گروه معارف - رجانیوز: از تو ما را حدیثی در سینه هست و غمی جانکاه بر دل، که شوق انگیزترین حوادث، غرورآفرین ترین وقایع، شادی آورترین اتفاقات، شیرین ترین گفتارها و نغزترین رفتارها توان این که خنده ای بر لبان ما بنشاند در خود نمی بیند.
مگر نه با ولادت تو، عشق متولد شد، رشادت رشد کرد، شهامت رنگ گرفت، ایثار معنا؛ شهادت، قداست؛ و خون، آبرو گرفت؟
مگر نه با ولادت تو، زلال ترین تقوا از چشمه سار وجود جوشید؟ مگر نه با ولادت تو "موج"، موجودیت یافت؟
مگر نه این که "نسیم" با تولد تو متولد شد و مگر نه "صاعقه" اولین نگاه تو در گهواره بود و مگر نه "عشق" در کلاس تو، درس می خواند و مگر نه "ایثار" به تو مقروض شد و مگر نه "آفرینش" از روح تو جان گرفت؟
پس چرا ما خبر "ولادت" تو را هم که می شنویم، بغض گلویمان را می فشرد؟
پس چرا ما در روز ولادت تو نیز اشک، پهنای صورتمان را فرا می گیرد؟
از تو ما را حدیثی در سینه است و غمی جانکاه بر دل؛ همان غمی که دل آدم را شکست و یاد تواش گریاند.
پیامبر، آنگاه که تو پا به عرصه ظهور نهادی، گلویت را بویید و اشک دلش، بوسه را بر گلوی تو طراوتی دیگر بخشید.
همان حدیث که توان از تن علی ربود و بر بیابانش ایستاند و ناله اش را به آسمان رساند که:
"ههنا مناخ رکابهم و موضع رحالهم و ههنا مهراق دمائهم فتیة من آل محمد..."
اینجاست قتلگاه حسین، خون عزیزان محمد بر پیشانی این خاک جاودانه می شود. همین جا کاروان عشق درنگ می کند و بار بر زمین می نهد، وادی معاشقه اینجاست. همینجاست که پیامبران و فرشتگان صف در صف، گوش به راز و نیازی عارفانه می سپرند.
این جاست که فریاد خون آلودِ" الهی رضاً برضاک" سینه آسمان را می شکافد و بر رضایت خداوند، چنگ می زند و آسمان از این درد می شکند و زمین بر خود می پیچد.
آری، از تو ما را حدیثی در سینه هست و غمی جانکاه بر دل و رسالتی سنگین بر پشت. تو اگر چه قرآن مجسمی و هر بطن وجود و شخصیت تو را بطنی است و آن را بطنی دیگر تا لایتناهی و اگرچه اوج پرواز والاترین انسان، حضیض - پایین ترین- شناخت تو را درنمی یابد.
و هر چند تو برتری از آنچه ما می اندیشیم و آن صفات که تو را متصف می کنیم و اگر چه تو زینت بخش صفاتی، و اگرچه یادمان نرفته است آن کلام را که در قیامت والاترین مؤمنین در تب و تاب دیدار خداوندی می سوزند و از او تقاضای دیدار می کنند؛ برقی می درخشد و نوری متجلی می شود که همگان را سالیان دراز بی خویش و بی هوش می کند و وقتی خود را می یابند و به هوش می آیند، عاجزانه از خدا می پرسند که این تو بودی؟ و پاسخ می شوند که این یک تجلی از چهره حسین بود؛ جلوه ای از رخ اباعبدالله، یک نیم نگاه ثارالله... و قلم را هرگز توان شرح این دیدار نیست...ولیکن ما را فقط یارای دیدن ظواهر است و همین و تا همین حد، آتش به خرمن وجودمان افکنده است و دل های ناقابلمان را پروانه آن شمع جاودانه کرده است.
ما که ظرفیت دریا نداریم، همان قطره مان که در گلو چکانده ای، حیات و زندگیمان بخشیده است.
ما در این کاروانسرای دنیا از آن جهت تنفس می کنیم که تو در آن درنگ کرده ای.
ما بر خاکی سجده می کنیم که پای تو بر آن نشسته و خون تو بر آن چکیده است. ما همچنان که ساده ترین نیازمان؛ آب نوشیدن را، به یاد تو مرتفع می کنیم،
احساسمان، اندیشه مان، مرگمان، حیاتمان، سلوکمان، قیاممان، همه و همه رنگ از تو می گیرند و معنا از تو می یابند.
بر مظلومیت جوانانمان از آن خرسندیم که مظلومیت تو را تداعی می کنند. جوانانمان را به یادواره علی اکبر تو به میدان فرستادیم.
و خون را از آن جهت ارج می نهیم که تو- ثارالله- به خدایت اتصالش بخشیده ای و آوارگی زنان و کودکانمان را از آن روی تاب می آوریم که گوشه ای از آن همه درد و رنج تو را بشناسیم. ما هر چه خون به یادواره تو داده ایم و آنچه به دست آورده ایم، از دست های مبارک تو گرفته ایم و بر همین اساس ما گشتیم، جستجو کرده ایم،
زیرورو کردیم، و ارزشمندترین گلستان جامعه و عطرآگین ترین مجموعه گل را- به اعتقاد باغبان بزرگوار- آن ستون ها را که استواری جامعه در گروی وجودشان است- به اعتقاد بنیانگذار- زیباترین، خالص ترین، مؤمن ترین، ایثارگرترین جوانانمان را- به اعتقاد مربی- جدا کردیم، ممتاز نمودیم و روز تولد تو را به ایشان اختصاص دادیم و جز اینان، چه گروهی را شایستگی این منزلت بود؟
یا اباعبدالله! بابی انت و امی یابن الزهراء!
آتش عشق را در دل کودکان و جوانانمان جاودانگی بخش!
و هدیه های این امت را که بر اساس آیه" لن تنالواالبرحتی تنفقوا مما تحبون"؛ معشوق های خویش را فدای تو کردند، به پیشگاهت بپذیر. (سید مهدی شجاعی)
.:اشکال در بارگذاری پخش کننده:.
لالایی بهشتی- پادکست میلاد امام حسین.mp3 | دانلود فایل
*****
معنای «پاسداری» در کلام رهبر معظم انقلاب
این معنا ـ معنای پاسداری ـ با همهی ابعاد آن، با همهی ابزارها و وسائل ممکن، در وجود مقدس سیدالشهداء (سلام الله علیه) متجسد است؛ نه اینکه دیگران نکردند یا نخواستند بکنند، بلکه به این معنا که خانهی پُرِ این حرکت در رفتار دوران دهسالهی امامت سیدالشهداء (سلام الله علیه) تحقق پیدا کرده است. تمام راههائی که میشود فرزند پیغمبر از آن راهها استفاده کند برای حفظ میراث عظیم اسلام ـ که میراث جد او و پدر او و پیروان راستین آنهاست ـ در زندگی سیدالشهداء محسوس است؛ از تبیین و انذار، از تحرک تبلیغاتی، از بیدار کردن و حساس کردن وجدانهای عناصر خاص ـ همین خواص که ما تعبیر میکنیم ـ در آن خطبهی منا، اینها همه در طول زندگی سیدالشهداء است. بعد هم ایستادگی در مقابل یک انحراف بزرگ با قصد مجاهدت با جان؛ نه اینکه امام حسین از سرنوشت این حرکت بیاطلاع بود؛ نه، اینها امام بودند. مسئلهی معرفت امام و علم امام و آگاهی وسیع امام بالاتر از این حرفهائی است که ماها در ذهنمان میگنجد؛ بلکه به معنای ترسیم یک دستورالعمل میایستد، تسلیم نمیشود، مردم را به یاری میطلبد، بعد هم وقتی یک عدهای پیدا میشوند ـ که همان اهل کوفه باشند ـ و اظهار میکنند که حاضرند در کنار آن بزرگوار در این راه قدم بگذارند، حضرت درخواست آنها را اجابت میکند و به طرف آنها میرود؛ بعد هم در میانهی راه پشیمان نمیشود.
بیانات امام را که انسان نگاه میکند، میبیند حضرت عازم و جازم بوده است برای این که این کار را به پایان ببرد. اینکه در مقابلهی با حرکت انحرافی فوقالعاده خطرناک آن روز، امام حسین (علیه الصّلاة و السّلام) میایستد، این میشود یک درس، که خود آن بزرگوار هم همین را تکرار کردند؛ یعنی کار خودشان را به دستور اسلام مستند کردند: «انّ رسول الله قال: من رأی سلطانا جائرا مستحلاّ لحرمات الله ناکثا لعهد الله مخالفا لسنّة رسولالله یعمل فی عبادالله بالاثم و العدوان فلم یغیّر علیه بفعل و لا قول کان حقاّ علی الله ان یدخله مدخله»؛ حضرت این را بیان کردند. یعنی من وظیفهام این است، کاری که دارم انجام میدهم، بایستی ابراز مخالفت کنم، باید در جادهی مخالفت و ایستادگی قدم بگذارم، سرنوشت هرچه شد، بشود؛ اگر سرنوشت پیروزی بود، چه بهتر؛ اگر شهادت بود، باز هم چه بهتر. یعنی اینجوری امام حسین (علیه السّلام) حرکت کردند.
این شد ایثار کامل و اسلام را هم حفظ کرد. همین حرکت، اسلام را حفظ کرد. همین حرکت موجب شد که ارزشها در جامعه پایدار بشوند، بمانند. اگر این خطر را نمیپذیرفت، حرکت نمیکرد، اقدام نمیکرد، خونش ریخته نمیشد، آن فجایع عظیم برای حرم پیغمبر، دختر امیرالمؤمنین و فرزندان خاندان پیغمبر پیش نمیآمد، این واقعه در تاریخ نمیماند. این حادثهای که میتوانست جلوی آن انحراف عظیم را بگیرد، باید به همان عظمت آن انحراف در ذهن جامعه و تاریخ، شوک ایجاد میکرد و کرد. این فداکاری امام حسین است.
البته به زبان هم گفتن اینها آسان است. کاری که امام حسین (علیه السّلام) کردند، یک کار فوقالعادهای است. یعنی ابعاد آن از آنچه که ما امروز محاسبه میکنیم، خیلی بالاتر است. ما جوانبش را، ریزهکاریهایش را غالباً ندیده میگیریم. من یک بار در یک صحبتی، صبر امام حسین (علیه السّلام) را تشریح کردم. صبرش فقط این نبود که بر تشنگی صبر کند، بر کشته شدن یاران صبر کند؛ اینها صبرِ آسان است. صبرِ سختتر این است که دیگران، افراد صاحب نفوذ، افراد آگاه، افراد محترم هی بگویند آقا نکنید، این کار غلط است، این کار خطرناک است. هی ایجاد تردید کنند. چه کسانی؟ افرادی مثل عبدالله جعفر، عبدالله زبیر، عبدالله عباس؛ این شخصیتهای برجستهی بزرگ آن روز دنیا، آقازادههای مهم اسلام، اینها هی بگویند نکن این کار را. هر که باشد، اگر چنانچه آن عزم و آن اراده و آن ثبات در او نباشد، با خودش فکر میکند که من دیگر تکلیفی ندارم، اینها که دارند اینجوری میگویند، دنیا هم که دارد آنجوری حرکت میکند، بگوئیم و بگذریم. آن که در مقابل این اظهارات، در واقع وسوسهها، تردیدافکنیها، راه شرعی درستکردنها بایستد و دلش نلرزد و قدم در این راه بگذارد، او همان کسی است که میتواند این تحول عظیم را به وجود بیاورد. و امام بزرگوار ما در این جهت تشبّه کردند و اقتفاء کردند به سید و سالار شهیدان، که من یک وقتی گفتم و حالا نمیخواهیم وارد این مقوله بشویم؛ شرحش مفصل است. این پاسدارىِ امام حسین است.
