هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
چهارشنبه، 28 آذر 1403
ساعت 09:49
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

شنبه 30 آبان 1394 ساعت 18:55
شنبه 30 آبان 1394 17:22 ساعت
2015-11-21 18:55:25
شناسه خبر : 227975
واقعیت این است که اگر بخواهند «عصمت اعظم» را به صورت بشر در بیاورند، به بهترین شکل در خواهند آورد که بهتر و زیباتر از این چهره در نظام هستی نباشد. لذا مشابه چهره جناب صدیقه طاهره علیهاسلام در عالم هرگز زنی پیدا نمی‌شود، چه این‌که مشابه چهره پیغمبر و امیرالمؤمنین علیهم‌السلام هرگز در عالم پیدا نمی‌شود.
واقعیت این است که اگر بخواهند «عصمت اعظم» را به صورت بشر در بیاورند، به بهترین شکل در خواهند آورد که بهتر و زیباتر از این چهره در نظام هستی نباشد. لذا مشابه چهره جناب صدیقه طاهره علیهاسلام در عالم هرگز زنی پیدا نمی‌شود، چه این‌که مشابه چهره پیغمبر و امیرالمؤمنین علیهم‌السلام هرگز در عالم پیدا نمی‌شود.
گروه معارف – رجانیوز: «شبهه» شبيه حق است كه قصد دارد طرف مقابل را به اشتباه بیاندازد. شبهه، هميشه همراه دليل مطرح مي‌شود. مثلاً‌ در شبهه‌اي كه توسط ابليس دربارة خلقت آدم مطرح گشت وي در باب خلقت آدم گفت: آدم را از خاك بيافريدي و من را از نار، و نار را بر خاك مزيت است و در شأن من نيست كه به آدم سجده كنم.
 
امیرالمومنین علی علیه‌السلام در نهج البلاغه در مورد شبهه می‌فرمایند: «و إنّما سمّیت الشبهه لأنها تشبه الحق» (نهج‌البلاغه خطبه ۳۸) شبهه را از این رو شبهه نامیدند زیرا که شباهت به حق دارد.
 
طرفداران باطل به گونه‌ای سخنان خود را تنظیم می‌کنند و با آب و تاب بیان می نمایند که مردم آن سخن را حق می‌پندارند به طوری که واقعیت بر مردم پوشیده می‌شود. به علت آنکه سخنان انسانهای منحرف شبیه سخنان حق است به آن «شبهه» می گویند اما به سخنانی که مردم را به حق می‌رساند «دلیل» گفته می‌شود.
 
اما «سئوال» معنای دیگری دارد و با شبهه تفاوت‌های اساسی دارد. سؤال عبارت است از درخواست معرفت يا آنچه موجب معرفت گردد. پرسش به قصد شناخت يا براي تعريف و تبيين. اگر سؤال به قصد جدل هم مطرح گردد بايد دقيقاً مطابق موضوع خود باشد كه در شبهه چنين نيست.
 
سؤال را به معناي اعتراض و سائل را به معناي معترض نيز به كار برده‌اند. بنابراين سائل (معترض) كسي است كه حكمي را كه مورد ادعاي كسي است نفي كند بدون اين‌كه دليلي بر نفي خود بياورد ـ و نيز سؤال يا اعتراض به تمام آنچه كسي ادعا كرده است اطلاق مي‌شود.
 
اما صرف‌نظر از تفاوت‌های ماهوی سئوال و شبهه پیدایش سؤال در ذهن نشان از سلامت عقل و میل به کمال است. چرا که رشد آدمی مرهون شناخت او از حقایق عالم هستی است. ذهن انسان سالم و عاقل بی‌وقفه در تلاش است تا بر اساس معلومات قبلی خود، مجهولات فعلی را کشف نموده و حرکت خود به سوي کمال را منطبق بر واقعيات ادامه دهد. 
 
برهمین اساس گروه معارف رجانیوز قصد دارد طی سلسله مطالبی با طرح یکی از موضوعات مبتلا به روز در حوزه‌های اعتقادی و اجتماعی سئوالات مربوط به این موضوع را مطرح و به پاسخ‌های آن به صورت متقن و چکیده‌وار بپردازد. بدیهی است شاید سئوالات دیگری در ذهن مخاطبان با مطالعه این نوشتار پدید بیاید که می‌توانند با درج آن در قسمت نظرات کاربران منتظر پاسخ آن از سوی کارشناسان باشند.
 
موضوع مطلب حاضر در باره «جایگاه و نوع پوشش دختران در اسلام» است که با طرح سئوالاتی از قبیل «آیا احادیثی که می‌فرماید دختران حسنه و پسران نعمت‌اند، موثق‌اند؟ توجیه‌شان چیست؟»، «آیا مقدم داشتن دختران بر پسران در آیه 49 سوره شوری، اشاره به نکته‌ای دارد؟»، «دختران چگونه می‌توانند از سویی شاد بپوشند و از سویی بدون تبرّج در جامعه حضور داشته باشند؟»، «مقام و جایگاه دختران در نگاه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله» و در نهایت «دلیل عرفانی بسیار زیبا در مورد حجاب» با استناد به آیات قرآن و احادیث به آنها پاسخ داده شده است.
 
این نوشتار را از نظر می‌گذرانید:
 
***
 
آیا احادیثی که می‌فرماید دختران حسنه و پسران نعمت‌اند، موثق‌اند؟ توجیه‌شان چیست؟ 
 
حسنه بودن دختران و نعمت بودن پسران موضوعی است که با عبارات مختلف در روایات گوناگون آمده است. حتی اگر برخی از این روایات از نظر سند چندان قوی و مورد اعتماد نباشند، ولی با توجه به کثرت این دست از روایات، نوعی تواتر معنوی از آنها استفاده می‌شود. به عنوان نمونه تعدادی از آن‌ها بیان می‌گردد.
 
