هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
پنجشنبه، 28 فروردين 1404
ساعت 15:26
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت 16:48
پنجشنبه 11 خرداد 1396 16:09 ساعت
2017-6-1 16:48:19
شناسه خبر : 271643
باید «سبک زندگی غربی» از موضع یک تمدن بررسی شود؛ لذا مهاجم‌بودن سبک زندگی غربی» دارای عقبه‌ها و ابعاد پیچیده‌ای است و تهاجم بر فرهنگ اسلامی در لایه‌های مختلفی تحقق می‌یابد و تعریف سبک زندگی براساس مظاهر روبنایی آن، چیزی جز ساده‌انگاری مسأله نیست. برای تبیین آن ضروری است تا به تقسیم کشورها به توسعه‌یافته و کم‌توسعه‌یافته و راهبردهایی که برای حرکت همه نظام‌ها و ملت‌ها به‌سوی «توسعه‌یافتگی» تدوین می‌شود، توجه گردد. در واقع جاذبه‌ سبک زندگی غربی و تمدن مدرنیته باعث شده تا رسیدن به این جایگاه به آرزوی تمامی کشورها تبدیل شود و این در حالی است که مفاهیمی از قبیل «بت‌پرستی مدرن » و «جاهلیت مدرن » که توسط حضرت امام و مقام معظم رهبری مطرح شده، بر همین سبک زندگی منطبق می‌شود.
باید «سبک زندگی غربی» از موضع یک تمدن بررسی شود؛ لذا مهاجم‌بودن سبک زندگی غربی» دارای عقبه‌ها و ابعاد پیچیده‌ای است و تهاجم بر فرهنگ اسلامی در لایه‌های مختلفی تحقق می‌یابد و تعریف سبک زندگی براساس مظاهر روبنایی آن، چیزی جز ساده‌انگاری مسأله نیست. برای تبیین آن ضروری است تا به تقسیم کشورها به توسعه‌یافته و کم‌توسعه‌یافته و راهبردهایی که برای حرکت همه نظام‌ها و ملت‌ها به‌سوی «توسعه‌یافتگی» تدوین می‌شود، توجه گردد. در واقع جاذبه‌ سبک زندگی غربی و تمدن مدرنیته باعث شده تا رسیدن به این جایگاه به آرزوی تمامی کشورها تبدیل شود و این در حالی است که مفاهیمی از قبیل «بت‌پرستی مدرن » و «جاهلیت مدرن » که توسط حضرت امام و مقام معظم رهبری مطرح شده، بر همین سبک زندگی منطبق می‌شود.
گروه معارف - رجانیوز: طرح مقوله «سبک زندگی اسلامی» به عنوان بُعد نرم‌افزاری تمدن اسلامی توسط مقام معظم رهبری، تفاوتی ماهوی با تعریف سبک زندگی بر اساس رفتارهای فردی و خانوادگی را نشان می‌دهد. توجه به رواج سبک زندگی مهاجم و مخربِ غربی در دنیا و غلبه‌ی آن بر همه کشورها در مقیاس جهانی نشان‌گر آن است که مسأله سبک زندگی در رابطه‌ای مستقیم با یک تمدن همه‌جانبه قرار گرفته و به بزرگترین مانع در برابر تحقق سبک زندگی اسلامی تبدیل شده است. 
 
ازاین‌رو، در بخش اول از این مباحث، ابتدائاً «سبک زندگی غربی» به عنوان پدیده‌ای برخاسته از تمدن مدرن تحلیل می‌شود و با اشاره به مجموعه‌ای از آمار عینی و تجارب میدانی، شکست مدرنیته در رفع نیازهای اولیه انسانی در مقیاس جهانی روشن می‌گردد و اثبات می‌شود «تئوری تولید ثروت»، «تئوری تولید قدرت» و «تئوری تولید اطلاع» به عنوان ابعاد سه گانه‌ی «سبک زندگی غربی»، شکلی جدید و مدرن از آیین دنیاپرستی را بر بشریت تحمیل می‌کند. در بخش دوم، مبانی عقلی و دینیِ طراحی سه تئوری الهی در تولید ثروت، قدرت، اطلاع تبیین می‌گردد و در بخش سوم، با تکیه به مبانی پیش‌گفته، ابتدائاً نمایی کلی از سه تئوری «تولید ثروت، قدرت و اطلاعِ سبک زندگی اسلامی» در «وضع مطلوب» ارائه می‌شود تا نقطه آرمانی که نظام اسلامی در طول صد سال آینده باید به سمت آن حرکت کند و از طریق آن، تحقق تمدن اسلامی را رقم بزند، روشن گردد. اما ناگفته پیداست که تحقق وضع مطلوب و دستیابی به تمدن نوین اسلامی پیش از هر چیز وابسته به طراحی نقشه‌ای دقیق، همه‌جانبه و قاعده‌مند برای خروج از وضع موجود و شکستن ساختارهای سبک زندگی غربی است. از این‌رو بخش بزرگی از بخش سوم، به طراحی تئوری تولید قدرت، ثروت و اطلاع در «دوران گذار» می‌پردازد.
 