*****
فیلم//
مولودی خوانی عبدالرضا هلالی - میلاد امام حسین علیه السلام
Video Playerعبدالرضا هلالی- میلاد امام حسین.mp4 | دانلود فیلم
*****
طرح گرافیکی
برای دیدن طرحهای گرافیکی در ابعاد بزرگ آنها را ذخیره نمایید
*****
صوت//
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین قاسمیان
.:اشکال در بارگذاری پخش کننده:.
حجت الاسلام والمسلمین قاسمیان.mp3 | دانلود فایل
*****
ولادتی از جنس اشك
با به دنیا آمدن نوزاد در هر خانواده ای موجی از شادی و شعف تمامی اعضای را فرا می گیرد و همین هم انتظار می رود. اما در خانواده پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله با ولادت فرزند دوم حضرت فاطمه علیهاالسلام همراه شوق، غمی نیز وجود داشت. کسی که بعدها با قیامش عالمی را مبهوت کرد؛ او کسی نیست جز حسین بن علی بن ابی طالب علیهماالسلام.
سؤالی که در ذهن بسیاری از شیعیان و عاشقان این امام بزرگوار وجود دارد این است که در سالروز ولادت امام حسین علیه السلام وظیفه چیست؟ آیا همانند مراسم مولودی دیگر امامان تنها به شادی پرداخته شود؟ یا اینکه شادی نکنند و تنها به ذکر مصائب حضرت ابا عبدالله علیه السلام بپردازند؟ و یا اینکه با توجه به آنچه در روایات در خصوص حضرت سیدالشهداء علیه السلام آمده علاوه بر برگزاری مراسم مولودی و جشن ولادت از مصائب ایشان نیز یادی کنند و چشمانی گریان نیز داشته باشند؟
سیره بزرگان دین در روز ولادت امام حسین علیه السلام
برای اینکه نظر و سیره علمای بزرگ شیعه در این زمینه روشن شود به ذکر حکایتی که نگارنده شخصا از ناقل حکایت، شنیده اشاره می شود:
یکی از اساتید نقل می کرد: در سالروز ولادت با سعادت امام حسین علیه السلام محضر آیت الله العظمی تبریزی رحمة الله علیه - یکی از مراجع تقلید- رفتیم؛ بعد از مدّاحی، یکی از دوستان از ما خواست ذکر مصیبتی مختصر از مصائب آقا امام حسین علیه السلام توسط اینجانب صورت گیرد. من نیز چند دقیقه ای از مصیبت های روز عاشورا خواندم و مجلس با صفایی شد. حضرت آیت الله میرزا جواد تبریزی نیز گریستند. و این رفتار ایشان مهر تاییدی بر عمل خود دانستم.(1) که می شود در ایام شادی اهل بیت علیهم السلام ذکر مصیبت هم کرد. در نیمه شعبان همان سال (ظاهرا) دوباره خدمت ایشان رسیدیم این بار بعد از مدّاحی، بنده بدون مقدمه شروع کردم به ذکر مصیبت. بعد از مراسم این عالم بزرگ ما را خواستند و فرمودند: در مجالس جشن اهل بیت علیهم السلام روضه نباید خواند. عرضه داشتم: آخر شما در روز ولادت امام حسین علیه السلام وقتی روضه خواندم اعتراضی نکردید! ایشان در جواب فرمودند: قضیه امام حسین علیه السلام با دیگر ائمه فرق می کند.
چون روز هفتم شد، حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم آمد فرمود كه: بیاور فرزند مرا، چون به نزد آن حضرت بردم، گوسفند سیاه و سفیدى از براى او عقیقه كرد، و یك رانش را به قابله داد، سرش را تراشیدند، و به وزن موى سرش نقره تصدّق كرد، خلوق بر سرش مالید، پس او را در دامن گذاشت گفت: اى ابا عبد اللّه چه بسیار گران است بر من كشتن تو، پس بسیار گریست.
در روایات معصومین علیهم السلام از جمله حدیثی از امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است: شیعیان ما در شادی ما شادند و به سبب اندوه ما اندوهگین می شوند. یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا وَ یَبْذُلُونَ أَمْوَالَهُمْ وَ أَنْفُسَهُمْ فِینَا أُولَئِكَ مِنَّا.(2) مقتضای مراسم شادی اهل بیت علیهم السلام شاد بودن است مگر در جایی استثنایی از طرف خود معصومین علیهم السلام صورت گرفته باشد. با مراجعه به تاریخ و روایات ائمه علیهم السلام به این نکته بر می خوریم که خود اهل بیت علیهم السلام در ولادت امام حسین علیه السلام چشمانی اشکبار بخاطر مصیبت های ایشان داشته اند.
اشک سوزان رسول
شیخ طوسى و دیگران به سندهاى معتبر از حضرت على بن موسى الرّضا علیه السّلام روایت كردهاند كه چون حضرت امام حسین علیه السّلام متولّد شد، حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم اسماء بنت عمیس را گفت كه: بیاور فرزند مرا اى اسماء، گفت كه: آن حضرت را در جامه سفیدى پیچیده به خدمت حضرت رسالت صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بردم، حضرت او را گرفت و در دامن گذاشت، در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گفت، پس جبرئیل نازل شد گفت: حق تعالى تو را سلام مىرساند مىفرماید: چون على - علیه السّلام - نسبت به تو به منزله هارون است نسبت به موسى، پس او را به نام پسر كوچك هارون كن كه شبیر است، چون لغت تو عربى است او را حسین نام كن. پس حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم او را بوسیده و گریست؛ فرمود كه: تو را مصیبت عظیمى در پیش است. خداوندا لعنت كن كشنده او را، پس فرمود: اى اسماء این خبر را به فاطمه مگو.
چون روز هفتم شد، حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم آمد فرمود كه: بیاور فرزند مرا، چون به نزد آن حضرت بردم، گوسفند سیاه و سفیدى از براى او عقیقه كرد، و یك رانش را به قابله داد، سرش را تراشیدند، و به وزن موى سرش نقره تصدّق كرد، خلوق بر سرش مالید، پس او را در دامن گذاشت گفت: اى ابا عبد اللّه چه بسیار گران است بر من كشتن تو، پس بسیار گریست. اسماء گفت: پدر و مادرم فداى تو باد این چه خبر است كه در روز اوّل گفتى و امروز می گویی؟ به عوض شادى گریه می کنی؟ فرمود: می گریم براى این فرزند دلبند خود كه گروه كافر ستمكار از بنى امیّه او را خواهند كشت، خدا شفاعت مرا به ایشان نرساند، خواهد كشت او را مردى كه رخنه در دین من خواهد كرد، به خداوند عظیم كافر خواهد شد، پس گفت: خداوندا سؤال می كنم از تو در حقّ این دو فرزند آنچه سؤال كرد از تو ابراهیم در حقّ ذریّه خود، خداوندا تو دوست بدار ایشان را و دوست بدار هر كه دوست مىدارد ایشان را، و لعنت كن هر كه ایشان را دشمن دارد لعنتى كه پر كند آسمان و زمین را.(3)
مقتضای مراسم شادی اهل بیت علیهم السلام شاد بودن است مگر در جایی استثنایی از طرف خود معصومین علیهم السلام صورت گرفته باشد. با مراجعه به تاریخ و روایات ائمه علیهم السلام به این نکته بر می خوریم که خود اهل بیت علیهم السلام در ولادت امام حسین علیه السلام چشمانی اشکبار بخاطر مصیبت های ایشان داشته اند.
خبر فرشنه وحی
امام صادق علیه السلام فرمودند: زمانى كه حضرت حسین علیه السّلام از فاطمه سلام اللَّه علیها متولّد شد جبرئیل علیه السّلام محضر مبارك رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مشرّف شد و عرض كرد: امّت شما حسین علیه السّلام را بعد از شما می كشند سپس اظهار داشت: آیا تربت او را به شما نشان دهم؟! پس بال زد و مقدارى از خاك كربلا را برداشت و آن را به رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم نشان داده سپس گفت: این تربتى است كه حسین علیه السّلام روى آن كشته می شود.(4)
با توجه به روایاتی که در باب ولادت حضرت ابا عبدالله علیه السّلام ذکر شد روشن می شود: در مراسم جشن ولادت ایشان هم می توان یادی از مصائب ایشان کرد و هم می توان در مصیبت ایشان گریست.
پی نوشت:
1) ناقل: حجة الاسلام و المسلمین واضحی در کلاس آموزش مرثیه خوانی در مسجد سیدان قم.
2) ابن بابویه، محمد بن على، الخصال، جامعه مدرسین - قم، چاپ: اول، 1362ش. ج2، ص: 635
3) علامه مجلسی، جلاء العیون، ناشر: سرور- قم، چاپ نهم- 1382 ش، ص475 و 476
4) ابن قولویه، جعفر بن محمد، كامل الزیارات / ترجمه ذهنى تهرانى، انتشارات پیام حق - تهران، چاپ اول، 1377 ش، ص184
*****
صوت//
ابتهال خوانی سید مجید بنی فاطمه
.:اشکال در بارگذاری پخش کننده:.
ابتهال - سید مجید بنی فاطمه.mp3 | دانلود فایل
*****
فیلم//
مولودی خوانی عربی حاج محمود کریمی
*****
اعمال روز سوم ماه شعبان
روز سوّم روز بسيار مباركى است،شيخ طوسى در كتاب «مصباح» فرموده است:در اين روز حضرت حسين بن على عليهما السّلام متولّد شد،و در چنين روزى توقيع [دست نوشت] شريف به سوى قاسم بن علاء همدانى وكيل حضرت امام حسن عسگرى عليه السّلام بيرون آمد كه: مولايمان امام حسين عليه السّلام در روز پنجشنبه سوم شعبان متولّد شد،پس آن روز را روزه بگير،و اين دعا را بخوان:
.:اشکال در بارگذاری پخش کننده:.