1- «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ الْبَنُونَ نِعْمَةٌ فَإِنَّمَا یُثَابُ عَلَى الْحَسَنَاتِ وَ یُسْأَلُ عَنِ النِّعْمَةِ؛  از امام صادق(ع) نقل شده است: دختران، حسنه‏‌اند و پسران نعمت و (روز قیامت) براى حسنه پاداش داده می‌شود و از نعمت سؤال خواهد شد.»(1)
 
2- «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: الْبَنُونَ نَعِیمٌ وَ الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ اللَّهُ یَسْأَلُ عَنِ النَّعِیمِ وَ یُثِیبُ عَلَى الْحَسَنَاتِ؛ از امام صادق(ع) نقل شده است: پسران نعمت‌اند و دختران حسنه و خداوند از نعمت سؤال می‌کند و بر حسنات پاداش می‌دهد.(2)
 
3- الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ‏ وَ الْبَنُونَ‏ نِعَمٌ فَالْحَسَنَاتُ تُثَابُ عَلَیْهِنَّ وَ النِّعْمَةُ تُسْأَلُ عَنْهَا؛ امام صادق(ع): دختران، حسنه‏‌اند و پسران نعمت، براى حسنه پاداش خواهد بود و از نعمت سؤال خواهد شد.(3)
 
4- «وَ قَالَ (ع) الْبَنَاتُ مِحْنَةٌ وَ الْبَنُونَ نِعْمَةٌ وَ اللَّهُ تَعَالَى یُعْطِی الْجَنَّةَ بِالْمِحْنَةِ لَا بِالنِّعْمَة؛ امام صادق(ع) می‌فرماید: دختران مشقت و گرفتاری و پسران نعمت‌اند، خدای تعالی بهشت را به محنت می‌دهد نه به نعمت.»(4)
 
آن‌چه در مورد این دست از روایات می‌توان گفت، این است که این تعابیر با توجه به آن شرایط زمانی‌ که دختران دارای چندان جایگاهی در میان اعراب، بویژه اعراب جاهلی نبودند، صادر شده است تا به آن‌ها اعلام کند دختران، هدیه الهی هستند و با آن‌ها متناسب با شأن آنان برخورد کنید و خداوند در قبال آن‌ها فقط پاداش می‌دهد، اما پسران نعمت‌اند که باید نسبت به آن پاسخ‌گو باشید. 
 
جامعه‌ای که وقتی به پیامبرش، مژده فاطمه سلام الله علیها داده ‌شد، ناخرسندی در چهره اصحاب نمایان می‌شود. تا جایی که پیامبر(ص) به آنان می‌فرماید چه شده است شما را؟ چرا چهره‌ها دگرگون شده است؟! دختر گل معطّری است که آن‌را می‌بویم و روزیش هم با خداوند است.(5)
 
از لحن این روایات فهمیده می‌شود که فرزندان پسر برای مردم، نوعی سرمایه کاری و پشتوانه اقتصادی به شمار آمده و دختران از نگاه آن‌ها تنها نیروی مصرف‌کننده بودند، لذا تعبیر به سؤال از نعمت می‌تواند به همین جنبه نظر داشته باشد که ای مردم! این نعمتی که خداوند به شما داده و از او در جنبه‌های مالی و اقتصادی استفاده می‌کنید، فردا باید بابتش پاسخ‌گو باشید.
 
آیا مقدم داشتن دختران بر پسران در آیه 49 سوره شوری، اشاره به نکته‌ای دارد؟
 
خداوند در قرآن کریم در زمینه مشیت و قدرت مطلقه خود می‌فرماید: 
 
«لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَخْلُقُ ما یَشاءُ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ إِناثاً وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ الذُّکُور؛ مالکیّت و حاکمیّت آسمان‌ها و زمین از آن خدا است هر چه را بخواهد می‌آفریند؛ به هر کس اراده کند دختر می‌بخشد و به هر کس بخواهد پسر می‌دهد.»
 
همان‌گونه که می‌دانید هیچ‌یک از کارهای خداوند حتی جابه‌جایی و تقدیم کلمات بدون دلیل و حکمت نیست، منتهی بشر بدون عنایت الهی و امداد از سخنان پیشوایان دین علیهم‌السلام راهی برای دست‌یابی به این حکمت‌ها ندارد. در روایات به دلیل تقدیم کلمه اناث(دختران) بر ذکور (پسران) در این آیه اشاره‌ای نشده است، اما مفسران در برداشت‌های استحسانی می‌گویند این تقدیم می‌تواند از یک سو بیانگر اهمیتى باشد که اسلام به احیاى شخصیت زن می‌دهد و از سوى دیگر به آن‌ها که به دلیل پندارهاى غلط از تولد دختر کراهت داشتند، بگوید او بر خلاف خواسته شما آن‌چه را به آن تمایل ندارید می‌دهد، و این دلیل بر این است که انتخاب به دست شما نیست(6)
 
از طرفی شاید مقدّم داشتن دختران بر پسران (در این آیه) اشاره بر این باشد که دختر خود یکى دیگر از هدیه‌‏هاى بزرگ خدا است یا براى آن‌که مردم عهد جاهلى دختر را دوست نمی‌داشتند، ولى در عین حال خداوند دختر می‌بخشد، پس او بخشنده هر چیزى است که می‌خواهد و به هر گونه‌‏اى که بخواهد، آیا این بر وسعت فرمان‌روایى و شدّت تسلّط و چیرگى او دلالت نمی‌کند؟(7)
 
