يكشنبه 6 تير 1395 18:08 ساعت
شناسه خبر : 245901

سلسله نشستهای گفتمان انقلاب اسلامی در مصلای قم با سخنرانی حجتالاسلام صدوق/ 8
علیرغم نزول قرآن کریم به زبان عربی، هدایت جهان اسلام در عصر حاضر به زبان فارسی و فرمایشات حضرت امام و مقام معظم رهبری گره خورده است
شاخصه اصلی در «مردمشناسیِ ایرانیان»، تبعیّت از ائمّه معصومین و نوّاب عامّ آنان است. جمهوریت و دموکراسی برای نظام اسلامی نباید به معنای غربی آن منصرف شود؛ بلکه با هدف خدمت به اسلام است و نه برای رفاه و تنوّع و تلذّذ! آنچه در این دنیا موضوعیت دارد، دفع هوای نفس است که مظهر اجتماعی آن در قدرت کفار تجلی یافته و در قالب مستکبرینی چون امریکا و انگلیس و... در مقابل مؤمنین قرار گرفته است.
گروه معارف – رجانیوز: سلسله نشستهای گفتمان انقلاب اسلامی همزمان با ایام ماه مبارک رمضان، هر روز بعد از نماز ظهر و عصر در مصلای قدس شهر مقدس قم برگزار میشود.
به گزارش رجانیوز، سلسله نشستهای گفتمان انقلاب اسلامی از آغاز ماه مبارک رمضان، با حضور اقشار مختلف مردم در مصلای قدس شهر مقدس قم برگزار میشود.
این نشستها پیرو فرمایشات مقام معظم رهبری و با محوریت موضوعاتی همچون جهاد کبیر، اسلامیت انقلاب، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، اقتصاد مقاومتی و منزلت زن و خانواده در اسلام و نظام و با ارائه و سخنرانی حجت الاسلام صدوق از استادان و فضلای حوزه علمیه قم برگزار میشود و شرکت در این برنامه برای عموم مردم آزاد است.
یکی از ویژگیهای این سلسله نشستها دوطرفه بودن آن است، به نحوی که حضار در هر جای بحث میتوانند نسبت به مسائل مطروحه نظر خود را ارائه کنند.
در ادامه خلاصه و مهمترین محورهای جلسه هشتم سلسله نشستهای «گفتمان انقلاب اسلامی» را از نظر میگذرانید:
1. روشن شد که حضرت امام خمینی(قدسسره) برای آغاز قیام و پیشبرد نهضت اسلامی، از قدرتهای سیاسی متداول بهره نبردند بلکه به ایمان دینی و ارادت قلبی ملّت ایران نسبت به فرهنگ تشیع و قیام عاشورا ـ که در میان عموم مردم نهادینه شده بود ـ تکیه کردند. لذا مناسب است تا به صورت فشرده، به بحث از «مردمشناسیِ ایرانیان» پرداخته شود.
ابتدائاً باید توجه داشت که قرآن کریم تنها به بیان حالات انسان اکتفاء نکرده بلکه معارفی را پیرامون «اقوام» نیز مطرح کرده و از اینرو، «قومشناسی» در دستگاه الهی موضوعیت دارد. در واقع اقوام و نژادها و ملّیتهای مختلف با توانمندیها و استعدادها و فرهنگها و زبانهای متفاوت، وابسته به خلقت و ربوبیت الهی هستند و باید تحت مدیریت خدای متعال قرار بگیرند؛ همانطور که به مدیریت کفر و نفاق بر اقوام نیز اجازهی جولان داده شده است. تبیین این بحث، نیازمند علوم پیچیدهای است که آگاهی از آن، به معصومین صلواتاللهعلیهم اختصاص دارد؛ زیرا خدای متعال، ولایت تاریخی را به این ذوات مقدّس منحصر فرموده است.