دعای روز سوم شعبان.mp3 | دانلود فایل
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ فِي هَذَا الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ بِشَهَادَتِهِ قَبْلَ اسْتِهْلالِهِ وَ وِلادَتِهِ بَكَتْهُ السَّمَاءُ وَ مَنْ فِيهَا وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ عَلَيْهَا وَ لَمَّا يَطَأْ [يُطَأْ] لابَتَيْهَا قَتِيلِ الْعَبْرَةِ وَ سَيِّدِ الْأُسْرَةِ الْمَمْدُودِ بِالنُّصْرَةِ يَوْمَ الْكَرَّةِ الْمُعَوَّضِ مِنْ قَتْلِهِ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ نَسْلِهِ وَ الشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِهِ وَ الْفَوْزَ مَعَهُ فِي أَوْبَتِهِ وَ الْأَوْصِيَاءَ مِنْ عِتْرَتِهِ بَعْدَ قَائِمِهِمْ وَ غَيْبَتِهِ حَتَّى يُدْرِكُوا الْأَوْتَارَ وَ يَثْأَرُوا الثَّارَ وَ يُرْضُوا الْجَبَّارَ وَ يَكُونُوا خَيْرَ أَنْصَارٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَعَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ اللَّهُمَّ فَبِحَقِّهِمْ إِلَيْكَ أَتَوَسَّلُ وَ أَسْأَلُ سُؤَالَ مُقْتَرِفٍ مُعْتَرِفٍ مُسِيءٍ إِلَى نَفْسِهِ مِمَّا فَرَّطَ فِي يَوْمِهِ وَ أَمْسِهِ يَسْأَلُكَ الْعِصْمَةَ إِلَى مَحَلِّ رَمْسِهِ،
خدايا از تو می خواهم به حق مولود در اين روز،كه به شهادتش وعده داده شد پيش از برخاستن صدايش و قبل از ولادتش،آسمان و هركه در آن است،زمين و هر كه بر آن است بر او گريست درحالی كه هنوز قدم در جهان نگذاشته بود،كشته اشك، سرور خاندان،مدديافته به يارى، روز بازگشت، پاداش شهادتش اينكه امامان از نسل اويند، و شفا در كام اوست،و پيروزى با اوست درگاه بازگشتش،و جانشينان از خاندانش پس از قيامكنندهشان و غيبتاو،تا انقتام گيرند و خونخواهى نمايند، و حضرت جبّار را خشنود سازند و بهترين ياران دين حق شوند، درود خدا بر ايشان همگام با رفت و آمد شب و روز.خدايا!به حق آنان به تو توسّل می جويم و از تو درخواست می كنم درخواست گنهكار معترف به گناه و بد كرده به خود با امورى كه در امروز ديروزش كوتاهى نموده، از تو تا هنگام رفتن در گورش پناه می خواهد،
اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ وَ احْشُرْنَا فِي زُمْرَتِهِ وَ بَوِّئْنَا مَعَهُ دَارَ الْكَرَامَةِ وَ مَحَلَّ الْإِقَامَةِ اللَّهُمَّ وَ كَمَا أَكْرَمْتَنَا بِمَعْرِفَتِهِ فَأَكْرِمْنَا بِزُلْفَتِهِ وَ ارْزُقْنَا مُرَافَقَتَهُ وَ سَابِقَتَهُ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ يُسَلِّمُ لِأَمْرِهِ وَ يُكْثِرُ الصَّلاةَ عَلَيْهِ عِنْدَ ذِكْرِهِ وَ عَلَى جَمِيعِ أَوْصِيَائِهِ وَ أَهْلِ أَصْفِيَائِهِ الْمَمْدُودِينَ مِنْكَ بِالْعَدَدِ الاثْنَيْ عَشَرَ النُّجُومِ الزُّهَرِ وَ الْحُجَجِ عَلَى جَمِيعِ الْبَشَرِ اللَّهُمَّ وَ هَبْ لَنَا فِي هَذَا الْيَوْمِ خَيْرَ مَوْهِبَةٍ وَ أَنْجِحْ لَنَا فِيهِ كُلَّ طَلِبَةٍ كَمَا وَهَبْتَ الْحُسَيْنَ لِمُحَمَّدٍ جَدِّهِ وَ عَاذَ فُطْرُسُ بِمَهْدِهِ فَنَحْنُ عَائِذُونَ بِقَبْرِهِ مِنْ بَعْدِهِ نَشْهَدُ تُرْبَتَهُ وَ نَنْتَظِرُ أَوْبَتَهُ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ.
خدايا!بر محمّد و خاندانش درود فرست،و ما را در جمع او محشور كن، و همراه وى در بهشت و جايگاه ابدى جاى ده. خدايا! همچنانكه ما را به شناسايىاش گرامى داشتى پس ما را به تقرّب به آن حضرت گرامى دار،و رفاقت و سابقه محبّت با او را روزى ما فرما،و ما را از كسانى قرار ده كه فرمانش را تسليم می شوند، و به هنگام بردن نامش صلوات زياد بر او می فرستند،و هم بر همه جانشينان و خاندان برگزيدهاش، آن يارى شدگان از سوى تو به عدد دوازده، آن ستارگان درخشانند، و حجّتهاى الهى بر تمام بشر،خدايا! ببخش بر ما در اين روز بهترين بخشش را،و برآور براى ما هر خواستهاى را، چنانكه حسين را به محمّد بخشيدى، و فطرس به گهواره اش پناهنده شد، و ما پناهنده به مزار اوييم پس از شهادتش، بر تربتش حاضر می شويم و بازگشتش را انتظار می كشيم، آمين اى پروردگار جهانيان.
بعد از اين دعا، می خوانى دعاى امام حسين عليه السّلام را،و اين اخرين دعاى آن حضرت است در روزى كه دشمنانش فزونى گرفتند، یعنى روز عاشورا
اللَّهُمَّ أَنْتَ مُتَعَالِي الْمَكَانِ عَظِيمُ الْجَبَرُوتِ شَدِيدُ الْمِحَالِ غَنِيٌّ عَنِ الْخَلائِقِ عَرِيضُ الْكِبْرِيَاءِ قَادِرٌ عَلَى مَا تَشَاءُ قَرِيبُ الرَّحْمَةِ صَادِقُ الْوَعْدِ سَابِغُ النِّعْمَةِ حَسَنُ الْبَلاءِ قَرِيبٌ إِذَا دُعِيتَ مُحِيطٌ بِمَا خَلَقْتَ قَابِلُ التَّوْبَةِ لِمَنْ تَابَ إِلَيْكَ قَادِرٌ عَلَى مَا أَرَدْتَ وَ مُدْرِكٌ مَا طَلَبْتَ وَ شَكُورٌ إِذَا شُكِرْتَ وَ ذَكُورٌ إِذَا ذُكِرْتَ أَدْعُوكَ مُحْتَاجا وَ أَرْغَبُ إِلَيْكَ فَقِيرا وَ أَفْزَعُ إِلَيْكَ خَائِفا وَ أَبْكِي إِلَيْكَ مَكْرُوبا وَ أَسْتَعِينُ بِكَ ضَعِيفا وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْكَ كَافِيا احْكُمْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ قَوْمِنَا [بِالْحَقِ] فَإِنَّهُمْ غَرُّونَا وَ خَدَعُونَا وَ خَذَلُونَا وَ غَدَرُوا بِنَا وَ قَتَلُونَا وَ نَحْنُ عِتْرَةُ نَبِيِّكَ وَ وَلَدُ [وُلْدُ] حَبِيبِكَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الَّذِي اصْطَفَيْتَهُ بِالرِّسَالَةِ وَ ائْتَمَنْتَهُ عَلَى وَحْيِكَ فَاجْعَلْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا فَرَجا وَ مَخْرَجا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ .
خدايا تو بلندمرتبه و بزرگ جبروتى و در عذاب بس يختگيرى، از آفريدگان بی نيازى،كبريايی ات فراگير است، بر هرچه می خواهى توانايى، رحمتت به بندگان نزديك است، وعده ات راست، نعمتت كامل، و آزمونت نيكوست، هنگامی كه خوانده شوى بسيار نزديكى، به آنچه آفريدى احاطه دارى، براى آنكه توبه كند پذيراى توبه اى، بر هرچه اراده كنى توانايى،و آنچه را بجويى به دست آورى، هرگاه سپاس شوى، سپاس پذيرى،و هرگاه ياد شوى ياد كنى، از سر نياز تو را می خوانم، و با احتياج به سوى تو ميل می كنم،و بيمناك به جانب تو پناه می آورم و غمگين به درگاهت گريه می كنم،و در كمال ناتوانى از تو كمك می خواهم،و براى كفايت امورم بر تو توكّل می نمايم، بين ما و بين قوم ما[بهحق]داورى كن كه آنان ما را فريفتند، و به ما نيرنگ زدند و از يارى ما دست كشيدند،و با ما بی وفايى نمودند و ما را كشتند، و حال آنكه ما عترت پيامبر تو، و فرزند محبوب تو محمّد بن عبد اللّه هستيم، آنكه او را به رسالت برگزيدى،و بر وحى خود امين قرار دادى، در كار ما گشايش و راه رهايى از مشكل قرار ده، به مهرت اى مهربانترين مهربانان.
ابن عياش گفت:از حسين بن على بن سفيان بزوفرى شنيدم،كه مىگفت:امام صادق عليه السّلام اين دعا را،در اين روز مىخواند و نيز فرمود اين دعا از دعاهاى روز سوم شعبان،روز ولادت امام حسين عليه السّلام است.
*****
صوت
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین میرباقری پیرامون امام حسین علیه السلام الگوی بصیرت و بندگی
.:اشکال در بارگذاری پخش کننده:.
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری.mp3 | دانلود فایل
*****
نگاهی بر سيره قرآنى امام حسين(علیه السلام)
(این مقاله به قلم علی اسعدی از ماهنامه پاسدار اسلام بازنشر می گردد)
امام حسين(علیه السلام) گوهر تابناك و چراغ درخشانى است كه هماره بر تارك تاريخ درخشيده و خواهد درخشيد. طالبان هدايت و انسانهاى خسته از ظلم و تبعيض و ذلت و ستيزه، نامردمى و ناجوانمردى را به حق رهنمون ساخته و بيدار نموده است. عنصر جاودانهاى كه به يقين رمز ماندگاريش را در الهى بودنش بايد جُست. سيرهى ارجمندش را در قرآن بايد نگريست تا به حقيقتش يا شمهاى از حقيقتش دست يافت. امام حسين(ع) نه تنها شاگرد مكتب قرآن كه عِدْل و شريك قرآن است از اينروست كه در فرازى از زيارتنامهى شريفش مىخوانيم: «السَّلامُ عَلَيكَ يا شريكَ القُران؛(1) سلام بر تو اى شريك قرآن» و در حديث «ثقلين» نيز همدوشى امام به عنوان قرآن ناطق و قرآن به عنوان امام صامت گرديده است.
رسولُ اللَّه(ص) فرمودند: «انى تاركٌ فيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كتابَ اللَّه و عترَتى اهلَ بَيْتى فَأِنَّهُمَا لَنْ يَفتَرِقا حتَّى يَردِا عَلَىّ الحوض»(2) حال كه ائمه(ع) بطور عام و امام حسين(ع) به طور خاص چنين نسبت و خويشاوندى محكمى با قرآن دارند بايد تفسير قرآن را در آنان جُست كه در «وجود آنها كرامتها و فضيلتهاى قرآن و گنجهاى الهى نهفته است.» «فيِهْم كوائِمُ القرآن و هُمْ كُنوُز الرَّحمان»(3) در اين نوشتار بر آنيم كه فرازهايى از آيات نورانى قرآن را در سيرهى علمى و عملى آن امام همام جستجو كنيم و آيات اين كتاب صامت را با نور وجود اين پرتو درخشنده به نطق آوريم.
اگر چه ما را هرگز ياراى آن نيست كه عمق شخصيت آن درياى علم و معرفت و اخلاق و معنويت را بپيمايد ولى از باب عرض ارادات به پيشگاه آن شفيع روز محشر چند جملهاى را به تحرير در مىآوريم.
1. انس با قرآن
انس آدمى با هر چيز ريشه در ارج و اهميتى دارد كه انسان براى آن چيز قائل است رهپويان راه يقين و سالكان وادى علم و معرفت از آنجا كه محبوبترين محبوب را ذات اقدس خداوند مىدانند و فقط دل در گرو او دارند، كتاب او را كه پرتوى از ذات او و واسطه سخن خداوند با بندگان است - پر منزلت و تنها طريق هدايت مىدانند از اينرو با آن انس ويژهاى داشته و قلب و جان و اعمال خويش را با آن گوهر حياتبخش خدايى مىكنند.
قرآن كريم به لزوم اين انس اشاره كرده است. از مؤمنان مىخواهد با تلاوت آيات آن، اولين مرحلهى انس را بپيمايند. «فَاقْرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْءَان؛(4) هر آنچه برايتان امكان دارد قرآن بخوانيد».