دختران چگونه می‌توانند از سویی شاد بپوشند و از سویی بدون تبرّج در جامعه حضور داشته باشند؟ 
 
حجاب به معنای حضور بدون تبرّج بانوان در جامعه است، اما از طرفی نوجوانان و جوانان به اقتضای فطرت تمایل دارند مورد توجه قرار گیرند. حال چگونه یک دختر جوان می‌تواند هم از پوشش‌های شاد (در طرح و رنگ) استفاده کند و هم حضور بدون تبرّج داشته باشد؟
 
واژه حجاب در لغت به معنای پرده و حاجب و چیزی است که میان دو چیز حایل و فاصله می‌شود.(8) البته مفسران و محققان گفته‌اند واژه حجاب به معنای پوشش زنان، اصطلاحی است که بیشتر در عصر ما پیدا شده و اصطلاحی جدید است. آن‌چه در گذشته در این مورد به کار می‌رفته، به ویژه در اصطلاح فقها، واژه «ستر» به معنای پوشش است.(9) در قرآن کریم برای رشد و تعالی زن و نیز سالم‌سازی محیط خانه و اجتماع، حجاب برای زنان، واجب شده است.(10)
 
قرآن برای حجاب، علاوه بر پوشش بدن، اقسام دیگری قائل است: 
 
حجاب و پوشش در نگاه
 
آن‌جا که می‌فرماید: «ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشم‌ها را از نگاه ناروا بپوشند»(11) و نیز «ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشم‌ها را از نگاه ناروا بپوشند.»(12)
 
حجاب در گفتار 
 
«پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن‌که دلش بیمار است به طمع افتد.»(13)
 
حجاب در رفتار 
 
به زنان دستور داده شده است به گونه‌ای راه نروند که با نشان دادن زینت‌های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند: «و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهای‌شان معلوم شود.»(14)
 
اما در خصوص سؤال باید چند نکته را متذکر شویم:
 
انسان؛ موجودی دو بعدی
 
از نگاه قرآن انسان موجودى است که از یک ‏سو فطرتى الهى و از سوى دیگر، طبیعتى مادى دارد. 
 
فطرت او را به سمت معارف بلند، معنویات و خیرات دعوت مى‏کند و طبیعت او را به حضیض مادیّت، شهوات و شرور فرا مى‌خواند. حیات انسان صحنه‏ مبارزه‏ دائم بین طبیعت و فطرت اوست.(15) برخی به اشتباه، فطرت پاک و الهی را با طبیعت و خواسته‌های نفسانی خود یکی می‌دانند، لذا دچار تعارض و خطای معرفتی شده و از حقیقت دور می‌شوند.
 
پوشش؛ سبب احترام
 
پوشش بیشتر زن، سبب می‏گردد ارزش زن در برابر مرد بالا رود. اگر اسلام تاکید کرده است که زن متین‏‌تر و با وقارتر و عفیف‌تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مردان نگذارد، برای آن است که بر احترام زن افزوده ‏شود و همچون کالای بی‌ارزشی تلقی نگردد که به راحتی در اختیار همگان است.(16)
 
مواظبت بر امری فطری
 
از مطالعات تاریخی نیز استفاده می‌شود که انسان در هیچ مقطعی بدون پوشش زندگی نکرده است و این مطلب نشان می‌دهد شرم و حیا به صورت ذاتی در انسان وجود دارد. از آیات مربوط به خلقت حضرت آدم و حوا نیز فطری بودن پوشش و حجاب استفاده می‌شود. خداوند در قرآن به انسان‌ها هشدار می‌دهد که مواظب باشند مبادا همان‌گونه که فتنه و فریب شیطان باعث برهنگی آدم و حوا گردید، موجب فریب و برهنگی آنان نیز بشود.(17) قرآن همچنین از وسوسه شیطان برای برهنگی آدم و حوا خبر می‌دهد(18) و بالاخره از کارایی وسوسه‌ شیطان نسبت به آدم و حوا و خوردن از شجره ممنوعه و در نتیجه، آشکار شدن زشتی‌های آدم و حوا و اقدام آن دو به پوشاندن بدن خود با برگ درختان می‌گوید.(19)
 
معنای واژه تبرّج 
 
قرآن کریم در این زمینه به همسران پیامبر صلی‌الله علیه و آله می‌فرماید: «شما در خانه‌‏هاى خود بمانید و همچون جاهلیت نخستین در میان جمعیت ظاهر نشوید» و اندام و وسایل زینت خود را در معرض تماشاى دیگران قرار ندهید (وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى).(20)
 
منظور از جاهلیت اولى، ظاهراً همان جاهلیت مقارن عصر پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است. آن موقع زنان حجاب درستى نداشتند و دنباله روسری‌‏هاى خود را به پشت سر می‌‏انداختند به طورى که گلو و قسمتى از سینه و گردنبند و گوشواره‌‏هاى آن‌ها نمایان بود. درواقع قرآن همسران پیامبر صلی الله علیه و آله را از این گونه اعمال باز می‌‏دارد.(21)
 
استفاده از زیبایی‌ها و زینت‌های حلال؛ دستور اسلام 
 
خداوند در این باره می‌فرماید: «بگو چه کسى زینت‌هاى الهى را که براى بندگان خود آفریده‌ام و روزی‌هاى پاکیزه را حرام کرده است؟! این‌ها در زندگى دنیا، براى کسانى است که ایمان آورده‌‏اند (اگر چه دیگران نیز با آن‌ها مشارکت دارند ولى) در قیامت، خالص (براى مؤمنان) خواهد بود.»(22)
 
و این نشان می‌دهد فرهنگ اسلامی نه تنها زنان و دختران را در استفاده از زینت‌آلات و لباس‌های زیبا منع نمی‌کند، بلکه آن‌ها را تشویق نیز می‌کند. 
 