2. همانطور که خلقت و استعداد و توانمندی انسانها دارای سطوح و انواع مختلفی است، اقوام نیز مشمول همین حکم هستند. در این میان، روشن است که قوم آریایی به دلیل هوشمندی بالا، از اقوام تمدّنساز و برجسته در طول تاریخ بودهاند. در واقع قبل از بعثت نبیّاکرم صلّیاللهعلیهوآله، قوم ایرانی نقش بسیار موثری بر زندگی بشر داشته و دارای حضوری تعیینکننده در تمدّن مادّی بوده که توصیف آن، در کتب تاریخ مادّی نیز آمده است. البته نقل شده در این دوران، پیامبری الهی به نام زرتشت در میان ایرانیان ظهور کرده که بررسی این مسأله به محلّ خود موکول است، اما در صورت اثبات الهی بودنِ آیین زرتشت نیز باید دانست که این دین همانند تمامی ادیان سلف، در طول زمان دچار تحریف و تأویل و انحراف شده و پیروان آن مبتلا به شرک و سایر اعتقادات باطل شدهاند.
3. با بعثت نبیّاکرم صلّیاللهعلیهوآله معادلات قدرت در دنیا دگرگون شد و وعدهی تمامی انبیاء الهی مبنی بر ظهور پیامبر خاتم و برچیدهشدن بساط کفر و شرک جلیّ از روی زمین محقق گردید و با پایان دورهی اول تاریخ به مدتی بالغ بر 6800 سال که یکتاپرستی جرم محسوب میشد و پیروی از انبیاء به قتل و شکنجه و سوزاندن و... منتهی میگشت، بالاخره امنیت برای خداپرستی و توحید و نبوّت فراهم شد. البته تحقق این آرمان الهی در منطقهی جزیرهالعرب، در دوران حیات مبارک ایشان انجام شد اما نابود کردن کفر در سطح جهانی، در زمان خلفاء و با فروپاشی دو امپراطوری ایران و روم عملی گشت. زیرا با مجاهدتهای بینظیر پیامبر اسلام، فرهنگ کفرستیزی در میان مسلمین نهادینه شده بود و هیچکس نمیتوانست بدون توجه به این رکن اساسی در فرهنگ بعثت، به حکومت برسد و یا به حاکمیت خود ادامه دهد. لذا قدرت در اکثر مناطق کرهی زمین به دست مسلمین افتاد و اسلام به قرائت اهل تسنّن فراگیر شد. از آنجا که هر دولتی باید موضع خود را برای تأمین زندگی مادّی مردم و مدیریت اموری مانند امنیت و معاش و... معیّن کند، امپراطوریهای اسلامی در قالب حکومتهای اموی و عباسی و...، تمدّن مادّیِ امپراطوری روم و ایران را برای تأمین زندگی مردم پسندیدند و با کشیدن لایهای ظاهری از مذهب بر روی آن، به تکمیل و ارتقاء آن پرداختند. این در حالی بود که حقیقت تمدّن دینی به ولایت ائمّهی اطهار وابسته است که مورد انکار جامعهی مسلمین قرار گرفته بود و مذهب حقّه در انزوا به سر میبرد. در واقع هم حاکمیت و قدرت و مناصب به دست اهل نفاق افتاده بود و هم محتوای حکومت، ریشه در فرهنگ مادّیِ ایران و روم داشت.

در این میان، ایرانیان به عنوان یک قوم برجسته و موثر در تمدّن مادی، مورد توجه دربار خلفاء قرار گرفتند زیرا در حکومتهای اهلسنّت، شیوه و روشِ تکامل مادّی تفاوتی با قبل از اسلام نداشت و لذا دانشمندانی که به روابط صنعتی، هنری، ادبی، پزشکی و... در تمدن ایران و روم مسلط بودند، برای امپراطوری اسلامی نیز کارآمدی داشتند و با تغییر برخی ظواهر و یادگیری زبان عربی و... به استخدام دستگاه حاکم درآمدند و آثار خود در تمامی علوم و حرفهها و شئون یک تمدّن را ترجمه کردند و به نشر آن در سرتاسر دنیای اسلام همّت گماشتند. بنابراین بخشی از قوم ایرانی با تکیه به توانمندی علمی خود، به مراکز حکومتی منتقل شدند و به عنوان مشاوران عالی در امر تمدّن، به دولتهای اسلامی کمک کردند و فعالیتها و میزان تأثیر دانشمندان ایرانی در عرصههای مختلف، در تاریخ مضبوط است.