در آيهى ديگر آنانكه در قرآن انديشه نمىكنند مورد نكوهش قرار داده، مىفرمايد: «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا؛(5) آيا به آيات قرآن نمىانديشند؟ يا بر دلهايشان قفلهايى نهاده شده است؟»
امام حسين(ع) انس ويژهاى با قرآن داشت چون منزلتى بزرگ براى آن قائل بود. نمونهاى از اين منزلت را مىتوان در حكايت زير مشاهده كرد:
«عبدالرحمان» به فرزند امام حسين(ع) «الحمدللَّه رب العالمين» را آموخت، وقتى كه آن را بر پدر خواند، حضرت هزار دينار را به او بخشيد و دهان او را پر از طلا كرد. از آن حضرت دليل آن سؤال شد. حضرت پاسخ دادند: «چگونه مىتوان كار او را [تعليم قرآن ]با اين پاداش مقايسه كرد؟!»(6)
انس امام حسين با قرآن را مىتوان در تمام زواياى زندگيش ملاحظه كرد، نصايح و مواعظش، سيرهى علمى و عملىاش و حماسه خونينش همه و همه در قرآن و الهام گرفته از آن بود. بنابراين كوتهبينانى كه شخصيت حماسى و قيام مردانهاش را زير سؤال مىبرند و گاه بر چسب خشونتطلبى، عدم توجه به مصالح، بىسياستى، انتقامجويى و... را به آن حضرت نسبت مىدهند اگر ريشههاى قرآنى عمل آن بزرگوار را بدانند و واقعاً در پى حق و يقين باشند نه بهانهجويى، به حقيقت رهنمون خواهند شد.
آرى، اهلبيت و بويژه امام حسين(ع) فرزندان پيامبر و شاگرد مكتب قرآنند پس چگونه گفتار و مواعظشان متكى به قرآن نباشد حركت و قيام حسينى از همان آغاز بر مبناى قرآن همراه بود. نه تنها ريشههاى اين حماسه را مىتوان با قرآن بدست آورد بلكه امام(ع) خود با استناد به آيات قرآن حركت خود را الهام گرفته از آن مىدانست كه نمونههايى از آن را ذكر مىكنيم.
الف) در نخستين برخورد با والى مدينه، خود و اهلبيت را معدن رسالت و... معرفى مىكند و مىفرمايد: «در حالىكه يزيد مردى فاسق و شرابخوار و... است پس چگونه امام را شايسته است كه با او بيعت كند.»(7)
ب) هنگامى كه مروان اصرار مىكند كه والى مدينه از امام حسين(ع) بيعت بگيرد امام(ع) او را پليد و خود را با استناد به قرآن «مُطهّر» بيان مىدارد: «اِلَيك عَنّى، أَنا مِنْ بَيْتِ الطَّهارةِ الّذين أنْزلَ اللَّهُ فيهم عَلى نَبيّه: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»(8)
ج) آنگاه كه با كاروان خود از مدينه بيرون آمد اين آيه را تلاوت فرمود: «رَبِّ نَجِّنِى مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِين»(9) و اين همان دعايى است كه حضرت موسى(ع) به هنگام خروجش با بنىاسرائيل آن را بر زبان جارى ساخت.
د) آنگاه كه به مكه رسيد اين آيه را تلاوت نمود: «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّى أَن يَهْدِيَنِى سَوَاءَ السَّبِيل»(10) به اين ترتيب هجرت خود را به هجرت موسى كه هر دو در جهت كوبيدن بيداد و ظلم بود تشبيه مىكند.
ه) پس از ورود به مكه نامهاى براى سران قبايل بصره نوشت و آنان را به كتاب خدا دعوت كرد: «وَ اَنا ادعوكم اِلى كتابِ اللَّه و سُنة نبيّهِ»(11)
و) وقتى كه عصر پنجشنبه نهم محرّم عمر بن سعد فرمان حمله داد و لشكر به حركت در آمد از برادرش اباالفضل(ع) درخواست مىكند كه يك شب از امويان مهلت بگيريد تا در آن شب فقط دعا، نماز، تلاوت قرآن، استغفار و راز و نياز با خدا داشته باشد:
«فَهُوَ يَعْلَمُ أنّى كُنتُ قَدْ اُحِبُّ الصَّلوة و تلاوة كتابِهِ و كثرة الدَّعاء و الاستغفار» و خداوند مىداند كه من نماز براى خدا و تلاوت قرآن و بسيارى دعا و استغفار را دوست مىداشتم» امام آن شب به خيمه باز مىگردد و تمام شب را چنين مىكند.(12)
اُنس امام با قرآن به دوران حيات جسمى محدود نمىشود بلكه بعد از شهادت نيز ادامه دارد: «منهال بن عمرو» گويد، چون سر مطهّر امام(ع) را به دمشق آورده بر نى حمل مىكردند، من پيش روى او بودم. شخصى سورهى كهف را مىخواند تا رسيد به آيهى شريفهى «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كَانُواْ مِنْ ءَايَتِنَا عَجَبًا؛(13) آيا پنداشتى كه داستان اصحاب كهف و رقيم از آيات شگفت ماست؟!» به خدا سوگند ناگاه آن سر مطهر به سخن آمد و با زبان فصيح فرمود: «شگفتتر از اصحاب كهف، واقعهى شهادت و بردن من بر نى است»(14)
«سلمة بن كهيل» گويد: سر مطهّر را ديدم كه بر نى اين آيه را مىخواند «فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيم؛(15) خداوند شما را از شر ايشان نگه خواهد داشت و او شنواى داناست».(16)
2. اخلاص و رضايت الهى
اكسير حياتبخشى كه به كارها و افكار رنگ جاودانگى مىبخشد اخلاص و انجام عمل براى رضاى الهى است خداوند در قرآن از بندگان مؤمن خويش خواسته است كه كارها را فقط براى رضاى او انجام دهند.
«صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَة؛(17) رنگ الهى بگيريد و چه چيز از رنگ الهى نيكوتر است».
و در آيهى ديگر خداوند به پيامبر مىفرمايد: «أَن تَقُومُواْ لِلَّهِ مَثْنَى وَ فُرَ دَى؛ دو دو به تنهايى براى خدا به پا خيزيد»
قرآن در ستايش طبقهاى از مجاهدان راه حق و تشويق آنها مىفرمايد: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّة؛(18) در حقيقت خدا از مؤمنان جان و مالشان را به [بهاى ]اينكه بهشت براى آنان باشد خريده است».
چنانكه ملاحظه مىشود خداوند در اين آيه بهشت را بهاى جان و مال مؤمنان جهادگر مىشمارد اما در آيهاى ديگر در ستايش تعدادى از انسانهاى بلند پرواز مىفرمايد: «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّه»(19) در اين آيه آنانكه جانشان را با عشق به خدا مىفروشند هدفشان در بهشت فقط رضاى الهى است.(20)
امام حسين(ع) هدف اصلى سفر به كربلا را تحصيل رضاى الهى مىداند از اينرو در آغاز سفر و كنار قبر جدّ بزرگوارش(ص) از خداوند مىخواهد كه او را به اين همه موفق بدارد و راهى در پيش رويش بگذارد كه رضاى او و رضاى رسولش در آن است.(21)
اين معنا در خطابههاى ديگر آن بزرگوار نيز كاملاً مشهود است.(22)
3.اخلاق كريمانه
سخاوت، عفو و گذشت، احسانگرى و دستگيرى بينوايان نمودهايى از اخلاق كريمانهاى است كه در جاى جاى قرآن مىتوان آنها را جست و امام حسين، شاگرد مكتب قرآن تجسم عينى اين صفات و اوصاف ديگر قرآنى است و ما در اينجا به عنوان نمونه به ذكر پارهاى از آنها مىپردازيم.
3-1. گذشت
گذشت عالىترين كرامت انسانى است بويژه آنكه آدمى قدرت بر انتقام نيز داشته باشد آموزههاى قرآنى نه تنها به عفو در مقابل بدى تأكيد دارند بلكه در سطحى بالاتر توصيه مىكنند كه جواب را با خوبى پاسخ دهيد «وَأَن تَعْفُواْ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى؛(23) گذشت كردن شما به تقوى نزديكتر است».
«وَ لَا تَسْتَوِى الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِى هِىَ أَحْسَن؛(24) و نيكى با بدى يكسان نيست [بدى را] به آنچه بهتر است دفع كن».
«عصام بن المصطلق» گويد: وارد مدينه شدم، حسين بن على(ع) را مشاهده نموده و خوشنامى و مقام و منزلتش مرا به شگفت آورد به گونهاى كه حسدى كه در سينه نسبت به پدرش داشتم مرا به شدت برانگيخت به او گفتم: تو پسر ابوتراب هستى؟ ايشان فرمود: آرى. شروع كردم به شتم و سب او و پدرش، حسين(ع) نگاهى رئوفانه به من كرد و فرمود: «اعوذ باللَّه من الشيطان الرجيم. بسم اللَّه الرحمن الرحيم * خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِين»
آنگاه فرمود: آرام باش و براى من و خودت از خداوند طلب مغفرت كن اگر از ما يارى مىخواستى ما تو را كمك مىكرديم و اگر طالب حمايت بودى، تو را پشتيبانى مىنموديم و اگر هدايت و ارشاد طلب مىكردى تو را رهنمون مىشديم... عصّام مىگويد آثار ندامت و پشيمانى در چهرهام نقش بست. آنگاه امام فرمود: سرزنشى بر تو نيست خداوند تو را مىبخشايد كه مهربانترين مهربانان است. آيا تو اهل شامى؟ گفتم: بلى، گفت: خداوند ما و تو را زنده نگه دارد، هر حاجت و نيازى داشتى با ما در ميان بگذار، اميدوارم كه به خواست خدا هرچه مىخواهى به بهترين وجهى آن را بيابى. عصّام گويد: زمين با تمام وسعتش بر من تنگ شد. دوست داشتم كه مرا در خود فرو برد. در همان لحظه ناگهان فكر كردم كه در سرتاسر زمين محبوبتر از او و پدرش نزد من هيچ كس وجود ندارد.»(25)
3-2. تواضع و فروتنى
تواضع صفت ارزشمند مردان الهى است و آنان كه پيشواى مردمند و الگوى آنان، وجود اين صفت در آنان لازمتر است. تواضع در مقابل بندگان خوب و انسانهاى ستمكشيده نوعى جوانمردى، صبر و شجاعت، اما در مقابل مستكبران و كافران نشانهى ذلت است. قرآنكريم از يك سو به نكوهش تكبر مىپردازد:«وَ لَا تَمْشِ فِى الْأَرْضِ مَرَحًا؛(26) در روى زمين با تكبّر راه مرو»؛ «فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِين؛(27) بد جايگاهى است جايگاه متكبران» و از سوى ديگر لزوم تواضع را گوشزد مىكند «وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا؛(28) بندگان خداى رحمان كسانىاند كه در روى زمين به نرمى [و بدون تكبّر] گام بر مىدارند»؛ «وَ اخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِين»(29) امام حسين(ع) نيز صاحب اين سيرهى ارزشمند قرآنى بود.
«مسعده» گويد: گذر امامحسين(ع) به فقيرانى افتاد كه گليم خود را پهن كرده و خود را بر آن افكنده بودند (و غذا مىخوردند) و حضرت را دعوت نمودند، حضرت(ع) به زانو، نشست و با آنان هم خوراك شد. سپس اين آيه فوق را تلاوت نمود آنگاه فقرا را به منزل خويش دعوت نمود. پس برخاستند و همراه حضرت(ع) به منزل او آمدند. حضرت(ع) به كنيز خود فرمود: «آنچه را ذخيره مىكردى بيرون بياور.»(30)
3-3. سخاوت
«جود و سخاوت» از فضايل مهم اخلاقى است، هر اندازه «بُخل» نشانهى پستى و حقارت و ضعف ايمان و فقدان شخصيت است «جود و سخاوت» نشانهى ايمان و شخصيت والاى انسانى است. در آيات قرآن هر چند واژهى «جود» و «سخاوت» به كار نرفته اما تعبيراتى ديده مىشود كه بر اين دو مفهوم منطبق است، انفاق اموال در راه خدا، ايثار اموال و جانها، انفاق از آنچه خود به آن نيازمنديم يا آن را دوست داريم، و... از جمله تعبيرات قرآن براى توصيف سخاوت است كه اكنون به چند مورد آن اشاره مىكنيم:
«يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَ لَا يَجِدُونَ فِى صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُواْ وَ يُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَة...؛(31)[انصار]... هر كس را كه به سوى آنان كوچ كرد. دوست دارند و نسبت به آنچه به ايشان داده شده در دلهايشان حسد نمىيابند، هر چند در خودشان احتياجى، [مبرم ]باشد.»
«وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَ لَا شُكُورًا؛(32) و غذاى (خود) را با اين كه به آن، علاقه (و نياز) دارند به مسكين و يتيم و اسير مىدهند (و مىگويند) ما شما را به خاطر خدا اطعام مىكنيم و هيچ پاداش و سپاسى از شما نمىخواهيم.»
امام حسين(ع) اسوهى سخاوت بود. روايت شده كه «ابوهشام قناد» از بصره براى حسين(ع) كالا مىآورد و آن حضرت از جاى برنخاسته همه را به مردم مىبخشيد.(33)
«ابن عساكر» روايت كرده است: گدايى، ميان كوچههاى مدينه قدم برمى داشت و گدايى مىكرد تا به در خانهى حسين(ع) رسيد در را كوبيد و اين چنين سرود «نااميد بر مىگردد امروز آن كسى كه به تو اميدوار باشد و حلقهى درخانه تو را حركت دهد. تو صاحب جود و معدن بخششى و پدرت كشندهى فاسقان بود».
حسين(ع) مشغول نماز بود. نماز را به زودى به جاى آورد و بيرون آمده و در سيماى اعرابى اثر تنگدستى را مشاهده كرد. برگشت و قنبر را صدا زد. قنبر جواب داد (لبيّك يابن رسولاللَّه) فرمود: از پول مخارج ما چه قدر مانده است. عرض كرد دويست درهم كه فرمودى در بين اهل بيت تقسيم كنم. فرمود: آن را بياور، كسى آمده كه از آنها به اين پول سزاوارتر است... اعرابى پولها را گرفت و رفت در حالى كه مىگفت: «اللَّهُ اَعْلم حَيْثُ يجعل رسالَتَهُ؛(34) خداوند داناتر است به اينكه رسالت خويش را نزد چه كسى قرار دهد»
3-4. احسانگرى
«أنس» گويد نزد امام حسين(ع) نشسته بودم در اين هنگام يكى از كنيزان آن حضرت وارد شد و با دستهى ريحانى كه به آن حضرت هديه كرد سلام و تحيّت گفت، حضرت نيز به او فرمود: تو در راه خدا و براى خدا آزادى.
أنس مىگويد: من به آن حضرت عرض كردم: اين كنيز با چند شاخهى ريحان كه اهميتى ندارد به شما تحيّت گفت، حال شما او را آزاد مىكنيد؟ حضرت فرمود: حقتعالى ما را چنين تربيت كرده و فرموده است:
«وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا؛(35) و چون به شما درود گفته شد شما به [صورتى] بهتر از آن درود گوييد يا همان را [در پاسخ] بر گردانيد».
4. امر به معروف و نهى از منكر
امر به معروف و نهى از منكر محور تحقق يافتن حكميت ارزشها و محو پليديها است بناى رفيع جامعهى اسلامى بر ستون مستحكم امر به معروف و نهى از منكر گذاشته شده و امت مسلمان بهترين امتى هستند كه براى امر به معروف و نهى از منكر برانگيخته شدند.
امام حسين(ع) مصداق اين آيه بود: «وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُوْلَكَ هُمُ الْمُفْلِحُون؛(36) بايد از ميان شما گروهى به نيكى دعوت كنند و به كار شايسته وادارند و از زشتى بازدارند و آنان همان رستگارانند»
آن بزرگوار هدف قيام خود را اصلاحطلبى و امر به معروف و نهى از منكر معرفى كرد از اولين مراحل امر به معروف كه همان اندرز و نصيحت است آغاز كرد و بارها و بارها يزيديان را پند داد(37) و تا آخرين مرحله كه گذشتن از جان خويش است در راه احياى اين عنصر مهم كوشا بود. آن حضرت در اينباره چنين مىفرمايد: «اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الأِصلاح فى أَمّةِ جَدّى محمد(ص) اُريدُ أَن آمُرَ بِالمَعروف وَانهى عنِ المُنكر...؛ من براى اصلاح در امت جدّم محمد(ص) قيام كردم و امر به معروف و نهى از منكر را طالبم...»(38)
5. ايثار
ايثار يكى از جلوههاى عرفانى قيام امام حسين(ع) و بلكه از زيباترين آنهاست، جلوهاى كه قرآن كريم بسيار بر آن تأكيد كرده و در نمودهاى مختلف ظاهر گشته است، شهادت در راه خدا و انفاق مال كه آيات بسيارى درباره آنها نازل شده از اين جمله است؛ اوج ايثار و از خودگذشتگى را در ليلةالمبيت كه على(ع) به جاى پيامبر خوابيد مىتوان ملاحظه كرد و خداوند مدال «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّه...»(39) را دربارهى آن بزرگوار نازل كرد.
در سورهى انسان نيز درخشش ديگرى از اين فداكارى را كه ناظر بر اهلبيت است ملاحظه مىكنيم «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّه...»(40)
اساس قيام امامحسين(ع) و ياران آن بزرگوار كه برگرفته از مكتب آن حضرت است بر محور از خودگذشتگى است. عدم قبول بيعت امام با امويان و از خود گذشتن براى اثبات حقيقت نمونهى بارز ايثار آن بزرگوار بود.
دستيابى حضرت اباالفضل العباس(ع) به آب و نياشاميدن آن، جانفشانى دو تن از ياران امام(ع) در ظهر عاشورا كه جهت اقامهى نماز تن خود را سپر بلاى آن حضرت ساختند و به شهادت رسيدند، ارادتهايى كه اصحاب آن حضرت در شب عاشورا ابراز كردند و در روز عاشورا تا زنده بودند نگذاشتند كه از بنىهاشم وارد ميدان شود و بنىهاشم نيز تا زنده بودند نگذاشتند امام(ع) وارد ميدان شود و(41)... همه و همه نمونههايى بىمانند ايثارند كه در قيام امام حسين جلوهگر شد.
«محمدعلى جناح» سياستمدار پاكستانى در اينباره مىگويد: «هيچ نمونهاى از شجاعت بهتر از آنكه امام حسين(ع) از لحاظ فداكارى نشان داد در عالم پيدا نمىشود»(42) دانشمند اروپايى «موريس دوكبرى» نيز مىنويسد: «امام حسين براى حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگى مقام و مرتبه از جان و مال و فرزند گذشت...»(43)
6. توكّل
يكى ديگر از آموزههاى ارجمند قرآنى توكل است، كارها را به خدا سپردن و دل از هر چه غير اوست بركندن، به يك مبدأ خبير قادر تكيه كردن و در راه او گام برداشتن است چرا كه قرآن خود فرموده است: «و مَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه؛(44) هر كس بر خدا توكل كند خدا او را كافى است»: «عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُون»(45)
امامحسين(ع) در طول سفر خود به كربلا، خدا را تنها تكيه گاه خود مىداند، در دومين سخنرانى خود در روز عاشورا پس از آنكه هر دو سپاه آمادهى نبرد شدند خطاب به سربازان عمر سعد فرمود: «سخن مرا بشنويد و عجله نكنيد... پس [در] كارتان با شريكان خود همداستان شويد تا كارتان بر شما مشتبه ننمايد پس درباره من تصميم گرفته مهلتم ندهيد»؛ «بىترديد سرور من آن خدايى است كه قرآن را فرو فرستاده و همواره دوستدار شايستگان است.»(46)
7. جامع اضداد
عدهاى چنين مىپندارند كه انسانهايى كه اهل عبادت و تهجّد، عرفان و خلوت گزينىاند در صحنهى اجتماع حضورى مؤثر نداشته و بالعكس انسانهاى حماسى و قاطع، از روحيه لطيفى برخوردار نيستند.
اما انسان قرآنى در عين صلابت و قاطعيت، رؤوف و در عين تهجّد شبانگاهى چون شير در روز، بر دشمنان مىغرّد قرآن رهبانيت را نمىپذيرد و در عين حال قطع ارتباط با خالق را نيز رد مىكند.
از يكسو بر جهاد و شهادت، هجرت و امر به معروف و نهى از منكر به عنوان عناصر كليدى شجاعت و حضور مؤثر در جامعه تأكيد مىكند و از ديگر سو مؤمنانى را مىستايد كه شبها به نجواى با معبودشان مىپردازند.
قرآن از يك سو نجواى «وَ مِنَ الَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّك»(47) سر مىدهد و از سوى ديگر بانگ «وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَآفَّة»(48) بر مىآورد و حسين(ع) نيز چنين بود، آميزهاى از حماسه و دلاورى و شجاعت و عرفان و معنويت، دعاى عرفهى امام حسين(ع) سراسر زمزمههاى عارفانه او با معبود خويش است: «اِلهى مَنْ كانَتْ مَحاسِنُهُ مساوىِ فكيف لايكون مساويه مساوى؛(49) خدايا كسى كه خوبىهايش بدى است چگونه بديهايش بدى نباشد».
جملات عارفانهى امام حسين تنها يك روى سكهى شخصيت است اما روى ديگر شخصيت حماسى و قهرمانى است كه با سلاح خون به ديدار شمشير مىرود و چنين مىسرايد كه:«اِنْ كانَ دينُ مُحَمَّدٍ لَمْ يَسْتَقِم اِلاَّبِقتلى يا سيوف خذينى؛(50) اگر دين محمد(ص) جز با كشتن من پايدار نمىماند پس اى شمشيرها مرا دريابيد.»
8. جاودانگى
قرآن كريم كتابى است كه با گذشت زمان رنگ كهنگى بر چهرهى مفاهيم بلندش نمىنشيند و همواره ماندگار و جاودانه است. مردى از امام صادق(ع) سؤال كرد چگونه است كه قرآن با بحث و گفتگو در مورد آن فرسوده نمىشود و همواره شاداب و تازه است؟ حضرت فرمودند: «بدان جهت كه خداوند قرآن را مخصوص عصر و دورانى خاص قرار نداد. همچنانكه آن را به مردم خاصى اختصاص نداده است بلكه قرآن براى همهى اعصار جديد و نزد هر گروهى تا به قيامت تازه است.»(51)
از آنجا كه سرشت سيرهى گفتارى و رفتارى امامحسين(ع) با آموزههاى قرآنى عجين گشته است، شخصيت او، قيام او و سيرهى او جاودانه است. حضرت زينب، شير زن كربلا، اين جاودانگى را پيشبينى كرده و خطاب به امام سجاد در دلدارى آن حضرت بعد از واقعه دلخراش عاشورا مىفرمايد: «... بر فراز آرامگاه پدرت قبلهاى ترتيب خواهد داد كه نشانههايش كهنه نمىگردد و گذشت روزگار آن را از بين نمىبرد، هر چه ستمگران براى نابودى آن كوشش كنند، هرگز به خواستهى خود نائل نمىشوند، پيوسته شكوه و جلال آن رو به افزايش است»(52)
شيخ «عبدالحسين الاعم» شاعر متعهّد عرب در سوگ شهادت آن حضرت شعرى ناظر به همين معنا دارد كه:
«گرچه جسم مطهّر حسين(ع) در صحراى كربلا مدتى اندك بدون دفن باقى ماند... ليكن قبر او در درون سينه و قلب دوستدارانش تا ابد جاى دارد»(53)
9. حق تلاوت قرآن
در قرآن، ايمانآورندگان به اين كتاب الهى كسانى معرفى شدند كه حق تلاوت را به جاى آورند:«الَّذِينَ ءَاتَيْنَهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُوْلئكَ يُؤْمِنُونَ بِه؛(54) كسانى كه كتاب آسمانى به آن داديم و آنرا چنانكه بايد مىخوانند ايشانند كه بدان ايمان دارند...»