امام باقر(ع) در روایتی می‌فرمایند: «سزاوار نیست زنی خود را بدون زیور واگذارد، لااقل گردن‌بندی به گردن آویزد.»(23)
 
چگونگی جواز استفاده از زینت‌آلات و لباس‌های شاد
 
البته اسلام برای این‌که هم به خواست طبیعی زنان پاسخ مثبت بدهد و هم آنان و جامعه را از آسیب‌های تبرج و بی‌حجابی مصون بدارد، آشکار کردن آرایش و زینت‌آلات را در محیط اجتماعی زنانه و محیط خانوادگی که نامحرم وجود ندارد، برای زنان جایز شمرده است. همچنین پوشیدن لباس‌های شاد در محیط‌های عمومی که افراد نامحرم حضور دارند در صورتی که از نظر پوشش، کامل باشد و موجب جلب توجه و تحریک نامحرم و باعث مفسده نگردد، جایز دانسته است و فقط در شرایطی این نوع پوشش را نهی می‌کند که موجب جلب توجه و تحریک نامحرم و باعث مفسده شود.(24)
 
مقام و جایگاه دختران در نگاه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله
 
حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله می‌فرمایند:
 
«مِنَ الرَّوْضَةِ، قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص نِعْمَ الْوَلَدُ الْبَنَاتُ الْمُخَدَّرَاتُ مَنْ كَانَتْ عِنْدَهُ وَاحِدَةٌ جَعَلَهَا اللَّهُ سِتْراً مِنَ النَّارِ وَ مَنْ كَانَتْ عِنْدَهُ اثْنَتَانِ أَدْخَلَهُ اللَّهُ بِهَا الْجَنَّةَ وَ مَنْ يَكُنْ لَهُ ثَلَاثٌ أَوْ مِثْلُهُنَّ مِنَ الْأَخَوَاتِ وُضِعَ عَنْهُ الْجِهَادُ وَ الصَّدَقَةُ؛
 
خوب فرزنداني هستد دختران مخدره هر كس يك نفر از آنها نزد او باشد خداوند او را سپري از آتش قرار می‌دهد و كسي كه دو دختر داشته باشد خداوند به اين سبب او را داخل بهشت می‌كند و هر كس سه دختر داشته باشد و يا همانند آن خواهر نزد او باشد جهد و صدقه از او برداشته شده است. (25)
 
دلیل عرفانی زیبا در مورد حجاب 
 
کل عالم و مقام عصمت عالم اگر به صورت یک شکل و بافت و صورتی دربیاید، قهراً به بافت انسان درمی‌آید. همان‌طور که قوه خیال، حقایق آن‌سویی را مطابق با مناسباتی که بین‌شان است، با اشکال این‌سویی برای انسان پیاده می‌کند، قوه خیال عالم هم، عصمت نظام عالم را در نشئه طبیعت به صورت انسان شکل می‌دهد و چون عصمت بیشتر با اسم شریف «الباطن» سازگار است، لذا به صورت زن شکل می‌دهد، نه صورت مرد. چون مرد بیشتر با اسم شریف «الظاهر» و زن بیشتر با اسم شریف «الباطن» در ارتباط است، لذا همان مقام اسم شریف «الباطن» در شریعت، برای زن به صورت حجاب مطرح شده است.
 
این حجاب در حقیقت صفت خدا داشتن زن است، خداوند هم محجوب است. خودش فرمود: «از پشت هفت هزار حجاب دارید من را می‌بینید» اگر عدد را بالاتر ببرد، باز هم حق است.
 
نه این‌که دین اگر به زن می‌گوید حجاب را نگه دار، العیاذ بالله جسارت به زن است، بلکه این در حقیقت، احترام به زن است. به او می‌گوید چون تو مطابق اسم شریف «الباطن» الهی پیاده شده‌ای، ما نمی‌خواهیم در معرض دید هر کسی قرار بگیری، لذا محجوب باش. بگذار اگر دیگران می‌خواهند تو را ببینند، از پشت حجاب‌ها ببینند. این حجاب برگرفته از حجاب حق است، لذا حجاب دژ زن است، چه این‌که خداوند هم دژ دارد. 
 
فرمود: هرچه کوشش کنید، نمی‌توانید حقیقت غیبیه ذات مرا ببینید. آن‌قدر محجوبم، آن‌قدر در حجابم که هر چه حجاب‌ها را خرق کنید، باز هم همچنان باید مرا در پشت حجاب ببینید. هرگز من کشف تام نمی‌کنم. 
 
حتی در قرآن هم کشف تام ذاتی نکرد. قرآن هم اگرچه خدا را به ما معرفی می‌کند، اما یا با الفاظ است یا با معانی یا صور که هم الفاظ حجابند، هم معانی و هم صور. خدا از پشت حجاب‌ها خود را معرفی کرد، و الا حق آن‌طوری که حق است، برای خلق جلوه نمی‌کند، که لازمه جلوه‌گری حق برای خلق، بساط خلق را جمع کردن است.
زن تا رمانی که در حجاب است، حق است، اما زمانی که از حجاب درآمد، وجهه خلقی پیدا می‌کند و توانایی‌اش شکسته می‌شود. پس حجاب برای زن یک احترام است تا بیشتر شبیه به خداوند شود. 
 
