرداخته؛ ترور دانشمندان هستهای. موضوعی که فراتر از جنبه ملی به خودی خود قابلیتی دراماتیک و سینمایی هم دارد.
به گزارش رجانیوز، ساخت فیلم «روباه» توسط بهروز افخمی را میتوان توبه نامه سینمایی او نسبت به ساخت آثاری چون «شوکران» و به ویژه «فرزند صبح» دانست. بازگشت به «روز شیطان»؛ با تم شورش علیه شیطان! «روباه» یک تجربه متفاوت در کارنامه کارگردانی است که دوران پرفراز و نشیبی را گذرانده و همچنان درحال تجربه و آزمون و خطاست! «روباه» یک شاهکار نیست، اما برخلاف اغلب فیلمهای سالهای اخیر سینمای ایران که حتی ۱۵ دقیقه هم قابل تحمل نیستند، این فیلم را میتوان تا انتها و بدون ملال تماشا کرد. أثری است که «مردم» را مخاطب قرار داده، یک فیلم داستانگو و استوار بر روایتی پرخون و پرشور است، لحنی ساده و صمیمی دارد و از همه مهمتر اینکه مضمون آن پاسخی است به مسائل مهم مبتلابه جامعه امروز ما. علاوه بر موضوع محوری فیلم -تروریسم و حذف فیزیکی نخبههای ایرانی توسط عوامل آمریکا و اسرائیل- خورده مضامین دیگری هم در این ترسیم شدهاند. از قضیه داعش و جنگ در عراق و سوریه گرفته تا مشکلات معیشتی و اقتصادی و روابط خانوادگی و فرزندآوری و... آنچه به این فیلم شخصیت بخشیده، بازنمایی درست فضای شهری و تهران امروز است که در کمتر فیلمی به این ظرافت به آن پرداخته شده است.
فیلمهای متعلق به زیر ژانر جاسوسی، معمولا فیلمهایی پرجاذبه هستند. کمتر کسی ممکن است از تماشای این گونه آثار دچار خستگی و کسالت شود. فیلم «روباه» نیز از این قاعده مستثنی نیست. چون فیلمهای جاسوسی به طور ذاتی، معماگونه هستند. تم این فیلمها حتما باید توأم با تقابل و تضاد باشد. بهروز افخمی درکنار این جذابیتهای ذاتی، عامل فانتزی را هم به کار افزوده است. عاملی که این فکر را در عدهای پدید آورده که این فیلم قصد تمسخر موضوع خود را دارد. اما این گونه نیست، چون فضای غالب بر فیلم، فانتزی است و در چنین فضایی، رخ دادن برخی حوادث خارق العاده که در زندگی عادی و روزمره امکان وقوع ندارند، امکان پذیر است. «روباه» آمیزهای با ظرفت از طنز و طعن و واقعیت است. همه آنچه در این کشمکش تصویری میبینیم، میتواند واقعیت داشته باشد. اتفاقاتی مثل حضور برادر نتانیاهو در ایران برای اجرای عملیات ترور یک دانشمند هستهای قطعا واقعیت ندارد، اما در فیلم به همین قطعیت واقعیت دارد. ترفند افخمی از به کارگیری چنین ماجرایی (آمدن برادر نتانیاهو) درواقع یک کنایه است، به این معنا که همه تروریستها برادر نخست وزیر رژیم صهیونیستی هستند! این درستترین حکمی است که در حوزه روابط بین الملل و سیاست میتوان صادر کرد! آری! همه تروریستها و جانیان بزرگ جهان امروز، برادر تنی و واقعی و خونی و ژنتیک بنجامین نتانیاهو هستند! هر کس چنین فکری ار انکار کند، دروغ میگوید و یا اینکه از واقعیت بیخبر است.
با وجودی که فیلم در زمان کوتاه و با عجله و شتاب خاصی ساخته شده اما دارای لحظات سینمایی نابی است. مثل سکانس موتور سواری یوهان (برادر نتانیاهو) با حمید مفتون (حمید گودرزی) در کوچه پس کوچههای تنگ و باریک شهر که دوربین روی فرمان موتور کارگذاشته شده.