4. اما علیرغم حضور ایرانیان در تمدّن مادّی پیش از اسلام و مشارکت در تکمیل و ارتقای آن در دولتهای اسلامیِ بعد از بعثت، قشر دیگری از ایرانیان بودند که پس از بعثت، خود را به مرکز وحی و خاستگاه هدایت رساندند و وارد مدینه شدند که سلمان فارسی، سردمدار این حرکت است. سپس هنگامی که امیرالمومنین علیهالسلام کوفه را به عنوان پایتخت قرار دادند، موج دیگری از ایرانیان به کوفه مهاجرت کردند تا جایی که جمعیت بالای مسلمانان ایرانی و فعالیتهای آنان در این شهر، به چالشی برای اعراب تبدیل شده بود. این دسته از قوم فارس، اسلام را به قرائت اهلبیت پذیرفتند که نشاندهندهی همّت بلند و ظرفیت بالای این نژاد برای رشد معنوی در کنار پیامبر و امیرالمومنین علیهماالسلام است. همین گروه اندک در ادامه، هم در نشر اسلام و هم در تدوین علوم اسلامی حضوری مؤثر پیدا کردند و بمثابه صحابهی ائمّهی معصومین در طول 250 سال، نقشهای مهمّی ایفا نمودند. این خط در غیبت صغری و غیبت کبری نیز امتداد یافت و تعدادی از ایرانیان به عنوان نوّاب عامّ حضرت ولیعصر، در قلّهی فقاهت قرار گرفتند و پرچم اسلام ناب را به دوش کشیدند. البته باید توجه داشت که این گروه، جمعیت اندکی داشتند چرا که قدرت به دست خلفای جور افتاده بود و ائمّهی معصومین از حضور در مدیریت جامعهی اسلامی محروم شده بودند.
5. بنابراین اسلام بر اساس قرائت اهلسنّت به ایران وارد شد و همانند تمامی سرزمینهای فتحشده، اکثریت غالب ایرانیان نیز پس از فروپاشی امپراطوری فارس، به مذهب تسنّن گرویدند. گرچه نقاطی خاصّ و ویژه همانند قم، کاشان، ری و... مرکزی برای تشیع محسوب میشدند اما در مجموعهی جغرافیایی که قبلاً تحت تسلط ساسانیان بود، مذهب خلفاء رواج داشت. البته گفته میشود که اسلام به قرائت اهل سنّت، به زور جنگ و شمشیر وارد ایران شد و مردم ایران اجباراً این دین را پذیرفتند اما نباید از این نکته غافل بود که مگر امپراطوری فارس و سلسلهی ساسانیان، عدل و قسط و رفاه را برای مردم ایران به ارمغان آورده بودند؟! مگر عموم ایرانیان در حکومتهای قبل از اسلام، در حال تجربهی یک زندگی آرام و آرمانی بودهاند و سپس این حیات بهشتی توسط سپاه خلفاء از بین رفته است؟! یا در زیر بار مظالم و فرهنگ طبقاتی دستگاه حاکم کمر خم کرده بودند و همانند باقی انسانهای کرهی زمین در شرایط قبل از بعثت، در ظلمات غوطهور بودند و وعدهی صدوبیستوچهارهزار پیامبر مبنی بر ظهور پیامبر خاتم و نجات بشریت را شنیده بودند و روزنهی امیدی را جستجو میکردند؟
پس صحیح است که برای نابودی ماشین جنگیِ امپراطوری ایران، لشگرکشیها و جنگهای بزرگی انجام شده اما با شکست نظامی ساسانیان، مردم ایران برای خروج از وضعیت ظالمانه و به امید عدالت، از فرهنگ جدید استقبال کردند و علیرغم مظالم خلفاء، در مقایسهی آنها با امپراطوریهای کفر در ایران و روم، اسلام اهل تسنّن را پذیرفتند. و الا پس از تضعیف امپراطوری اسلامی میتوانستند به فرهنگ و روابط قبلی خود بازگردند و این در حالی است که حتی اهالی جنوب اروپا نیز تا پیش از رنسانس، به دین و فرهنگ اسلام علاقه داشتند و آن را حفظ نمودند.