واقعیت این است که اگر بخواهند «عصمت اعظم» را به صورت بشر در بیاورند، به بهترین شکل در خواهند آورد که بهتر و زیباتر از این چهره در نظام هستی نباشد. لذا مشابه چهره جناب صدیقه طاهره علیهاسلام در عالم هرگز زنی پیدا نمی‌شود، چه این‌که مشابه چهره پیغمبر و امیرالمؤمنین علیهم‌السلام هرگز در عالم پیدا نمی‌شود.
 
حال‌ که عصمت کبرای الهی در حضرت صدیقه طاهره علیها سلام تجلی کرده است، او آن‌چنان در حجاب قرار می‌گیرد که فقط امیرالمؤمنین علیه‌السلام لیاقت دیدار همچنین جمالی را داشته باشد. لذا اگر علی‌بن ‌ابی‌طالب نبود، برای تو هرگز در عالم کفوی برای این بانو وجود نداشت.(26)
 
-----------------------------------
پی‌نوشت‌ها:
(1) کلینی‌، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏6، ص 6، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
(2) همان، ص 7
(3) ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، النص، ص 382، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1404ق.
(4) شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص 105، مطبعة حیدریة، نجف، چاپ اول، بى‌تا.‏
(5) العروسى الحویزى، عبد على بن جمعة، تفسیر نور الثقلین، محقق، مصحح، رسولى محلاتى، هاشم، ج ‏3، ص 61، اسماعیلیان‏، قم، چاپ چهارم، 1415ق.‏ «و قال: انه بشر النبی صلى الله علیه و آله بفاطمة علیها السلام، فنظر فی وجوه أصحابه فرأى الکراهیة فیهم، فقال: مالکم ریحانة أشمها و رزقها على الله»
(6) مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏20، ص 48، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1374ش.
(7) مدرسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، گروه مترجمان، ج ‏12، ص 394- 395، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1377ش.
(8) ابن منظور، لسان‌العرب، ماده حجب.
(9) تفسیر نمونه، ج 17، ص 402؛ مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، ص 78
(10) اقتباس از سؤال 431 (سایت: ۴۵۹) حجاب در اسلام.
(11) ُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ، نور،30
(12) قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ، نور، 31
(13) فلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ، احزاب،32
(14) وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ، نور،31
(15) اقتباس از سوال 9 (سایت: ۱۲۳۹) دین و انسان.
(16) مطهری، مرتضی، مجموعه آثار ج 19، مسأله حجاب، ستر عورت، با اندکی تغییر
(17) یا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما، اعراف، 27
(18) فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُرِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما. اعراف، 20
(19) فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ. اعراف،22
(20) احزاب،33
(21) تفسیر نمونه، ج17، 290
(22) قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ. اعراف،32
(23) لاینبغی للمرأة ان تعطل نفسها و لو ان تعلق فی عنقها قلادة، حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 14، کتاب النکاح، ص 114، حدیث 1
(24) به پاره‌ای از نظرات فقها در این باره توجه فرمایید:
حرام است پوشیدن لباس شهرت به نحوى که خلاف شأن او باشد از حیث جنس لباس یا رنگ یا ترکیب یا بریدن یا دوخت. الغایة القصوى فی ترجمة العروة الوثقى، ج‏1، ص 350
بنابر احتیاط واجب باید انسان از پوشیدن لباس شهرت که پارچه یا رنگ یا دوخت آن براى کسى که مى‏خواهد آن را بپوشد معمول نیست، خودداری کند. (نورى): و موجب هتک و موهون بودن است . (فاضل) مقصود از لباس شهرت لباسى است که عرفاً زننده و از این جهت انگشت‌نما باشد و مناسب زى و شأن شخص از حیث جنس یا رنگ یا نوع دوخت نباشد. توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)،ج1، ص466، مسأله 845
س 1362: آیا دختران مى‏توانند لباسى که رنگ آن مایل به آبى پررنگ است بپوشند؟
ج: فى نفسه اشکال ندارد به شرطى که منجر به جلب توجه دیگران و ترتّب مفسده نشود.
س 1363: آیا براى زنان پوشیدن لباس‌هاى تنگى که برجستگی‌هاى بدن آنان را نشان مى‏دهد و یا پوشیدن لباس‌هاى بدن نما و عریان در عروسی‌ها و مانند آن جایز است؟
ج: اگر از نگاه مردان اجنبى و ترتّب مفسده در امان و محفوظ باشند، اشکال ندارد در غیر این صورت جایز نیست.
س 1364: آیا پوشیدن کفش سیاه براق توسط زن مؤمن جایز است؟
ج: اشکال ندارد مگر آن‌که رنگ و شکل آن باعث جلب توجه نامحرم و یا انگشت‌نما شدن او شود. استفتائات از مقام معظم رهبری، توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏2، ص: 1012
(25) بحارالأنوار (ط - بيروت)، ج‏101، ص 91
(26) سخنان حضرت استاد صمدی آملی/ محرم 88


دیدگاه کاربران

اه چه قشنگ
من عاشق حجابم.

انسانی که باور دارد مرگ سرنوشت حتمی او است و قیامت و صراط در پیش رویش است چطور می تواند در تمام زندگی شاد باشد؟ شادی که مد نظر روانشانسان خدانشناس است همان غفلت و هرزگی است. آنچه اسلام نشاط معنوی می داند با آگاهی و انجام کارهای خیر و کمک به هم نوعان و برداران و خواهران دینی حاصل می شود که زمین تا آسمان با شادی ناشی از غفلت فرق دارد.

دوست عزیز درسته که ما اساسا با روانشناسی غربی مشکل داریم ولی بی انصافیه که ما شادی مدنظر اونا رو هرزگی معنا کنیم .....

