هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
سه شنبه، 1 آبان 1403
ساعت 02:01
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

شنبه 28 مهر 1403 ساعت 21:01
شنبه 28 مهر 1403 20:38 ساعت
2024-10-19 21:01:31
شناسه خبر : 382650
صرف‌نظر از اینکه آیا این جنگ رخ خواهد داد یا خیر، تبادل حملات بین ایران و اسرائیل هم‌اکنون به یک معادله قدرت منطقه‌ای جدید منجر شده است که فراتر از یک تقابل خاص است.
صرف‌نظر از اینکه آیا این جنگ رخ خواهد داد یا خیر، تبادل حملات بین ایران و اسرائیل هم‌اکنون به یک معادله قدرت منطقه‌ای جدید منجر شده است که فراتر از یک تقابل خاص است.
محمدمهدی محمدی-رجانیوز: آرش رئیسی‌نژاد، استاد دانشگاه و پژوهشگر ایرانی‌الاصل مرکز خاورمیانه دانشگاه علوم اقتصاد و سیاسی لندن، در مقاله جدید خود در «Foreign Policy» به بررسی تغییرات اساسی راهبرد ایران در برابر اسرائیل می‌پردازد. او تأکید می‌کند که ایران پس از حملات اخیر، از رویکرد «صبر استراتژیک» به یک سیاست فعال‌تر و بازدارنده‌تر تغییر مسیر داده است.
 
وی مدعی است که حمله‌ موشکی اخیر ایران به خاک اسرائیل در تاریخ اول اکتبر، تحت عنوان «وعده صادق ۲»، تنش‌ها را در درگیری‌های جاری با رژیم افزایش داده است. این حمله به‌دنبال ترور اسماعیل هنیه در تهران و همچنین ترور سید حسن نصرالله و سردار نیلفروشان در بیروت انجام شد و از زاویه دید نویسنده، نشان‌دهنده تغییر قابل‌توجهی در راهبرد ایران نسبت به اسرائیل است، تا جایی که این درگیری، خطر سوق دادن کل خاورمیانه، به یک جنگ منطقه‌ای کامل را دارد.
 
صرف‌نظر از اینکه آیا این جنگ رخ خواهد داد یا خیر، تبادل حملات بین ایران و اسرائیل هم‌اکنون به یک معادله قدرت منطقه‌ای جدید منجر شده است که فراتر از یک تقابل خاص است. در این مقاله، هفت پیامد راهبردی دوربرد، نسبت به درگیری ایران و اسرائیل عنوان شده است که از نظرگاه نویسنده به شرح ذیل است:
 
۱. تغییر در بنیاد امنیت‌ملی ایران
یکی از مهم‌ترین تغییرات، آن است که راهبرد نظامی ایران به‌طور تدریجی از وابستگی به متحدان نظامی غیردولتی در منطقه، به سوی شکل جدیدی از بازدارندگی تغییر کرده است. این تحول عمیق را می‌توان در نسبت با تغییر شخصیت‌های کلیدی در سازمان نظامی ایران دنبال کرد: از سردار قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پاسداران که مسئول عملیات نظامی ایران در خارج از کشور بود، به سردار امیرعلی حاجی‌زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه. این مسئله نشان می‌دهد، که راهبرد خاکستری ایران، که بر درگیری غیرمستقیم از طریق متحدان غیردولتی مانند حماس و حزب‌الله تمرکز داشت، اکنون به یک رویکرد مکمل تبدیل شده است.
 
۲. کنار گذاشتن صبر استراتژیک
ایران همچنین از موضع «صبر استراتژیک» خود عقب‌نشینی کرده است. فرماندهان نظامی ایران پس از جنگ هشت‌ساله با عراق، راهبرد پنهانی را انتخاب کردند که بر تحمل درد قابل‌توجه و واکنش در زمان مناسب تأکید داشت. با این حال، خرابکاری‌های مداوم اسرائیل در ایران، باعث تبدیل صبر استراتژیک به «صبر استراتژیک غیرفعال» شد که با عدم واکنش تلافی‌جویانه مشخص می‌شد. اکنون، پس از افزایش فشار توسط افکار عمومی و هسته سخت جمهوری اسلامی، ایران برای دومین بار صبر استراتژیک خود را کنار گذاشته است و عدم واکنش را به عنوان یک نقطه عطف راهبردی تلقی می‌کند.
 