استفاده از تکنیک غافل گیری روایی، یکی از ترفندهای به کار رفته در «روباه» است. این ترفندگاه در یک لحظه محدود رخ میدهند، مثل جایی که مأموران زنگ خانهای را میزنند و در پاسخ به صاحب خانه میگویند: «از وزارت اطلاعات مزاحم میشویم»! وگاه در یک سکانس چند دقیقهای پدیدار میشود. مثل جایی که عامل ترکیهای با یوهان نتانیاهو در یکی از کافههای لب مرز قرار ملاقات میگذارند و طی یک درگیری مسلحانه، یوهان کشته میشود. اما بعد معلوم میشود که همه افراد کشته شده زنده هستند و این درگیری، یک معرکه ساختگی و نمایشی برای فریب دشمن بوده!
اما «روباه» نقطه ضعفهایی هم دارد. علاوه بر غلبه نوعی شتاب زدگی بر فیلم، یکی از خلأهای قابل لمس، فقدان حس و حال حماسی بر کار است. یعنی همان چیزی که نقطه قوت فیلم «قلادههای طلا» بود. روح حماسی فیلم ابوالقاسم طالبی اگر در فیلم بهروز افخمی هم تناسخ پیدا میکرد، «روباه» زیباتری را میدیدیم.
از این ضعف کلی که بگذریم، ایرادهای جزئی هم در فیلم دیده میشود؛ سکانس مربوط به ارمنستان خیلی مبهم است و اصلا نقشی تکمیلی روایت فیلم ندارد و شاید در صورت حذف، لطمهای به اصل ماجرا نمیزد. برخی ماجراهای مطرح شده در فیلم هم قانع کننده نیستند. مثلا وقتی یوهان به حمید آدرس غلط میدهد و میگوید در یک سایت شرط بندی کار میکند، قاعدتا حمید باید نام و نشانی آن سایت را بپرسد.
بدشانسی «روباه» همزمانی اکران آن با اوج گیری مذاکرات هستهای اخیر بود. درحالی که در همه جای دنیا سعی میشود تا آثار مدافع منافع ملی در مناسبتهای مهم سیاسی و استراتژیک به نمایش دربیایند، در کشور ما سعی میشود در چنین مناسبتهایی این گونه فیلمها نادیده گرفته شده و منزوی شوند! این هم از شگفتیهای نوع برخورد دولتمردان با عرصه فرهنگ است که برای موفقیت در حوزه کاری خودشان، یک محصول هنری را نفله میکنند. کافی است تا تعداد سالنهایی که به فیلم «روباه» اختصاص یافته است را با فیلمهایی که همزمان درحال نمایش هستند مقایسه کنیم تا به عمق این فاجعه بهتر پی ببریم.
لینک کوتاه »
http://rajanews.com/node/207257
لینک کوتاه کپی شد
کلیدواژه ها »
حقیقت را قبول کنید.
نه جونم ما چون شیعه ال علی هستیم بدون سینما هم خوشبختیم.
من اصلا به مذاکرات و توافق و غیره افتخار کردم؟!!!! فکر کنیم که اصلاً تحریمی در کار نبود. آیا باز هم تولید اینهمه سانریفیوژ و تاسیسات نافع بود؟ من با مصارف انرژی هسته ای آشنا هستم جناب مودب! دور و برم ریخته دکتر و کارشناس ارشد هزار تا مهندسی مربوط به این انرژی. انرژی هسته ای هسته ای مصارف دارویی دار؟ کو تولیدات دارو؟ چرا تا تحریم کردند کمر داروسازی مملکت خم شد؟ مصارف پزشکی دارد؟ کو تولیدات تجهیزات پزشکیش که نخوایم وارد کنیم؟ مصارف در صنعت نساجی دارد؟ کو تولیدات دستگاهها و پارچه های مرغوب؟ چرا از ترکیه همش وارد میکنید؟ نگو مسئولین عرضه ندارند که واردات بی رویه از زمان رئیس جمهور محبوب شما درست شد! غرور ملی وقتیه که بگن ایران حتی یک فقیر هم ندارد. درمان حتی درمان بیماریهای صعب العلاج و آموزش در آن رایگان است. ایران بی خانمان ندارد. غرور ملی وقتی است که عربستان جرات نکند دم به دم بر همه دم ما را آماج تحقیر و توهین و جدیدا هم تجاوز جنسی به نوجوانانمان قرار دهد و صدا از هیچ جا درنیاد. استقلال با شعار درست نمیشه. و الله با شعار درست نمیشه.
تکلیف هزاران هزار شهدا جنگ چی میشه! مگر برادر شعار ما جنگ جنگ تا پیروزی نبود
اگر واقعا ولایت مدار هستید، ببینید رهبر انقلاب چی می گن!