امام صادق(ع) دربارهى چگونگى رعايت حق تلاوت قرآن مىفرمايد: «آياتش را روشن و شمرده مىخوانند، سعى مىكنند معنايش را بفهمند، احكام و فرامينش را به كار مىبندند و به وعدههايش اميدوارند و از عذابش مىترسند... به خدا سوگند كه حق تلاوت قرآن به حفظ آيات و پشتسر هم خواندن حروف و كلمات و تلاوت سورهها و مطالعه حواشى و هوامش آن نيست...»(55)
امام حسين از كسانى بود كه در گفتار و كردار حق تلاوت قرآن را رعايت كرد از اينرو در قسمتى از زيارتنامهاش مىخوانيم: «أشهد أنّكَ...تَلَوتَ الكتاب حَقَّ تِلاوَتِهِ...؛(56) گواهى مىدهم كه تو حق تلاوت قرآن را ادا نمودى» و نيز آن حضرت خدا را به خاطر فراگيرى معناى قرآن و رسيدن به مقام فقاهت دينى حمد و سپاس مىگويد: «اللهم اِنى اَحْمَدُكَ عَلى ان اَكْرَمْتَنا بِالنَّبُوَّةِ وَعلَّمْتنَا القرآن وفقَّهتَنا فى الدّين»(57)
10. حقگويى
قرآن كريم خود سخن حق است «وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِين»(58)؛«وَأَنزَلْنَآ إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ...»(59)
امام حسين(ع) نيز زندگى و گفتارش بر مبناى حق و راستى بود چرا كه بر مبناى آيهى تطهير امامان از هر گونه ناحق و پليدى مبرّايند. در بخشى از زيارت آن بزرگوار كه خطاب به ايشان است مىخوانيم: «أَنَّ الحقَّ مَعَكَ و اِلَيْكَ وَ أنتَ أهْلُهُ و مَعْدِنُه؛(60) همانا حق با تو و به سوى توست و تو اهل حق و معدن آن هستى»
11. چند بُعدى بودن
قرآن كريم كتابى است كه از زواياى مختلف مىتوان به آن نگريست هر چند همهى اين ابعاد در يك جهت و آن هم هدايتگرى است آيةاللَّه جوادى آملى در اينباره چنين مىنويسد: «آيات قرآن كه خود را هدايتگر مردم مىداند «هدىً للنّاس»(61) طورى تنظيم شده است كه هر كس مىتواند به مقدار سطح فكر خود از خرمن معارف و مآثر آن خوشهاى بر گيرد، هم براى عارفان، حكيمان و ساير انديشوران برنامهى هدايتى دارد و هم براى تودهى مردم و اعراب بيابانگرد... سالار شهيدان، حسينبن على(ع) همانند قرآن در چهرههاى گوناگون براى مردم جهان درخشيد، براى عارفان در چهرهى دعاى عرفه، براى زمامداران حامى قسط و عدل و حامى مستضعفان و محرومان در چهرهى نهضت و قيام عليه طغيانگران امويان، براى پرهيزكارى در چهرهى تارك دنيا و براى ديگران در چهرههاى ديگر...»(62)
12. حضور در محضر الهى
عارف، عالَم را محضر خدا مىداند و او را شاهد و ناظر بر جميع امور مىشمارد. در قرآن كريم مىخوانيم كه «قُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون ...؛(63) و بگو [هر كارى مىخواهيد] بكنيد كه به زودى خدا و پيامبر و مؤمنان در كردار شما خواهند نگريست»
امام حسين(ع) در روز عاشورا بعد از شهادت اصحاب سرش را به آسمان بلند كرد و گفت: «الَّلهُمَّ اِنّك تَرى ما يُصْنَعُ بولد نبيّك؛(64) خدايا تو شاهدى كه با پسر پيغمبر تو چه مىكنند» همچنانكه پس از شهادت طفل شيرخوار دست مبارك خود را زير گلوى او گرفت وقتى كه دستش پر از خون شد آن را به طرف آسمان پاشيد و گفت: «هَوّن عَلىّ ما نَزَل بىِ أنّه بعين اللَّه؛ آنچه كه اين مصيبت را بر من آسان مىكند اين است كه اين مصايب در محضر خدا و منظر او واقع مىشود»
13. خوف و خشيت الهى
قرآن كريم مؤمنان را مىستايد كه فقط از خدا مىترسند و جز او از كس ديگر هراس ندارند:«الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَ لَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّه ...؛(65) كسانى كه پيامهاى خدا را ابلاغ مىكنند و از او مىترسند و از هيچ كس جز خدا بيم ندارند...»
سيرهى عملى امام حسين در جريان كربلا مصداق واقعى اين آيه است چرا كه اگر ترس از نابودى خود و فرزندانش داشت هرگز پاى به اين صحنهى پرمخاطره نمىگذاشت. امام در زمرهى عارفانه خود در دعاى عرفه چنين مىفرمايد كه: «الّلهم اخشاك كأنى أراك؛(66) خدايا مرا آنچنان قرار ده كه از تو بيمناك باشم بطورى كه گويا تو را مىبينم»
14. مقام ذكر
از ديگر اوصاف پارسايان رسيدن به مقام ذكر است. ياد خدا را در دل داشتن و همواره به ياد او بودن، ياد خدا مايهى آرامش است: «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَنُّ الْقُلُوب»(67) و مؤمنان راستين آنانند كه خريد و فروش و مشغولات دنيوى آنها را از ياد خدا غافل نمىسازد.«رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تَجارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّه...»(68)
سرور و سالار شهيدان از جمله كسانى بود كه به اين مقام شريف نائل گشته بود و همواره ياد خدا مىكرد موقع حمله به دشمن ذكر «لاحول ولاقوّة اِلّا باللَّه العلىّ العظيم» مىگفت(69) هنگام احساس خطر مرگ «اناللَّه و انا اليه راجعون» بر زبان جارى مىساخت(70) هنگام رسيدن به كربلا از بلاها و مصيبتهاى آن به خدا پناه مىبرد «الّلهم أَعوذُبِكَ مَنِ الكَربِ وَ البَلاء»(71)
و بالاخره دشمنان خود را سرزنش مىكند كه: «شيطان بر شما مسلط شده و ياد خداى بزرگ را فراموشتان ساخته، ننگ بر شما و آنچه مىخواهيد، ما از خداييم و به سوى خدا باز مىگرديم.»(72)
15. صبر و تسليم
صبر در برابر مصيبتها و تسليم در برابر اراده الهى يكى ديگر از خصلتهاى نيك عارفان است. عارف معتقد است كه آنچه در عالم وجود واقع مىشود قضاى الهى است و تا چيزى از جانب او مقدّر نشده باشد واقع نمىشود. اگرچه حركت و تلاش براى دگرگونى وضع موجود و تغيير ناهنجارىهاى خود، قضا و قدر الهى و مرزى جدا از آن ندارد.
در قرآن كريم هفتاد بار مقولهى صبر مطرح شده كه ده مورد آن مرتبط با پيامبر اكرم(ص) است. خداوند به مؤمنان دستور داده از صبر و صلوة براى حل مشكلات كمك بگيريد. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَوة» (73) و در آيه ديگر «صبر و تقوى» از استوارترين امور شمرده شده است «وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَ لِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور» (74)
«تسليم» نيز اگرچه از جنس صبر است اما مقامى بالاتر است در مقام تسليم «خود»ى باقى نمىماند تا انسان بگويد آنچه را جانان مىپسندند مورد پسند من است بلكه خود و هرچه را در اختيار دارد تسليم مولاى خود مىكند.
سخن حضرت اسماعيل كه در جواب «يا بُنَىَّ إِنِّى أَرَى فِى الْمَنَامِ أَنِّى أَذْبَحُك» (75) گفت: «يَأَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِى إِن شَآءَ اللَّهُ مِنَ الصَّبِرِين؛ (76) مأموريت خود را انجام بده كه اگر خدا بخواهد مرا صابر خواهى يافت» نشانهى دستيابى آن حضرت به مقام تسليم و تفويض است.» (77)
حسين(ع) قهرمان صبر و تسليم است و گفتار و كردارش بر آن گواه، آن بزرگوار در وصيتنامهى خود كه به محمد بن حنفيه نوشته فرموده است: «هر كس مرا رد كند و از يارى من سر باز زند صبر مىكنم تا خدا بين من و قوم اموى حكم كند كه او بهترين حكمكنندگان است.» (78)
صبحگاه عاشورا ياران خويش را چنين به صبر فرا مىخواند كه: «اى كريم زادگان! صبورى كنيد زيرا مرگ چونان پلى است كه شما را از سختىها و آسيبها عبور داده و به بهشتهاى پهناور و نعمتهاى جاودانه مىرساند...» (79)
در قتلگاه و عروجگاه، عصر عاشورا در نيايشى عاشقانه با تن و بازوى زخمدار چنين عرضه مىدارد: «بر قضا و حكم تو صبر مىكنم، اى خداى من، جز تو خدايى نيست. اى فريادرس فريادگران.» (80)
16. عبادت
«عبادت» پيوند مخلوق با خالق و اوج كمال انسانى و ارج بخشيدن خداوندى است كه نعمات فراوانى به ما عطا كرده است. قرآن كريم، گاه پرستش را هدف آفرينش و گاه عامل نفى سلطههاى شيطانى، و گاه زمينهى وحى و پيامبرى و... معرفى مىكند. خداوند در اين زمينه مىفرمايد «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُون؛57.(81) و جن و انس را نيافريديم جز براى آنكه مرا بپرستند.»
امام حسين(ع) عبدصالح خدابود و تجسم عينى آيات الهى، در عين حال كه پهلوانى بزرگ بود، عابدى تمام عيار و عارفى كامل در پيشگاه الهى بود. از «مصعب زبيرى» روايت شده كه گفت: « حسين(ع) با فضيلت و متمسّك به دين بود و نماز و روزه و حج او بسيار بود.» (82)
«عقاد» نيز گويد: علاوه بر نمازهاى پنجگانه نمازهاى ديگر بجاى آورد و علاوه بر روزهى ماه رمضان در ماههاى ديگر هم روزهائى را روزه مىگرفت و در هيچ سال حج خانهى خدا از او فوت نشد مگر آنكه ناچار به ترك شده باشد. (83)
امام حسين(ع) انس ويژهاى با نماز داشت. چنانكه قبلاً بيان شد از برادرش حضرت اباالفضل خواست يك شب از امويان مهلت بگيرد تا در آن شب فقط به دعا، نماز، تلاوت قرآن و استغفار و راز و نياز با خدا بپردازد.
در ظهر عاشورا نيز كه تنور جنگ به شدت گرم شده بود وقتى صحبت از نماز شد به فكر اقامهى نماز افتاد و به شخصى كه وقت نماز را به ايشان يادآورى كرد فرمود: «نماز را به يادمان آوردى خدا تو را از نمازگران قرار دهد، بلكه اكنون وقت آن است، از دشمنان بخواهيد كه دست از جنگ بشويند تا نمازمان را بخوانيم.» و چون آنان حاضر به اين امر نشدند، سعيدبن عبداللَّه حنفى و زهير بن قين، پاسدارى از جان امام را بر عهده گرفته و در اين راه شهيد شدند. (84)
17. عزتطلبى و ذلّت ستيزى
عزّت از آن خداست و هركس طالب عزت است بايد آن را نزد خدابجويد «مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا» (85) در قرآن كريم خطاب به پيامبر خود مىفرمايد كه: «وَ لَن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَ لَا النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم؛ (86) يهود و نصارى هرگز از تو خشنود نخواهند شد تا زمانى كه از آنان تبعيت كنى» بنابراين در صورتى كه پيامبر ذلت تبعيت از آنان را بپذيرد تا آنها از او خشنود مىگردند و توطئه نكنند. اما در ادامه آيه خداوند به پيامبر دستور مىدهد كه بگويد: «إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى» (87) به طور قاطع و با عزت تمام سخن آنان را رد كند.