۳. سیاست بازدارنده
واکنش قاطع سپاه پاسداران، نشان‌دهنده اراده و توانایی ایران برای انجام یک حمله آسیب‌زننده به اسرائیل بود. در مقایسه با حمله اول در آپریل، که در آن اکثر موشک‌ها و پهپادهای ایرانی رهگیری شدند، حمله موشکی دوم موفق‌تر بود و توانست از سیستم‌های دفاعی پیشرفته اسرائیل عبور کند. با وجود اینکه اسرائیل یکی از امن‌ترین فضاهای هوایی در جهان را دارد و به پیشرفته‌ترین فناوری‌های ضدموشکی مجهز است، چندین موشک ایرانی توانستند به پایگاه‌های هوایی کلیدی در اسرائیل ضربه بزنند. این موضوع بر مرکزیت قدرت موشکی در استراتژی امنیت ملی ایران تأکید می‌کند و نشان می‌دهد که قابلیت‌های موشکی ایران احتمالاً در مذاکرات آینده با غرب غیرقابل‌چانه‌زنی خواهند بود. با این شرایط، تهران ممکن است بیشتر به ارتقاء توان نظامی خود تحریک شود، و همچنین می‌تواند به دنبال گسترش همکاری‌های نظامی با مسکو نیز باشد.
 
۴. تعریف خطوط قرمز جدید
خط قرمز جدید ایران در برابر اسرائیل به‌وضوح تعریف شده است. پس از سال‌ها حملات اسرائیل به پایگاه‌های نظامی ایران در سوریه، بمباران کنسولگری ایران در دمشق در اوایل آپریل، به‌عنوان یک آستانه بحرانی عمل کرد. این عمل ایران را وادار کرد تا با حملات موشکی و پهپادی به اسرائیل پاسخ دهد. این تغییر نشان‌دهنده فروپاشی خطوط قرمز سنتی ایران بود و پس از آن بود که ایران دو خط قرمز مهم را رد کرد: حمله به سرزمین اسرائیل از خاک خود و هدف قرار دادن یک قدرت هسته‌ای جهان.
 
۵. افزایش نفوذ ایران در میان اعراب
به‌نظر می‌رسد نفوذ ایران در کشورهای عربی نیز افزایش یافته است. دستاوردهای نرم این حمله ممکن است محبوبیت ایران را در جهان اسلام، که به‌دلیل حمایت از رژیم اسد در سوریه آسیب دیده بود، بازگرداند. حمایت ایران در میان فلسطینی‌ها و جوامع عرب افزایش یافته و این امر می‌تواند به کاهش تنش‌ها بین تهران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس منجر شود.
 
۶. تغییر در سیاست هسته‌ای ایران
عملیات تلافی‌جویانه اسرائیل می‌تواند به‌طور قابل‌توجهی سیاست هسته‌ای ایران را تحت تأثیر قرار دهد. تریبون‌های قابل توجهی در ایران، خواهان پیگیری قدرت هسته‌ای به‌عنوان ابزاری برای بازدارندگی هستند. آن‌ها معتقدند که بهترین راه برای بازدارندگی در برابر اسرائیل، توسعه کامل سلاح‌های هسته‌ای است. احتمال هرگونه حمله نظامی اسرائیل می‌تواند تلاش‌های تهران برای دستیابی به قدرت هسته‌ای را تسریع کند.
 
۷. تقابل فناوری و ژئوپلیتیک
این درگیری منطقه‌ای همچنین تقابل بین قدرت‌های فناور و ژئوپلیتیکی را نشان می‌دهد. در حالی که ایران از مزایای ژئوپلیتیکی قابل توجهی بهره‌مند است، اسرائیل با آسیب‌پذیری‌های ژئوپلیتیکی روبه‌روست. این تفاوت، راهبرد‌های هر دو کشور را شکل داده است؛ ایران بر عملیات‌های خاکستری تکیه دارد در حالی که اسرائیل به حملات پیش‌دستانه و فناوری‌های برتر تکیه می‌کند.
 
نویسنده در نهایت اظهار می‌دارد، که تشدید و تمدید درگیری میان ایران و اسرائیل، نشان‌دهنده یک تغییر بنیادین در معادلات قدرت در خاورمیانه است و این درگیری، علاوه بر تنش‌های موجود، چالش‌هایی برای سیاست خارجی ایالات متحده ایجاد می‌کند. از منظر او، با توجه به روابط فزاینده تهران با مسکو و پکن، آینده غرب‌آسیا همچنان نامشخص و پرتنش به‌نظر می‌رسد و درگیری ایران و اسرائیل یکی از تجلیات اولیه این تغییرات است، و آخرین فصل این داستان نیست.
 
انتهای پیام/
 

 



2
پسندیدم

 

 

 

 

https://zamzam.ir/#home