این مملکت بزرگ تر داره عزیزم
در ثانی دوره ی مصدق و آیت الله کاشانی هم مردم برای ملی شدن صنعت نفت تحت تحریم قرار گرفتند...
اگر میخواستند مثل محمد آقا ضرر و منفعت رو برآورد کنند که نسلهای بعدی یعنی ما از داشتن نفت محروم بودیم!
ثالثا جنگ تحمیلی هم برای ما هزینه هایی هنگفتی به بار آورد!با منطق شما ملت اونزمان باید حاکمیت و خاک رو دودستی تقدیم صدام میکردند که دیگه ملت متحمل این همه رنج نشوند!
رابعا ما بارها گفتیم و میگیم که مشکل دشمن با ما فقط سر مسائل هسته ای نیست و شما گوشتون بدهکار نباشه!هسته ای برطرف شد یه بهونه ی دیگه...!
خامسا شما بهتره برای رفع مشکلات داخلی نگاهت رو از فلج کردن مسائل هسته ای (نقطه قوت نظام) برداری و از مسئولین منتخبت پرداختن به مشکلات درون کشور رو خواستار باشی که از مذاکره و چشم دوختن به دست دشمن آبی برای این ملت گرم نمیشه که هیچ ،این عقب نشینیها و سیاستهای منفعلانه با ضعیف نشون دادن ایران امکان هرگونه برخورد شدیدتر و حتی جنگ بر علیه ما رو افزایش داده!
نگاه بلند مدت و افق دید وسیعتر را از محضر مخالفان و مغرضان منافع هسته ای خواستاریم!
بعد هم مثالهای خوبی آورید. کمی - و البته نه کاملا و صد در صد - قبول دارم! قبول دارم که برخی سرمایهگذاریها و تحرکات درست سیاسی و فرهنگی در دراز مدت جواب میدهد. اما باز هم میگم حتی در اینگونه طرحها هم منافعی هرچند اندک پس از گذشت زمانی بروز پیدا میکنند. منظورم هم از منافع آن منافعی هستند که به بهبود سطح معیشتی مردم کمک کنند تا اقلا امثال وقایعی را که زمان پخش سبد کالا رخ داد نبینیم! نه مثلاً ترساندن و کم کردن روی اسرائیل و امثال اینها که درجای خودش پروژه ی مفید و مفرحی هم هست! شاید مثال بزنم شما هم به فکر من کمی نزدیکتر بشی رفیق: برای نمونه صنعت هسته ای پس از غنی سازی سه چهار درصد باید فورا شروع به ارائه خدماتی در آن حد غنی سازی در حوزه های مربوط میکرد و تجهیزاتی تولید و صادر میکرد و تولید ملی و صادرات را تقویت میکرد اما نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه تمام تمرکز ما رفت روی به وحشت انداختن اسرائیل و غنی سازی بیشتر و بیشتر. عاقبت بیفکریمون هم این شد که اونها تحریم کرند و ما چون درست بهره برداری نکرده بودیم روز به روز بیشتر بهمون فشار اومد و به نفت وابسته تر شدیم. الان حتی برای مردممون هم به جز مشتی شعار و حرف توجیهی نداریم که چرا باید این حد از غنی سازی رو حفظ کنیم! دروغ میگم؟ درست جلو رفتیم؟ ما خیر همون سه چهار درصد رو میدیم به خدا تا نود و نه درصدش رو حمایت میکردیم. ولی الان واقعاً حمایت کردن توجیهی نداره.
ولی قرار نیست همه چیز رو بزرگتر بجود و توی حلقمان بریزد.یعنی حق نظر دادن نداریم.
بعد هم مردم دیگر اعتمادشان را به برخی طیفهای سیاسی از از جمله طیف رجانیوزیها از دست داده اند. این هم واقعیتی است که نمیبینید!
در زمینه مسایل فرهنگی تلاش ما این است، آرامش بیشتری بوجود آوریم، فضای بهتری را بوجود آوریم، بگذاریم همه خلاقیتها ظهور و بروز پیدا کند و در این زمینه امیدوارم ما بتوانیم به همه هنرمندان ما فضای بهتری را برای خلاقیتهایشان در اختیار آنها بگذاریم.
به هر یک از کارمندان سازمان انرژی اتمی بلیط رایگان این فیلم داده شده است