قابل ذکر است این سلسله مباحث پس از دعوت مدیریت محترم مصلای قدس شهر مقدس قم از عالم مجاهد و اندیشمند انقلاب فرهنگی مرحوم استاد حجة‌الاسلام‌والمسلمین حاج شیخ مسعود صدوق در ایام عزاداری سید و سالار شهیدان (پاییز 1395)، مطرح شده است. آن استاد معزز در آخرین روزهای حیات پربرکت خود تصریح کرد که در این سلسله بحث، «مانیفست اداره نظام اسلامی» را بیان کرده تا بر این اساس، ابهام‌های علمیِ مدیران انقلابی برای تغییر جهتِ حاکم بر ساختارهای غربی از بین برود و از طریق هماهنگ‌شدن ساختارها با جهت‌گیری‌های الهیِ حضرت امام و مقام معظم رهبری، ضربه‌های جدیدی که انقلاب اسلامی در روند توسعه و تکامل خود باید بر پیکره‌ی بت‌پرستی مدرن وارد نماید، روشن شود.
 
***
 
ضرورت تبیین روند تهاجم تمدن مدرن از استعمار علنی تا استعمار پنهان در سه سطح «فرهنگ عمومی»، «فرهنگ تخصصی» و «فرهنگ آکادمیک»
 
1. تحلیل جامعه‌شناختی از مکانیزم شکل‌گیری تمدن مدرن در سه گام: 1ـ تحول در نظام سیاسی 2ـ تحول در نظام تحقیق 3ـ تحول در نظام هنر و ادبیات
 
بیان شد که لازم است «سبک زندگی غربی» از موضع یک تمدن بررسی شود و لذا این مقوله باید معادل با «توسعه‌یافتگی» تلقی شود و برای تبیین آن ضروری است تا به تقسیم کشورها به توسعه‌یافته و کم‌توسعه‌یافته و راهبردهایی که برای حرکت همه نظام‌ها و ملت‌ها به‌سوی توسعه‌یافتگی تدوین می‌شود، توجه گردد. در واقع جاذبه‌ی سبک زندگی غربی و تمدن مدرنیته باعث شده تا رسیدن به این جایگاه به آرزوی تمامی کشورها تبدیل شود و این در حالی است که مفاهیمی از قبیل «بت‌پرستی مدرن »1 و «جاهلیت مدرن»2 که توسط حضرت امام و مقام معظم رهبری مطرح شده، بر همین سبک زندگی منطبق می‌شود. این حقیقت در مبحث قبلی و با استناد به ادبیات توسعه ـ که در کتاب «مبانی نظری و مستندات برنامه‌ی چهارم توسعه» منعکس شده ـ تا حدودی تشریح شد اما اجمالاً می‌توان لایه‌های عمیق‌تری از آن را نیز مورد بحث و بررسی قرار داد و از این طریق، روند شکل‌گیری و پیدایش سبک زندگی غربی را تبیین نمود:
 
آنچه در اولین مراحل رنسانس واقع شد، تغییر نظام مدیریت و تحول در فلسفه جامعه‌شناسی در سطح جهان بود و با نفی استبداد و مولویت و سلطنت پادشاهان، آرا مردم به تدریج مورد توجه قرار گرفت و زمینه مشارکت آنان را در انتخابات فراهم کرد. یعنی روند سلب و حذف اختیارات در دوران قبل از رنسانس، به دموکراسی و مشارکت عمومی و میل وهله‌ای مردم تبدیل گشت و زندگی مادی بهتر به‌عنوان موضوع دموکراسی معرفی گشت. پس از برداشتن گام اول، این نحوه از مدیریت به عرصه اقتصادی در غرب وارد شد و به‌جای مالکیت حقیقی و تسلط فرد بر اموال خود، مالکیت حقوقی به‌عنوان مقوله غالب بر اقتصاد پدید آمد. یعنی با تفکیک مالکیت از مدیریت در شرکت‌ها، «اموال» به «سهام» تبدیل شدند و قابلیت خرید و فروش پیدا کردند و لذا مدیریت یک مجموعه اقتصادی، در اختیار کسانی قرار گرفت که مالک پنجاه‌ویک‌درصد از سهام شرکت بودند؛ همان‌طور که در عرصه سیاسی، مدیریت یک کشور به کسی سپرده می‌شد که آرا پنجاه‌ویک‌درصد مردم را از آنِ خود کند.
 