اساساً نفوذناپذيرى از صفات قرآن است، هرگونه بطلان، دروغ، تحريف، تغيير و شكست در آن راه ندارد. از اينرو دربارهى صفت قرآن در اين كتاب مىخوانيم «إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ * لَّا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لَا مِنْ خَلْفِه؛ (88) اين كتاب نفوذناپذير [و صاحب عزّت ]است هيچ باطلى چه از پيشِ رو يا از پشت سر به آن راه نمىيابد...»
سيرهى امام حسين(ع) نيز بر مبناى همين حبل متين الهى بود و لحظهاى تن به ذلت و سر به خوارى نداد و سطر سطر قيام او نشانگر عزتمدارى و پايدارى بر راه هدايت الهى بود.
امام(ع) در روز عاشورا در مقابل سپاه دشمن فرياد بر آورد كه: «آگاه باشيد كه زنازاده پسر زنازاده (ابن زياد) مرا بين دو چيز مخيّر ساخته يا شمشير كشيده آماده جنگ شوم و يا لباس ذلّت بپوشم و با يزيد بيعت نمايم ولى ذلت از ما بسيار دور است.» (89)
پی نوشت:
1. بحار الانوار، ج 98، ص 355.
2. منبع پيشين، ج 23، ص 133: مرحوم سيد هاشم بحرينى در كتاب غاية المرام اين حديث را با سى و نه سند از دانشمندان اهل تسنن و با هشتاد سند از دانشمندان شيعه نقل كرده است.
3. نهج البلاغه، خطبهى 154.
4. مزمل/ 20.
5. محمد/ 24.
6. تفسير البرهان، ج 1، ص 100.
7. الفتوح، ج 5، ص 14.
7. احزاب/ 33.
9. قصص/ 21 و 22.
10. قصص/ 22 ؛ الفتوح، ج 2، ص 25.
11. تاريخ طبرى، ج 3، ص 28.
12. بحارالانوار، ج 44، ص 392 و ج 45، ص 3.
13. كهف/ 9.
14. بحار الانوا، ج 45، ص 32 و 188.
15. بقره/ 137.
16. معالى السبطين، ج 2، ص 115.
17. بقره/ 138.
18. توبه/ 111.
19. بقره/ 207.
20. حماسه و عرفان/ 247.
21. بحار الانوار، ج 44، ص 328.
22. بحارالانوار، ج 44، ص 377.
23. بقره/ 237.
24. فصلت/ 34.
25. سفينةالبحار، مادّهى خ ل ق، ج 2، ص 116.
26. اسراء/ 37.
27. زمر/ 72.
28. فرقان/ 63.
29. شعراء/ 215.
30. بحارالانوار، ج 44، ص 189.
31. حشر/ 9.
32. انسان/ 8 و 9.
33. پرتوى از عظمت حسين(ع)، به نقل از سمعوالمعنى، ص 150 - 151.
34. پرتوى از عظمت حسين(ع)، ص 168 - 169، به نقل از سمعوالمعنى، ص 151.
35. نساء/ 86.
36. آل عمران/ 104.
37. ر.ك: «نصيحتگرى و خيرخواهى» در همين مقاله.
38. بحار الانوار، ج 44، ص 329.
39. بقره/ 207.
40. انسان/ 8 و 9.
41. حماسه عرفان، ص 246.
42. مجله نور دانش، سال دوم، ش 3.
43. تاريخ سياسى اسلام، ج 1، ص 451.
44. طلاق/ 3.
45. ابراهيم/ 12.
46. بحارالانوار، ج 45، ص 6؛ تاريخالطبرى، ج 3، ص 318، برگرفته از آيات: اعراف196/ و يونس/ 71.
47. اسراء/ 79.
48. توبه/ 36.
49. دعاى عرفه، مفاتيج الجنان.
50. اعيان الشيعه/ 581.
51. بحار الانوار، ج 17، ص 213.
52. مقتل مقرم، ص 397 - 398.
53. قرآن،حسين،شهادت، ص 118.
54. بقره/ 121.
55. تنبيه الخواطر و نزهه النواظر، ج 2، ص 236، نقل از ميزان الحكمه، ج 10، ص 4824.
56. كامل الزيارات، ص 371.
57. تاريخ الطبرى، ج 3، ص 315.
58. حاقه/ 51.
59. مائده48/.
60. بحار الانوار/ ج 100، ص 294 و 20.
61. بقره/ 185.
62. حماسه و عرفان، ص 229 - 230.
63. توبه/ 105.
64. بحارالانوار، ج 44، ص 321.
65. احزاب/ 39.
66. مفاتيح الجنان، دعاى عرفه.
67. رعد/ 28.
68. نور/ 37.
69. بحارالانوار، ج 45، ص 50.
70. بحارالانوار، ج 44، ص 379.
71. پيشين، ص 381.
72. پيشين، ج 45، ص 6.
73. بقره/ 153.
74. آلعمران/ 186.
75. صافات/ 102.
76. صافات/ 102.
77. حماسه و عرفان، ص 258.
78. بحارالانوار، ج 44، ص 330.
79. معانى الاخبار، ص 289.
80. مقتل مقرّم، ص 283.
81. ذاريات/ 56.
82. پرتوى از عظمت حسين(ع)، ص 165، به نقل از اسدالغابه، ج 2، ص 20.
83. منبع پيشين، به نقل از: ابوالشهداء/ 73.
84. پيشين.
85. فاطر/ 10.
86. بقره/ 120.
87. بقره/ 120.
88. فصّلت/ 41 - 42.
89. لهوف، ص 139، مقتل الحسين الخوارزمى، ص 9 و 10.
*****
شعر//
روز ازل که قسمت ما را نوشته اند/ما را به نام حضرت دریا نوشته اند
کار جنون ما به تماشا کشیده است/ ما را غبار محمل لیلا نوشته اند
بر روی بال های تمام فرشتگان/ از سرگذشت عاشقی ما نوشته اند
یوسف کجاست تا سر خود را فدا کنیم/ ما را ز دودمان زلیخا نوشته اند
گیرم نوشته اند که ما هم کسی شویم/ تنها به خاطر دل زهرا نوشته اند
روز ازل مقابل اسمی که تا ابد/ یک یا حسین گفته مسیحا نوشته اند
هم چون تو را نه این که دو عالم ندیده استمثـل تو را به خاک خدا هم ندیده اسـت
آن جلوه ای که نور تو را آفریده است/ در پیش خویش قبله نما آفریده است
حتی تمام بود و نبودی که هست و نیست/ محض گل جمال شما آفریده است
یک کعبه را برای خودش خلق کرده است/ شش گوشه را به خاطر ما آفریده است
تا قبله را برای همیشه نشان دهد/ در خاک خویش کرببلا آفریده است
جبریل زیر پای تو فهمیده است غیب/ این بال را برای کجا آفریده است
مردم خدا شنیده ولیکن ندیده اند/ ما دیده ایم آن چه که مردم شنیده اند
تو انتهای جاده قالوا بلی شدی/ زهرا شدی علی شدی و مصطفی شدی
روزی که هر فرشته بر آدم به سجده رفت/ ای سرّ ناگشوده حق بر ملا شدی
در سایه سار جلوه ات عباس قد کشید/ یعنی چقدر بی حد و بی انتها شدی
ما قسمت همیم خدا خواست این چنین/ ما بر تو مبتلا تو به ما مبتلا شدی
ما قسمت همیم که با عمر روزگار/ ما دردمند عشق و تو دارالشفا شدی
دیدی که بی کسیم و نداریم دل خوشی/ همسایه قدیمی این چشم ها شدی
چون فطرسیم گر چه به زنجیر می شویم/ شکر خدا به پای شما پیر می شویم
روز الست، روز ازل، لحظه های عشق/ روزی که آفریده شد همه عالم برای عشق
روزی که آفرینش گیتی تمام شد/ آغاز شد به دست خدا ماجرای عشق
بودیم گر چه در دل سر گشتگان ولی/ کم کم شدیم بین همه آشنای عشق
چشمی میان آن همه ما را سوا نمود/ دل را ربود و داد دلی مبتلای عشق
دستی به روی شانه مان خورد و ناگهان/ ما را صدا نمود کسی با صدای عشق
روز الست لحظه ی آغاز عاشقی/ ما را خدا نمود اسیر خدای عشق
عکس خدا نشسته بر آیینه هایمان/ روز ازل حسینیه شد سینه هایمان
هستی بهانه بود كه سِرّی بیان شود/ مستی بهانه بود كه ساقی عیان شود
خلقت ادامه یافت و رازی گشوده شد/ تا معنی وجود زمین و زمان شود
با دست غیب برق ظهورت نوشت عشق/ وقتش رسیده نوبت دیوانگان شود
قلب مدینه می طپد از خاك پای تو/ جارو كش همیشه ی این آستان شود
حتی بهشت با سر مژگان رسیده است/ تا قبله گاهِ وسعت هفت آسمان شود
تو حیدری، تو فاطمه ای، تو پیمبری/ سوگند بر خدا كه خداییش محشری!
بی تو هزار گوشه ی دنیا صفا نداشت/ اصلاً خدا بدون تو این جلوه را نداشت
گیرم هزار کعبه خدا خلق می نمود/ چنگی به دل نمی زد اگر کربلا نداشت
حتی ز معجزات مسیحا خبر نبود/ مشتی اگر ز خاک قدوم شما نداشت
بی تو هوای خانه ی زهرا گرفته بود/ این قدر جلوه جاذبه ی مرتضا نداشت
شکر خدا که خانه تان هست روی خاک/ ور نه زمینِ تیره که دارالشفا نداشت
مجموعه ی خصائل بی انتها شدی/ یك جا تمام سلسله ی انبیا شدی
گیرم بهار نیست دمی جان فزا که هست/ گیرم بهشت نیست غبار شما که هست
بر خشت خشت كعبه نوشتند با طلا/ گیرم كه قبله نیست ولی كربلا كه هست
در ازدحام خیل گدا جا اگر کم است/ تشریف آورید دو چشمان ما که هست
جایی اگر نبود خدا را صدا کنید/ باب الجواد و سایه ی ایوان طلا که هست
کوتاست سقف عالم اگر وقت پر زدن/ غم نیست روی گنبد و گلدسته ها که هست
خوش گفته اند قطره که دریا نمی شود/ هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود
تو آمدی قیامت کبری رقم زدی/ بر تارُک همیشه ی عالم علم زدی
می خوستی كه رَشك بَرَند دیگران به من/ زلف مرا گره به نسیم حرم زدی
حس می کنم میان دلم بوی سیب را/ از آن زمان که در حرمِ دل قدم زدی
می خواستی که شعله بگیریم بی امان/ آتش به جان هر غزل محتشم زدی
با شیر، طعم روضه تان را چشیده ام/ وقتی سری به چشم ترِ مادرم زدی
مجنون کوچه های غمم دست من بگیر/ دل تنگ دیدن حرمم دست من بگیر
*****
قدمگاه ملائك
چگونگی زیارت امام حسین در بیان امام صادق علیهما السلام
طبق نقل تاریخ و روایات اهل بیت علیهمالسلام، همه ائمه شیعه، پایان حیات دنیاییشان با شهادت بوده است. بنابر این، با توجه به اینکه قرآن کریم شهیدان را زنده معرفی میکند و مسلمانان را از مرده تصور کردن آنان نهی می نماید، لذا امامان ما همیشه زنده اند و حتی بعد از شهادت نیز، آگاهی و توجه آنها به این جهان کم نمی شود.
از همین رو است که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بارها یکسانی زیارتشان در حیات و پس از آن را بیان کردهاند و این ویژگی را برای دیگر ائمه نیز قائل شدهاند.