رای منفی!
-27
مطلقا بی انصافی نیست. تمام آنچه روانشناسان به عنوان شادی معرفی می کنند چیزی چر بی خیالی و عفلت نسبت به هستی خود و جامعه نیست. صد البته که این رفتار را نرمال و شادی می نامند.ضمنا آنها در تعریف این شادی انسان را حیوانی در بازه تولد و مرگ تعریف می کنند و به بعد از آن کاری ندارند. نتیجه بدیهی این تعریف از شادی همان هرزگی است ولو شما از گفتا این کلمه خودداری کنید. بیشتر دردهای ما به دلیل همین مطالب فاسد اومانیستی است که اسمش را علوم انسانی گذاشته ایم.

من هم مبانی روانشناسان رو در پاره ای از مسایل قبول ندارم و اساسا با دیدگاه شما موافقم که علوم اسلامی مخصوصا فلسفه صدرایی و عرفان در تضاد با اون مبانی هست مثل بحث علم و ادراک و....... ولی حرف من این هست که گاهی بجای اینکه مبانی اونا رو نقد کینم تجربه ها و یافته های علمی و آماری اونها رو نقد میکنیم در حالی که اگر یک دانشمند اسلامی هم اون آزمایش رو انجام میداد عینا به همان نتیجه میرسید .

به ناشناس » يكشنبه ۱ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۲۱:۴۵
زنهار از اظهار فضلهای الکی. الان این بحث چه ربطی به فلسفه صدرایی دارد؟ روانشناس به آدمی آدم سالم می گوید که اصطلاحا در وسط منحنی نرمال باشد. معیار سلامتیش آمار کلی انسانها است! و ما همین آمار را رسما قبول نداریم چون قرآن می گوید وإن تطع أكثر من في الأرض يضلوك عن سبيل الله

با تعریف سخیف روانشناسی از انسان سالم نه تنها اکثر دانشمندان و شاعران و عارفان و.. افراد غیر نرمال و بیمار هستند بلکه العیاذ بالله انبیا هم بیمارند. ما چنین تعریفی را اصلا قبول نداریم که اکثریت و عادت رایج نشان سلامتی روان است. ما سلامتی را در اطاعت از دستورات حق می دانیم ولو در جوامع انسانی چیزی عجیب و غیرنرمال تلقی شود. لهذا آنچه علم روانشناسی نامیده می شود از بیخ ضد اسلام است و هیچ مسلمانی نمی تواند به خود اجازه دهد از چنین روشهایی استفاده کند. اسلام معیار سلامتی روان را از وحی می گیرد نه از آمار.

کاش دخترای این دوره زمونه کمی حجاب رو جدیتر می گرفتند
متاسفانه بعضیهاشون فقط از روی تقلید دارن خودشون رو گناه بار می کنن من که وقتی اینجور دخترا رو میبینم معذب میشم
خیلی عجیبه تو مملکتی که از درو دیوارش موعظه و قران و اذان و ...
بلنده چرا باید جوناش اینطور باشن
خدایا خودت همه ما رو هدایت و عاقبت به خیر کن

این که شما معذب می شوی را باید به شما تبریک گفت چون نشانه آن است که زنده اید و نمرده اید.

نوشته تان ناقص و مبلغ غیر مستقیم فمینیسم است.
درنوشته شما هیچ اشاره ای به فضیلت خانه داری و اهمیت آن و لزوم توجه به آن نگاشته نشده است؟
شما غیر مستقیم بر حضور زنان در جامعه برای مشاغل صحه گذاشته اید.
احادیثی که درباره تاکید حضور زنان در خانه وپرهیز از اجتماع است را چکار می کنید؟ سانسور می کنید و به آن کافر می شوید؟ آیه سی وسه سوره احزاب را چطور؟ آنجا که گفته زنان در خانه بمانند و بدون ضرورت خارج نشوند؟

دوست گرامی احادیث و روایات منافاتی با مطالب این مقاله نداره. شما از کجای این مقاله برداشت میکنید که زنان را تشویق به حضور بی مورد در خیابانها بکنه. بعلاوه اینکه نویسنده گرامی تاکیدی که بر عفاف دارند قابل ستایش است.

پسندیدم
31
اینا میخوان بگن ما با طالبان فرق داریم ولی اسلام ناب روکه نمیشه سانسور کرد؛ حقیقت همون گفته های شماست...

اسلام دین همه زمانهاست
اگر 1400 سال قبل زنها باید در خانه میبودن درعصر حاضر حتی امام زمان علیه السلام هم برای پیشبرد اسلام از حضور خانمها استفاده میکنن
حتی در قیام عاشورا امام حسین علیه السلام از حضور حضرت زینب سلام الله علیها بهره بردند
برای مدرسه برای دکتر برای ازمایشگاه و خیلی جاهای دیگه ما خانما باید بریم سراغ مردها؟؟؟
به غیر اون اینهمه زن سرپرست خانوار از کجا باید خرجشونو تامین کنن
خوبه که ادم یه کم فکر کنه بعد حرف بزنه

شما هنوز نمیدونیید 50 نفر از یاران خاص حضرت ولیعصر خانم هستن؟؟؟
اگر نمیدونید لااقل درمورد اسلام نظر ندید

به لیلی
انحراف واقعی همین حرف شما است. حضرت زینب سلام الله علیها وارد امور اجتماعی نشد. او را بزور اسیر کردند و شهر به شهر گرداندند. ضمنا وقتی مردها حذف شوند تازه نوبت به زنها می رسد. کجا حضرت زینب قبل از روز یازدهم محرم نقشی در امور اجتماعی و سیاسی داشت؟ هیج جا.
این جمله خود حضرت زهرا علیها السلام است کعه فرمود بهترین چیز برای یک زن این است که مرد نامحرمی را نبیند و مرد نامحرم هم او را نبیند. ادعای حضور 50 زن در لشکر حضرت مهدی علیها السلام هم معالطه است چون به فرض صحت این زنان کارشان صرفا مربوط به حوزه خود زنان خواهد بود نه جنگیدن . امام زمان علیه السلام دین جدش را زنده می کند. نه اینکه العیاذ بالله آن را تحریف یا عوض کند.