بنابراین شرکت‌ها به ابزار و نرم‌افزاری برای «تجمع ثروت» تبدیل شدند؛ زیرا تمدن موجود برای حیات خود به سرمایه و ثروت وابسته بود. اثر این روند در بازار آن بود که شرکت‌ها و سرمایه‌داران به‌عنوان صاحبان ثروت از طریق قدرت خرید بالاتر ــ که در «تقاضای مؤثر اجتماعی ظاهر می‌شود ــ در جایگاه «سفارش‌دهنده کیفیت زندگی» قرار گرفتند. روشن است که دستیابی به کیفیت‌های جدید برای زندگی بهتر از طریق دانش و اختراعات و اکتشافات امکان‌پذیر است؛ در واقع، تمدن‌ها توسط مهندسین ساخته می‌شوند و مهندسین نیز برای طراحی پدیده‌های جدید از یک هندسه و ریاضیات و ابزار محاسباتی استفاده می‌کنند. در نتیجه، بازار در اختیار سرمایه‌داران قرار گرفت و این قشر با طرح سفارش به بخش علمی و پرداخت هزینه‌های مربوط به اختراعات و اکتشافات، عرصه تحقیقات و پژوهش را سراسر جهان به اسارت نظام سرمایه‌داری درآوردند؛ خصوصاً با توجه به این‌که تحقیقات نیز از شکل فردی و گروهی به‌صورت سازمانی درآمد. زیرا تأمین نیازمندی‌های پیچیده و سفارش پدیده‌های جدید، ایجاب می‌کرد که افراد مختلفی از ابعاد متعددی به بررسی و پژوهش پیرامون موضوع مورد سفارش بپردازند و این روند، انجام تحقیقات را به صرف هزینه‌های سنگینی منوط می‌کرد که تأمین آن از توان عموم خارج بود.
 
پس از این مرحله بود که هنر نیز به استخدام نظام سرمایه‌داری درآمد تا گسترش سبک زندگی غربی و تبلیغ کالاها و تکنولوژی جدید و هدایت افکار عمومی و ایجاد قاعده‌مندی در الگوی مصرف تضمین شود. در واقع هنگامی که مقوله‌ای به زبان هنری ترجمه شود، پذیرش آن در میان عموم مردم کاملا ًتسهیل خواهد شد و لذا حواس و سلیقه و پسند و ذائقه بشر از طریق هنر و تبلیغات تغییر کرد. اثر دیگر هنر این بود که سختی‌ها و فشارهای روحی و فکری و جسمی ناشی از تمدن مدرن را کاهش می‌داد و تحمل آن را برای شهروندان آسان می‌ساخت که این امر از طریق ساخت فیلم و سریال و طنز و موسیقی و... انجام شد. لذا شکل‌گیری سبک زندگی غربی از تغییر در مدیریت سیاسی و مدیریت اقتصادی آغاز شد و به تحول در مدیریت پژوهش و تحقیقات و امور هنری منتهی گردید که در این روند به راحتی می‌توان تغییرات بوجودآمده در فلسفه جامعه‌شناسی، فلسفه مدیریت، فلسفه اقتصاد و سایر فلسفه‌های مضاف را مشاهده و پی‌گیری نمود. پس همان‌گونه که در مبحث گذشته، سبک زندگی غربی از منظر «مصداقی» مورد بررسی قرار گرفت، این شیوه از حیات در این بحث از منظر «فلسفی» تبیین شد.
 