با توجه به این تعالیم، آثار و برکات زیادی در زیارت اهل بیت علیهمالسلام پس از شهادت وجود دارد. به عنوان نمونه، اهلبیت علیهمالسلام، کلام ما را میشنوند و پاسخ درخواست زایران را میدهند. در کنار این، زیارتشان برای زایر سازنده و تربیت کننده است و اجر و پاداشی عظیم دارد.
اما با این وجود، برای زیارت هیچ امامی، به اندازه زیارت امام حسین علیهالسلام در کربلا تاکید نشده است. آنچه در زیارت حسین بن علی علیهالسلام بسیار چشم گیر است، ثوابهای کلان و پاداشهای عظیم و حیرت آوری است که در روایات اهلبیت علیهمالسلام برای آن بیان گشته است.
علت چیست؟
اگر خوب بنگریم، مییابیم که امام حسین علیهالسلام هرآنچه داشت، در راه خدا داد و با این كار، اسلام را زنده كرد و بقاء دین را بیمه نمود. لذا دین رسول خدا، با وجود امام حسین علیهالسلام تداوم یافت. این همان مفهوم کلام سیدالشهدا است که در روز عاشورا فرمود: اگر استواری و استقامت دین جدم با مرگ من است، پس ای تیغ ها مرا در برگیرید.
از همین رو است كه لحن و بیانی كه در احادیث مربوط به زیارت سیدالشهداء علیهالسلام به كار رفته است، حاکی از عظمتی حیرت آور و آمیخته با تاكیداتی فراوان است. به عنوان مثال، روزی امام صادق علیهالسلام از یکی از شیعیان به نام "سدیر" پرسید:
- آیا هر روز حسین(علیه السلام) را زیارت می کنید؟
- خیر!
- آیا هر جمعه زیارت می کنید؟
- خیر!
- هر ماه چطور؟
- خیر!
- هر سال چطور؟
- گاهی چرا.
آنگاه فرمود:
- ای سدیر، با توجه به اینکه هزاران فرشته غبار آلود و گریان، هر روز حسین علیهالسلام را زیارت میکنند و خسته نمیشوند، چرا تو هر هفته، یا هر روز یک بار، آن حضرت را زیارت نمیکنی؟
سدیر گفت: فدایت شوم، میان ما و او فرسنگ ها فاصله است.
در این هنگام امام صادق علیهالسلام فرمود: بر پشت بام برو ... و بگو:
السلام علیک یا اباعبدالله ، السلام علیک و رحمه الله و برکاته؛
با این کار برای تو زیارت محسوب میشود و پاداش حج و عمره مییابی.
با این همه در طول تاریخ، ستمگران و حکام جور و پیروان باطل و ساده لوحشان وقتی با یک فکر و ایمان و گرایش مذهبی نمیتوانند مبارزه و مقابله کنند، درصدد محو و نابودی آن تفکر و باور بر میآیند.
کربلای امام حسین علیهالسلام نیز بارها شاهد این چنین تندرویها و کج فهمیها بوده است و هم اکنون نیز نظاره گر آن است. ستمگران و کج اندیشان میخواهند با محدود کردن مردم و ممنوع ساختن زیارت و اعمال فشارهای مختلف و حتی تخریب نمودن قبر مطهر سید الشهدا علیهالسلام، یاد آن حضرت را از خاطرها ببرند؛ ولی علیرغم اینكه قبر آن حضرت در زمانهای مختلف مورد اهانت قرار گرفت و تخریب شد، اما شیعیان پیوسته طبق توصیه اهل بیت علیهمالسلام، زیارت حسین بن علی علیهالسلام را مورد توجه خاص قرار داده و میدهند.
*****
امام حسین علیه السلام و نماز
تشریع اذان برای نماز
در محضر امام حسین ـ علیه السّلام ـ از چگونگی پیدایش اذان صحبت شد. برخی به دروغ گفته بودند که بر اساس خوابی که عبداللّه بن زید دیده بود، اذان مطرح شد. امام قاطعانه این شایعه را رد کرد و اظهار داشت:
«وحی تنها بر پیامبر شما نازل می شود، و شما گمان کرده اید که اذان گفتن را از عبداللّه بن زید گرفته اند؟ نه هرگز! بلکه از پدرم، علیّ ابن ابی طالب شنیدم که فرمود: در شب معراج هنگامی که رسول خدا ـ صلّی اللّه علیه وآله ـ به سوی آسمانها پر می کشید خداوند فرشته ای را فرستاد تا در حضور آن حضرت اذان و اقامه را قرائت کرد و هر عبارتی را دو بار تکرار کرد، سپس جبرئیل فرمود: ای محمّد ـ صلّی اللّه علیه وآله ـ این چنین است اذان نماز.»
آموزش نماز و سنّت هفت بار تکبیر
امام حسین ـ علیه السّلام ـ تازه زبان به سخن گفتن گشوده بود. او که بر خلاف کودکان خیلی دیر شروع به حرف زدن کرد، برخی کلمات را به سختی به زبان می آورد. در همان ایّام و در یکی از عیدها پیامبر مشغول اعمال عید بود. از جابر خواست تا نماز عید بخواند. تا آماده شد و تکبیرة الإحرام گفت، امام حسین ـ علیه السّلام ـ نیز که پشت سر جدّش ایستاده بود، خواست اللّه اکبر بگوید، امّا هر چه تلاش کرد نتوانست. رسول خدا ـ صلّی اللّه علیه وآله ـ بار دیگر تکبیرة الإحرام را بر زبان آورد، ولی باز حسین نتوانست که آن را تکرار کند. تا هفت مرتبه این عمل ادامه یافت و بالاخره در هفتمین بار که پیامبر ـ صلّی اللّه علیه وآله ـ اللّه اکبر گفت، امام حسین ـ علیه السّلام ـ هم موفّق شد و آن را تکرار کرد. از این روی هفت مرتبه اللّه اکبر گفتن در نماز عید سنّت شد.
بلند گفتن بسم اللّه
دستور رسول خدا ـ صلّی اللّه علیه وآله ـ و سنّت او چنین بود که در نمازهای یومیّه، «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» با صدای بلند گفته شود. در نماز ظهر و عصر که باید حمد و سوره را آهسته خواند، بسم اللّه را باید بلند گفت. پس از رسول خدا ـ صلّی اللّه علیه وآله ـ این سنّت را تغییر دادند و آهسته می خواندند، امّا اهل بیت پیامبر ـ صلّی اللّه علیه وآله ـ از جمله امام حسین ـ علیه السّلام ـ این سنّت را ادامه می دادند. آن حضرت به اصحاب وفادارش نیز این عمل را به عنوان سنتّی ماندگار توصیه می کرد و می فرمود: «اِجْتَمَعْنا وُلْد فاطِمَةَ ـ علیها السلام ـ عَلی ذلک.» «ما فرزندان فاطمه ـ علیها السلام ـ بر بلند خواندن بسم اللّه در نمازها اتّفاق نظر داریم.»
قنوت در نماز
امام حسین ـ علیه السّلام ـ از رسول خدا ـ صلّی اللّه علیه وآله ـ روایت کرد که قنوت در هر نمازی مستحب است، امّا متأسّفانه پس از رحلت پیامبر ـ صلّی اللّه علیه وآله ـ قنوت را از نمازها حذف کردند و هم اکنون نیز بسیاری از فرقه های اهل سنّت، نماز بدون قنوت می خوانند. در حالی که امام حسین ـ علیه السّلام ـ همیشه به اصحابش و در همه سخنانش در این باره از قنوت رسول خدا در هر نماز خبر می داد و می فرمود:
«من از زمانی که شش ساله بودم رسول خدا ـ صلّی اللّه علیه وآله ـ را می دیدم، که در هر نماز، قنوت می خواند.»
دعای قنوت جلوه ای عرفانی ازنماز امام حسین علیه السّلام
امام حسین ـ علیه السّلام ـ در تداوم عمل به سنّت رسول خدا ـ صلّی اللّه علیه وآله ـ در تمام نمازها قنوت می خواند و یکی از دعاهایی که در قنوت می خواند این است:
«اللّهُمَّ مَنْ أوی إلی مَأویً فَأنْتَ مَأوایَ، و مَنْ لَجَأَ إلی مَلْجَأ فَأنتَ مَلْجَای، اللّهُمَّ صَلِّ عَلی محمّدٍ و آلِ محمّد، وَاسْمَعْ نِدائی وَ أجِبْ دُعائی، وَاجْعَلْ مَآبی عِندَکَ وَ مثوایَ واحْرُسنی فی بَلْوایَ مِنْ إفتنانِ الاِمتحانِ، وَ لُمَّةِ الشَّیطانِ، بِعَظَمَتِکَ الّتی لا یَشُوبُها وَلَعُ نَفسٍ بِتَفتینٍ وَ لا واردُ طَیفٍ بِتَظْنینٍ، وَ لا یَلُمُّ بِها فَرَحٌ حَتّی تَقْلِبَنی إلیکَ بِاِرادَتِکَ غَیْرُ ظَنینٍ و لا مظنُونٍ و لا مُرابٍ و لا مُرتابٍ، إنَّکَ اَرْحَمُ الرّاحمینَ.»
پروردگارا! هر که به پناهگاهی پناه جوید، تو پناهم می باشی، و هر که به تکیه گاهی پناه گیرد، تو تکیه گاهم می باشی، خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست، و ندایم را بشنو و دعایم را اجابت فرما، جایگاهم را نزد خودت قرار ده، و در مواضع امتحان ما را از لغزش به جهت آنها و گمراهی به وسیله شیطان باز دار، به حق عَظمتت که تکذیب انسانی و خیال پردازی در آن مؤثّر واقع نشده و امری از آن خالی نیست، تا این که مرا به اراده و مشیّتت به سوی خود بازگردانی بدون آن که نسبت به تو شاکّ و ظنین بوده و رحمتت را مورد تردید قرار دهم، به درستی که تو مهربان ترین مهربانانی.»
*****
صوت//
مدیحه سرایی و مولودی خوانی میلاد امام حسین علیه السلام
مدیحه سرایی حاج سعید حدادیان
.:اشکال در بارگذاری پخش کننده:.
مدح خوانی حاج سعید حدادیان- میلاد امام حسین.mp3 |
دانلود فایل
مدیحه سرایی سید مهدی میرداماد
.:اشکال در بارگذاری پخش کننده:.
مدح خوانی میلاد امام حسین - سید مهدی میرداماد.mp3 |
دانلود فایل
مدیحه سرایی حسین سیب سرخی
.:اشکال در بارگذاری پخش کننده:.
مدح خوانی حسین سیب سرخی- میلاد امام حسین.mp3 |
دانلود فایل
مولودی خوانی حاج حسین سازور
.:اشکال در بارگذاری پخش کننده:.
حاج حسین سازور- میلاد امام حسین.mp3 |
دانلود فایل
مولودی خوانی حاج محمود کریمی
.:اشکال در بارگذاری پخش کننده:.
حاج محمود کریمی- میلاد امام حسین.mp3 |
دانلود فایل
مولودی خوانی عبدالرضا هلالی
.:اشکال در بارگذاری پخش کننده:.
عبدالرضا هلالی- میلاد امام حسین.mp3 |
دانلود فایل
مولودی خوانی عبدالرضا هلالی
.:اشکال در بارگذاری پخش کننده:.
عبدالرضا هلالی- میلاد امام حسین(1).mp3 |
دانلود فایل
مولودی خوانی حاج مهدی سلحشور
.:اشکال در بارگذاری پخش کننده:.
حاج مهدی سلحشور - میلاد امام حسین.mp3 |
دانلود فایل
مولودی خوانی محمد صمیمی
.:اشکال در بارگذاری پخش کننده:.
محمد صمیمی- میلاد امام حسین.mp3 |
دانلود فایل