تازه کسی حرفی در مورد مشاغلی که لازم است به عهده زنها باشد اعتراضی ندارد. در مورد زنان سرپرست خانوار هم که چاره ای جز داشتن شغل ندارند کسی اعتراض ندارد. اسلام برای همین کار بیرون از خانه زنان را بکلی حرام نکرده است گر چه مذمت کرده است.
اعتراض ما به صدها هزار فرصت شغلی است که می توانست توسط مردان انجام شود اما به زنان سپرده می شود. مشاغلی از کارگری و منشی گری گرفته تا انواع شاخه های مهندسی. حضور هر زن در هر یک از یک مشاغل مساوی حذف فرصت شفلی برای مردی است که می توانست همان شغل را داشته باشد و بتواند نفقه بدهد و ازدواج کند.
اگر قرار است این رویکرد زشت فمینیستی بر کشوری اسلامی حاکم شود پس بهتر است به طور کامل حاکم شود. بروید قانون مربوط به مهریه و نفقه را هم حذف کنید تا کاملاغربی شوید. حداقثل اینطوری کمتر حضور زنان در احتماع اجحاف در حق مردان خواهد بود.
متاسفانه بیشتر زنان ما صرفا به خیال اینکه فکر می کنند استقلال داشتن زن امری باکلاس است وارد این مشاغل می شود و صد البته که کارفرمایان طماع که می دادند کارمندان زن با حقوق کمتری راضی می شوند آنها را به کار می گیرند. بگذریم از خیلی موارد ناگفتنی.

اقای ناشناس متاسفانه ظرفیت کامنت گذاشتن محدوده.. من نمتونستم اینجا کتاب بنویسم تا شما منظور منو متوجه بشید متاسفانه شما از حرفای من فمینیست بودن که ازش متنفرم برداشت کردید من به هر چه که اسلام و امامان معصوم بفرمایند معتقد و پایبندم ولاغیر
درمورد فرصتهای شغلی مردها و زنها با شما موافقم .این سیاستهای غلط دولتهاست ربطی به خانما نداره
ا ادمایی که اینجوری نظر میدن به طور مطلق از خانه نشینی خانما حرف میزنن کاش معیارشون اسلام بود معیارشون تعصبات خشک خودشونه
با بی غیرتی و تن پروری عده زیادی از مردها!! فعلا امار زنهای سرپرست رفته بالا

ضمنا من منظورم اسارت حضرت زینب سلام الله علیها نبود همراهی ایشون با امام یعنی حضور زن در اجتماع و شرکت در کارهای سیاسی . امام علیه السلام ایشون رو با علم کامل به اینده در این سفر همراه خودشون کردن چون فقط و فقط حضرت زینب مامور به انجام اون وظیفه بودن ولاغیر
مسخره نیست کسی بگه زینب سلام الله علیها باید میشست خونش زن چه به این کارا زن چه به حضور در جنگ ؟؟
و همینکه حضرت مهدی علیه السلام خانمهایی رو مامور به انجام امور زنان میکنن یعنی تایید و تاکید حضور حتمی خانما در جامعه ...پس در این مورد فرافکنی نکنید کجای حرفم گفتم 50 زن همراه ایشون قراره بجنگن ؟

باز هم میگم جامعه 1400 سال پیش با جامعه الان 180 درجه فرق کرده
نگید فرقی نداره که به کل عقل ومنطقتون شک میکنم

اسلام نازنین با عقاید خشک متعصبان به این روز دراومده تاوانش هم همیشه زنها پرداخت کردن پس خواهشا این چهره زشت محدودیت مطلق رو از اسلام بردارید
اسلام دین همه زمانهاست با شرایط خاص هر زمان والسلام

اسلام دین همه زمانهاست
اگر 1400 سال قبل زنها باید در خانه میبودن درعصر حاضر حتی امام زمان علیه السلام هم برای پیشبرد اسلام از حضور خانمها استفاده میکنن
حتی در قیام عاشورا امام حسین علیه السلام از حضور حضرت زینب سلام الله علیها بهره بردند
برای مدرسه برای دکتر برای ازمایشگاه و خیلی جاهای دیگه ما خانما باید بریم سراغ مردها؟؟؟
به غیر اون اینهمه زن سرپرست خانوار از کجا باید خرجشونو تامین کنن
خوبه که ادم یه کم فکر کنه بعد حرف بزنه

شما هنوز نمیدونیید 50 نفر از یاران خاص حضرت ولیعصر خانم هستن؟؟؟
اگر نمیدونید لااقل درمورد اسلام نظر ندید