2. تحلیل معرفت‌شناختی از روند پیدایش تمدن مدرن در سه گام: 1ـ تحول در روش 2ـ تحول در ریاضیات 3ـ تحول در نرم‌افزارها
 
اما عمیق‌ترین سطح تحلیل از سبک زندگی غربی، بیان آن از منظر «روشی» و تحولاتی است که پس از رنسانس، در عرصه معرفت‌شناسی (کارخانه‌ی تولید مفاهیم) پدید آمد. در این‌باره گفته می‌شود که تحول در زیبایی‌شناسی و پسند اجتماعی بود که زمینه را برای فروپاشی نظام‌های سلطنتی و استبدادی فراهم کرد. البته تغییرات سیاسی در وقایع مهمی همچون انقلاب فرانسه بسیار خشن و دردناک بوده و هرگاه گروهی به حاکمیت می‌رسیده، حکام قبلی را به خاک و خون می‌کشیده و آنها را به نحوی وحشیانه نابود می‌کرده و لذا انسان‌های بسیاری کشته شدند و مرارت‌های سیاسی شدیدی متحمل شدند تا ثبات سیاسی در رنسانس، به تدریج و پس از حدود یک قرن به دست آید. با پدید آمدن ثبات سیاسی بود که تازه فضا برای تفکر و تحقیق دانشمندان فراهم شد که اولین محصول آن، نفی «منطق صوری» به‌عنوان کارخانه تولید مفاهیم در دوران قبل از رنسانس بود. در واقع دانشمندان غربی، منطق صوری و عقلانیت برخاسته از آن را امری ذهنی و انتزاعی دانستند و با رد مباحثی در تعریف از برهان، یقینِ صددرصد و تطابق، به استقراء و تجربه تکیه کردند و در ادامه، با تمرکز بر طبیعت و عینیت، ملاحظه «ربط بین پدیده‌ها» را اصل در فعالیت علمی قرار دادند. البته ملاحظه ربط در ابتدا و در طول یک قرن، منحصر به بررسی ربط بین کیفیت‌ها و اوصاف بود که با تکیه بر آن، بسیاری از اختراعات انجام شد اما در اوائل قرن بیستم و با طرح نظریه‌ی نسبیت توسط انیشتین، ربط کیفی به‌صورت قدر و اندازه ریاضی درآمد و تبدیل «کیف به کمّ» و «کمّ به کیف» امکان‌پذیر گردید. این دستاورد باعث شد تا منطق جدید تکمیل شود و اکتشافات و اختراعات سرعتی سرسام‌آور بگیرد و تمدن و سبک زندگی مدرن در بخش‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری، به شتابی فزاینده دست پیدا کند.
 
3. ضرورت آرایش فرهنگی نظام جمهوری اسلامی در سه سطح «فرهنگ عمومی، فرهنگ تخصصی و فرهنگ آکادمیک» برای مقابله با تهاجم تمدن مدرن
 
این اشاره اجمالی به سطوح روشی و فلسفی سبک زندگی موجود تنها از این جهت بیان شد که روشن شود «مهاجم‌بودن سبک زندگی غربی» ــ که در بیانات مقام معظم رهبری به آن تصریح شده3  ــ دارای چه عقبه‌ها و ابعاد پیچیده‌ای است و تهاجم بر فرهنگ اسلامی در لایه‌های مختلفی تحقق می‌یابد و تعریف سبک زندگی براساس مظاهر روبنایی آن، چیزی جز ساده‌انگاری مسأله نیست. یعنی تبیین مهندسی فرهنگی «سبک زندگی غربی»، امری ضروری است و انقلابی که پس از رنسانس در زندگی بشر واقع شد و نظام جمهوری اسلامی نیز با آن مواجه است، دارای فرهنگی است که شناخت دقیق از آن، مقوله‌ای حیاتی به شمار می‌رود. به‌عنوان مثال، اگر حمله نظامی به کشور صورت گیرد و برای مقابله با آن، تنها به شناسایی خط اول دشمن اکتفا شود، ممکن است با تلاش‌ها و مجاهدات ابتدائاً فتوحاتی به دست بیاید؛ اما عدم شناخت از توانایی‌های دشمن در خط دوم و سوم و خطوط هوایی و دریایی و نحوه ترکیب این قوا، باعث خواهد شد تا لشگر خودی در نهایت شکست بخورد و کشته‌ها و مجروحان و اسرای زیادی بر جای بگذارد. وضعیت جنگ فرهنگی نیز از همین قرار است و اگر شناخت عمیقی از تمامی خطوط جبهه فرهنگی دشمن وجود نداشته باشد، در درازمدت موفقیت موردنظر به دست نخواهد آمد. البته بحث و بررسی پیرامون سرفصل‌های روشی و فلسفی فوق، مربوط به مباحث تخصصی و آکادمیک است و در سطح فرهنگ عمومی، اطلاع اجمالی از این ابعاد کفایت می‌کند.
 
4. فقدان شناخت عمیق از سبک زندگی غربی در سه سطح تئوری تولید «ثروت، اطلاع، قدرت»، چالشی در برابر بقا و تداوم نظام جمهوری اسلامی
 
اگر با توجه به این تحلیل، موانع پیش‌روی مدیریت نظام مبارک جمهوری اسلامی به دقت فهم شود، مقدمه‌ای برای معرفت به مقام معصومین(ع) و تلاش برای ظهور حضرت ولی‌عصر(عج) شکل می‌گیرد. زیرا تا زمانی که محبین اهل‌بیت عصمت و طهارت در زندگی روزمره خود دچار میلیون‌ها بُتی باشند که به اعتقادات آنان ضربه می‌زند، نخواهند توانست خدمتگزاری و عرض ادب مناسبی نسبت به ساحت مقدس آن بزرگواران داشته باشند و حتی اگر فریب این سبک زندگی را نخورند، مشغول فعالیت‌های ابتدایی و ساده‌ای خواهند شد که فاصله بسیاری با نقطه‌ی اصلی درگیری بین اسلام و کفر دارد. در واقع هجمه‌های دستگاه کفر علی‌رغم تنوع و تکثر آن، در یک نقطه متمرکز شده و به وحدت می‌رسد و یک مسأله‌ی اساسی را آماج ضربات خود قرار می‌دهد و امروزه مقام معظم رهبری در همین نقطه ایستاده‌اند و به مجاهده و مقاومت مشغول‌اند اما اگر مؤمنین این نقطه را به درستی تشخیص ندهند، با گذشت زمان پرچمداران توحید دچار انزوا و مظلومیت و شهادت خواهند شد. لذا همان چالشی که حضرت امام‌خمینی (ره) را به نوشیدن جام زهر مجبور کرد، امروز نیز در پیکره نظام و جامعه جریان دارد و ناهنجاری‌های موجود نیز ناشی از همین مسأله است و مقام معظم رهبری نیز به دنبال پادزهر همین سمّ خطرناک هستند و سفارش‌های انقلابی ایشان ریشه در همین واقعیت دارد.
 
البته روشن است که این بحث، پیرامون افرادی که در جامعه دینی مرتکب برخی مفاسد می‌شوند نیست؛ بلکه ناظر به شرایطی است که حکومت و قدرت به دست دین‌داران و متدینین افتاده و در چنین شرایطی، اگر سبک زندگی غربی به دقت شناخته نشود، در جایگاه قانون‌گذاری و سیاست‌گذاری و... دچار مفاسد آن خواهیم شد و پاسخگویی به مطالبات رهبری و استنصارهای علمی و فکری ایشان ممکن نخواهد شد و حتی دغدغه‌های موجود پیرامون رعایت احکام فردی نیز به‌جایی نخواهد رسید.
 
5. سطوح مظالم تمدن مدرن از استعمار علنی تا استعمار پنهان در سه عرصه «منابع طبیعی، نیروی انسانی، تکنولوژی»
 
پس در فرهنگ عمومی باید به تشریح و تبیین سطح مصداقی از سبک زندگی غربی پرداخت. این سبک زندگی در ابتدای شکل‌گیری خود و با دستیابی به سلاح‌ها و صنایع جدید، از طریق استعمار علنی به اقصی نقاط دنیا حمله‌ور شد. در واقع تمدن جدید به پول و نیروی انسانی و منابع طبیعی احتیاج داشت که این نیاز با لشگرکشی به کشورهای مختلف و غارت اموال ملت‌ها و به بردگی‌گرفتن انسان‌ها و چپاول ذخائر سرزمین‌ها تأمین شد و برای تداوم این روند، برخی مناطق به اشغال طولانی‌مدت قدرت‌ها درآمد. در قرن بیستم و پس از تکمیل منطق جدید (منطق مجموعه‌نگر)، سبک زندگی جدید به دستاوردهایی رسیده بود که تمامی کشورها خواستار دسترسی به آن بودند. لذا صاحبان تمدن با تغییر در استراتژی خود، استعمار علنی را به استعمار پنهان تبدیل کردند و با دعوت از همه ملت‌ها برای نیل به زندگی خوب و مرفه، از آنان خواستند تا برای رسیدن به این هدف، به ضوابط و قواعد خاصی پایبند باشند. این قواعد و ضوابط با مشارکت کشورهای مختلف تعیین شد و آیین دنیاپرستی تحت مدیریت سازمان ملل متحد در مقیاس جهانی گسترش یافت که شرح آن در مبحث قبلی گذشت.
 