امیدوارم جوانان این مطلب سودمند رو نصب العین خودشون قرار بدهند. ممنون

متاسفم که مقالاتی که نوشته میشه نظر شخصی نگارنده هست والا در رساله ی آموزشی مقام معظم رهبری- که مطالعه ی اون رو اکیدا به مقلدین ایشون توصیه می کنم-در باب حجاب زن آمده که سه شرط داره. یکی از اون شرایط رنگه. که برای نامحرم جلب توجه نکنه.
حالا من از آقایون می پرسم. آیا اگر چنانچه یک خانمی یک روسری با رنگ شاد -به قول شما- مثلا سرخابی یا زرد پررنگ یا نارنجی یا سبز روشن از زیر چادرش سر کنه و بیرون بگذاره برای شما آقایون جلب توجه نمی کنه؟؟!!!
توصیه میکنم از اظهار نظرهای بی تقوا که برای خوشامد دیگرانه پرهیز کنید که تا ابدیت براتون گرفتاری درست میکنه.
تازه این از لحاظ فقهی مطرح هست. والا برای خانمی که پیرو خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها هست که خوب میدونه که از هر چیزی که نگاه نامحرمی رو متوجه خودش بکنه باید پرهیز کنه چه برسه به این که در میون آقایان لباس شاد بپوشه!!!
در آخر هم به رجاییها و جبهه پایداری ها بگم به عنوان یک دوست-
که بالاخره به سایت رجا سر میزنه- همین چیزهاست که سبب عدم موفقیت میشه. که تفکرات درستمون رو با نادرست ها مخلوط میکنیم و یک معجونی میدیم به خورد مردم.

"پوشیدن لباس‌های شاد در محیط‌های عمومی که افراد نامحرم حضور دارند در صورتی که از نظر پوشش، کامل باشد و موجب جلب توجه و تحریک نامحرم و باعث مفسده نگردد، جایز دانسته است و فقط در شرایطی این نوع پوشش را نهی می‌کند که موجب جلب توجه و تحریک نامحرم و باعث مفسده شود."
به نظر میرسه در این قسمت از متن به نوعی از سرناچاری امر به محال شده. تعریف رنگ روشن براساس عرف و سلیقه‌ی عمومی معلومه. حالا اگر دختر خانم یا خانمی در تهران، اصفهان، تبریز، قم و مشهد و شهرهای دیگه با رنگ زرد، نارنجی، صورتی، قرمز و... که مصادیق رنگ‌های شاد هستن بیاد در دانشگاه و خیابان و محل کار و ... اساسا امکان اینکه مورد نگاه و توجه نامحرم قرار بگیره وجود داره؟
حتما چنین امکانی وجود نداره.
در مباحث اعتقادی و ایمانی باید براساس اصول و مبانی، مستحکم و با بنیان مرصوص حرف زد نه احیانا تحت تاثیر مشهورات و خوشایند عرف غیرمتدینین.
موفق باشید.

با عرض پوزش باید بگم شما دقت نکردید که مراد از رنگ شاد در پوشش که تبرج محسوب نشود، همان رنگ شاد مداد رنگی احیانا یا رنگ شاد مناسب مجالس و مهمانی‌های آنچنانی نیست‌.
مراد از رنگ شاد در پوشش مقابل نامحرم هر رنگی غیر از رنگ مشکی است. با یه مثال عرض می‌کنم خدمتتان:
اگر حجاب کامل را چادر بدانیم، چادر به جهت وجاهت بخشیدن و ابهت دادن و محجوب نگه داشتن زن، مشکی انتخاب می‌شود، دلایل متعدد تاریخی و نیز غیر تاریخی بر این رنگ وجود دارد، منتهی آیا لزومی دارد از روسری و مقنعه زیر چادر تا جوراب پا مشکی باشد؟!
طبع جوان زیباپسند است و عرف هم تاجایی که این زیبایی تولید مفسده نکند اجازه داده است.
حال اگر دختر خانمی ست سورمه‌ای یا قهوه‌ای یا طوسی یا کرم یا حتی سبز های غیرروشن، اما زیبا و یا رنگ‌های دیگری که خیلی جیغ و تابلو و نامحرم جذب‌کن نباشد، زیر چادر بپوشد در جایی که عرف شکسته نمی‌شود و مفسده تولید نمی‌کند، اشکالی دارد؟!

سلام بر مجاهدین عرصه فرهنگ
با سپاس و عرض خداقوت!
مطلب فوق را که نه نام نویسنده دارد و نه منبع اقتباس خواندم. خیرخواهی نویسنده ویا نویسندگان کاملا مشهود است لکن به لحاظ علمی و پژوهشی، بسیار ضعیف و تقریبا جعلی است. خواهش می کنم مطلب را سریعا بردارید. تقریبا همه تحلیلهای چند مساله مطرح شده در این یادداشت به لحاظ علمی، بسیار ضعیف اند و اصلا عالمانه و متناسب شرایط روز نوشته نشده اند. خصوصا مطلب عرفانی اشاره شده کاملا اشتباه و بدون پایه و اساس علمی است. عرفان اسلامی یک دانش پرسابقه و با ساختار و منابع مشخص است و به بهانه کار فرهنگی نباید تحلیل های سنگین عرفان نظری را به روش کوچه بازاری تولید و انتشار داد. پایان نامه سطح سه حوزه بنده درباره ماهیت زن از دیدگاه عرفان نظری می باشد.
قال ع : « من عمل بلا علم کان ما یفسده اکثر ممایصلح»
وفقکم الله لمرضاته

لباس های رنگی و طرح دار حالا هر رنگی اگر برای زن زیباست، برای مرد در تن زن زیباتر است. رنگ فقط برای همسر و محارم است. اگر به فطرته که همه ی مردها هم به صورت فطری و غریزی به چند همسری علاقه دارند. تازه حلال هم هست. خانوما بگن کدومشون به این نیاز فطری مرد احترام میزارن؟! پس مغالطه ممنوع. به اسم نیاز فطری، دخترهای بیچاره رو در معرض چشم چرانی قرار ندهید

البته لباسهای آنچنانی فقط برای شوهر است. زن باید حتی در مقابل فرزندانش هم با حیا باشد.

 

 

 

 

https://zamzam.ir/#home