اما تمدن غربی در دوره استعمار پنهان نیز بی‌نیاز از منابع طبیعی و نیروی انسانی و پژوهش نبود و لذا در مناطقی که امکان تداوم استعمار علنی وجود داشت، به چپاول‌های خود ادامه دادند. اما در اغلب کشورها چنین امکانی وجود نداشت بلکه با تأسیس شرکت‌ها و کمیسیون‌های مشترک و دادن وعده برای تربیت نیروی انسانی ماهر و به‌کارگیری تکنولوژی پیشرفته در اکتشاف و استخراج و حفاری و... به غارت منابع طبیعی در شکلی جدید پرداختند. البته برخی کشورها زیر بار تشکیل شرکت‌های مشترک نرفتند و لذا قدرت‌های بزرگ در برابر این کشورها، قراردادها و کنوانسیون‌های بین‌المللی را مطرح کردند. یعنی با زبان‌ها و ابزارهای مختلف و مدرن، سیطره‌ی صاحبان تمدن بر منابع طبیعی جهان حفظ شده است. در همین راستا، قدرت‌های بزرگ حتی تعیین قیمت برخی منابع مانند نفت را از مکانیزم عرضه و تقاضا و رقابت خارج کرده‌اند و با تحمیل و فشار، قیمت این انرژی گرانبها را به‌صورت سیاسی تعیین می‌نمایند. پشتوانه‌ی این فشارها، تهدیدهایی است که متوجه کشورهای نفت‌خیز شده و در ایجاد رژیم نامشروعی مانند اسرائیل در منطقه‌ای غنی از ثروت‌های طبیعی و حمایت سیاسی و نظامی از آن، بروز کرده است. پس منابع طبیعی در سراسر جهان با ترفندهای مختلف، تحت تسلط صاحبان سبک زندگی غربی درآمده و همزمان با ممانعت از انتقال تکنولوژی، شرایطی را پدید می‌آورند که کشورهای دارای منابع طبیعی، مجبور به خام‌فروشی شوند تا با فرآوری مواد اولیه‌ی ارزان، ارزش افزوده‌ی بسیار بالایی نصیب کشورهای پیشرفته شود. با این بیان، نحوه تأمین هزینه این سبک زندگی در بخش منابع طبیعی تا حدودی روشن شد.
 
اما در بخش نیروی انسانی، نهاد مدرسه و دانشگاه تأسیس شده که بعد از دوران آموزش ابتدائی و متوسطه، زمینه را برای مهاجرت نیروی نخبه و ماهر به کشورهای پیشرفته فراهم می‌کند و هزینه آن نیز توسط کشورهای کم‌توسعه‌یافته و بورسیه‌های تحصیلی آن‌ها تأمین می‌شود. در نتیجه، تأمین پژوهش‌گر برای کشورهای توسعه‌یافته به‌صورت رایگان انجام شده و علاوه بر آن، این نیروها به تحقیق پیرامون مسائل کشورهای میزبان می‌پردازند و مسائل و چالش‌های آنان را ــ که حل آن‌ها به بخش علمی سفارش داده شده ــ مرتفع می‌نمایند. لذا صاحبان سبک زندگی موجود به‌صورت مجّانی، مغزهای متفکر جهان را به خدمت می‌گیرند و با بالاترین راندمان، پیچیده‌ترین نیازهای علمی خود را توسط آن‌ها رفع می‌کنند.
 
از سوی دیگر، از آنجا که بالاترین سطح تکنولوژی و کالا و روند بهینه آن در اختیار کشورهای پیشرفته است، اطلاع‌رسانی در مورد زمان ورود تکنولوژی جدید به بازار را به نحوی مدیریت می‌کنند که بتوانند کالاها و تکنولوژی‌هایی را که در آستانه‌ی خروج از رده هستند، به قیمت‌های گزاف به دیگر کشورها صادر کنند. هنگامی که این کالاها در کشورهای مختلف نهادینه شد، سطح جدید از کالا و تکنولوژی را به بازارهای جهانی گسیل می‌کنند. از این طریق، کشورهای کم‌توسعه‌یافته همواره چندین سال از ظرفیت جدید تکنولوژی عقب نگه داشته می‌شوند تا زمینه برای فروش تکنولوژی و کالاهای قدیمی و سود سرشار حاصل از آن برای کشورهای پیشرفته از بین نرود. خرید و فروش همین کالاها نیز هنگامی مقرون به صرفه است که کشورها عضویت در ساختارهایی از قبیل سازمان تجارت جهانی و اتحادیه‌های بین‌المللی و منطقه‌ای را بپذیرند و تنها در چارچوب قوانین و استانداردهای این نهادها عمل کنند.
 
پس برای دستیابی به سبک زندگی غربی، باید چنین هزینه‌هایی پذیرفته شود و در برابر این مظالم وسیع ندای اعتراض و مخالفتی برنیاید که این عملاً به‌معنای تبعیت از اخلاق تجاوز و تعدی و چپاول و تبدیل کشورها به دزدان جهانی و بین‌المللی و منطقه‌ای است و سازمان ملل متحد نیز حقیقت و هویتی جز هماهنگ‌کردن کشورها در راستای اهداف غارت‌گرانه‌ی مکتب سرمایه‌داری ندارد! اساساً همین خوی تنازع و تکالب بر سر دنیا بود که دو جنگ جهانی را با تلفات چندده میلیونی رقم زد و الا روشن است که جنگ بین‌الملل اول و دوم، میان متدینین و ملحدین درنگرفته بود. البته توجه به این مظالم، امر بی‌سابقه‌ای نیست و این وجدان عمومی بشریت نسبت به ظلم و غارت مداوم و فاصله طبقاتیِ جاری در نظام سرمایه‌داری بود که زمینه را برای طرح شعار عدالت توسط مارکسیست‌ها و توجه محرومین عالَم به این شعار و شکل‌گیری بلوک شرق و حکومت بر حدود نیمی از جهان توسط این ابرقدرت فراهم کرد. پس باید توجه داشت که اگر کشورهایی به این فریب‌ها و مظالم پی ببرند و به این روند ظالمانه اعتراض کنند، در برابر فشارهای سهمگین سیاسی و نظامی و اقتصادی قرار می‌گیرند و سریعاً سرکوب می‌شوند. زیرا در این سبک زندگی هیچ کشوری حق ندارد عرصه اقتصاد را با عرصه سیاست بیامیزد بلکه باید تمام همت و عزم ملی را به کاهش فاصله خود با کاروان توسعه و قافله‌ی تمدن معطوف نماید. در واقع علت سکوت تمامی کشورهای جهان نسبت به مظالم ابرقدرت‌ها آن است که تمامی سیاستمداران به خوبی می‌دانند اعتراض به این امور، موجب فشارهای همه‌جانبه از سوی صاحبان تمدن مدرن و در نتیجه عقب‌ماندگی و توسعه‌نیافتگی و عدم دسترسی به رفاه و ناتوانی آنان در پاسخگویی به مطالبات مردم و از بین‌رفتن زندگی مرفه برای عموم خواهد شد.
 
6. ضرورت تبیین عمق شعار «نه شرقی، نه غربی» و تقابل آن با سبک زندگی غربی و شرقی در عرصه مدیریت جهانی
 
حضرت امام خمینی (ره) ابرمردی بود که این فریب‌ها و مظالم را برای مردم ایران و آزادگان جهان افشا کرد و به این نکته اساسی پی‌برد که این سبک زندگی، ضد انسانی و ضد اخلاقی و ضدقرآنی است و لذا نه تنها به روابط سیاسی موجود در جهان تن نداد بلکه شعار «نه شرقی، نه غربی» را سرداد؛ زیرا می‌دانست که دستیابی به زندگی مرفه در دنیای مدرن، ارمغانی جز تبعیت از قطب‌های قدرت سیاسی در جهان و لگدمال کردن دین و اعتقادات الهی نخواهد داشت. البته روشن است که درک مردم ایران از سبک زندگی موجود، به همان تفصیلی نبود که در این بحث بیان شد و لذا این سلسله مباحث، به دنبال خودآگاه کردن هزینه‌هایی است که باید برای دستیابی به سبک زندگی غربی پرداخت شود. یعنی باید روشن شود که این نحوه از حیات، ناشی از ریختن خون مستضعفین و چپاول ثروت‌های طبیعی و انسانی آنان است. در ادامه بحث، این حقیقت با تکیه بر آمارها و اعداد و ارقامی که توسط ابرقدرت‌ها مطرح می‌شود، بیان خواهد شد. البته نظام آماری تمدن غرب بر بسیاری از مظالم سرپوش می‌گذارد و لذا در صورت دستیابی به نظام آماری مطلوب در آینده، ابعاد جدید و ناشناخته‌ای از ظلم و ستم جاری در تمامی عرصه‌های این تمدن افشا خواهد شد.
 
---------------------------------------------------------
پی‌نوشت‌ها:

(1). امام خمینی، 6/5/66: «حال آنکه تمام بت‌شکنی‌ها و مبارزات و‏ ‏جنگ‌های حضرت ابراهیم با نمرودیان و ماه و خورشید و ستاره پرستان مقدمه یک هجرت بزرگ و همه آن هجرت‌ها و تحمل سختی‌ها و سکونت در وادی غیر ذی زرع و‏ ‏ساختن بیت وفدیه اسماعیل، مقدمه بعثت و رسالتی است که در آن،ختم پیام آوران،‏ سخن اولین و آخرین بانیان و مؤسسان کعبه را تکرار می‌کند و رسالت ابدی خود را با‏ ‏کلام ابدی ‏‏اِنَّنیِ بَریءٌ مِمّا تُشْرِکُون‏ ابلاغ می نماید که اگر غیر از این تحلیل و تفسیری ارائه‏ ‏دهیم، اصلاً در زمان معاصر، بت و بت‌پرستی وجود ندارد و راستی کدام انسان عاقلی‏ ‏است که بت‌پرستی جدید و مدرن را در شکل‌ها و افسون‌ها و ترفندهای ویژه خود نشناخته‏ ‏باشد و از سلطه ای که بتخانه‌هایی چون کاخ سیاه بر ممالک اسلامی و خون و ناموس مسلمین و جهان سوم پیدا کرده‌اند، خبر نداشته باشد».

 

(2). مقام معظم رهبری، 6/3/93: «آنچه امروز دستگاه‌هاى سیاسى غرب ترویج می‌کنند، همان جاهلیتى است که بعثت پیغمبر براى زدودن آن ــ از محیط زندگى بشر ــ به‌وجود آمد. نشانه‌هاى همان جاهلیت، امروز در دنیا، در این تمدن رایج فاسد غربى، مشاهده می‌شود». مقام معظم رهبری، 26/2/94: «جاهلیّت، امروز هم در دنیا وجود دارد؛ ما باید چشممان را باز کنیم و جاهلیّت را بشناسیم؛ امروز هم عیناً همین معنا وجود دارد....این جاهلیّتی است که امروز وجود دارد؛ جاهلیّت مدرن. فرق این جاهلیّت با جاهلیّت صدر اوّل ــ جاهلیّت اولی به تعبیر قرآن ــ این است که امروز جاهلیّت، مسلّح و مجهّز است به سلاح علم، به سلاح دانش؛ یعنی علم که مایه‌ی رستگاری انسان باید باشد، وسیله‌ای شده است برای تیره‌روزی انسان، برای بدبختی جوامع بشری....امروز جاهلیّت بازتولید شده است؛ با توان بسیار بالا، با خطر صدها بلکه هزارها برابرِ جاهلیّت روزهای اوّل و دوران اوّل اسلام».

 

(3). مقام معظم رهبری: «ما براى ساختن این بخش از تمدن نوین اسلامى، بشدت باید از تقلید پرهیز كنیم؛ تقلید از آن كسانى كه سعى دارند روش‌هاى زندگى و سبک و سلوک زندگى را به ملتها تحمیل كنند. امروز مظهر كامل و تنها مظهر این زورگوئى و تحمیل، تمدن غربى است.... تقلید از غرب براى كشورهائى كه این تقلید را براى خودشان روا دانستند و عمل كردند، جز ضرر و فاجعه به بار نیاورده.... علت این است كه فرهنگ غرب، یك فرهنگ مهاجم است. فرهنگ غرب، فرهنگ نابودكننده‌‌ی فرهنگ‌هاست. هرجا غربى‌ها وارد شدند، فرهنگهاى بومى را نابود كردند، بنیان‌هاى اساسىِ اجتماعى را از بین بردند.» دیدار با جوانان استان خراسان شمالی، 23/7/91.

---------------------------------------------------------

مطالب مرتبط:

 



 

 

 

 

https://zamzam.ir/#home