6. رواج مذهب اهل تسنّن در ایران تا تشکیل دولت آلبویه ادامه داشت تا اینکه برای اولین بار و در دوران کوتاه عمر این سلسله، اقامهی عزاداری برای امام حسین علیهالسلام توسط مردم ایران آغاز شد. پس از آن بود که صفویه با قدرت نظامی، سرزمین ایران را فتح کردند و مذهب تشیّع در سراسر کشور اجباری شد. در چنین فضایی بود که علمای شیعه با محوریت شیخ بهایی و کیاست ایشان، از تمامی بلاد اسلامی به ایران آمدند و با استفاده از شرایطی که قدرت سیاسی صفویه به وجود آورده بود، به نشر فرهنگ شیعه و ترویج مذهب اهلبیت در مجامع عمومی و تخصصی پرداختند و با رهبری یک حرکت فرهنگی، رفتار سیاسی سلاطین در اجبار به مذهب حقه را جبران کردند. این حرکت فرهنگی توسط علمای شیعه، باعث تمایل و گرایش قوم ایرانی به مکتب اهلبیت و فقه صادقین و مجموعهی معارف حقّه شد و مذهب تشیّع در میان مردم ایران به پذیرش رسید. به همین دلیل بود که علیرغم انقراض سلسلهی صفویه، مردم ایران در اثر فعالیتهای فرهنگی علمای شیعه به زندگی بر اساس فرهنگ شیعه ادامه دادند و این در حالی است که یک فرهنگ تحمیلی پس از زوال تحمیلکنندگانِ آن، باید به تدریج از بین برود و فرهنگ پیشین جایگزین آن گردد. حتی پهلوی اول با قهر و اجبار و پهلوی دوم با فرهنگسازی سعی کردند تا به تبعیت از شرایط جهانی پس از رنسانس، فرهنگ غربی را وارد ایران کنند اما حضرت امام خمینی با تکیه به جریان همان فرهنگ شیعی که در عزاداریهای ملّت ایران تجلی مییافت، انقلاب را به پیروزی رساندند و مردم نیز از مفاسد فرهنگ غربی که رواج پیدا کرده بود، رویگردان شدند.
این تحلیلی تاریخی از همان وعده و إخبار غیبی است که توسط پیامبر اکرم در صدر اسلام گوشزد شده بود: قوم عرب اسلام ناب و دین بدون تحریف و تأویل را نخواهند پذیرفت و لذا اسلام حقیقی به قوم سلمان منتقل خواهد شد. طبیعی است که قومی میتوانند این مسئولیت را بپذیرند که در سطح بالایی از توانمندی و عقلانیت و کارآمدی قرار داشته باشند. زیرا اقوام دارای استعدادهای مختلفی هستند و لذا در آیات و روایات به «قومشناسی» توجه شده و خصوصیات اقوامی همانند قوم فارس، قوم یمن، قوم یهود، قوم عرب، قوم مسیح و حتی ویژگی شهرهایی چون قم، کاشان، طالقان و... مورد اشاره قرار گرفته که باید موضوع تفقّه قرار بگیرد.
7. بنابر تحلیل تاریخی فوقالذکر باید دانست شاخصهی اصلی در «مردمشناسیِ ایرانیان»، پذیرش آنان نسبت به فرهنگ شیعه و تبعیّت از ائمّهی معصومین و نوّاب عامّ آنان است که نتیجهی مدیریت خدای متعال در تاریخ و جوامع بوده و همین مطلب، زمینه را برای شکلگیری انقلاب اسلامی و پیروزی آن فراهم کرده است. در واقع تحقق نهضت امام خمینی در میان ملّتی غیر از ملّت ایران امکانپذیر نبود و خبری که پیامبر اکرم دربارهی محوریت قوم فارس در پذیرش دین اسلام دادند، محقق شد.
پس «جمهوریت» در «نظام جمهوری اسلامی» اشاره به ملّتی است که شأنی تاریخی دارد و به پیامبر اسلام وعده داده شده بوده و البته این فضیلت، یک خصوصیت نژادی و نسلی نیست بلکه با تحمّل مرارتها و شکنجهها و شهادتها و تبعیدها و تضییقها و... بوده که به این منزلت نائل شده است. اساساً هر جمعیت شیعهای در هر کجای جهان و در هر مقطع از تاریخ، در معرض این مصائب و ابتلائات قرار داشته و دستگاه کفر و نفاق از بعثت نبیاکرم تا ظهور حضرت ولیعصر به جنایات خود بر ضد شیعیان ادامه میدهد و با وجود مشاهدهی معجزات و کرامات و مناقبی که از ائمّهی معصومین و مراقد و مشاهد آنان صادر شده، برای محو اسم و رسم اهلبیت با پیروان آنان میجنگد.
بنابراین مشارکت عمومی و جمهوریت و دموکراسی برای مردم ایران و نظام اسلامی نباید به معنای غربی آن منصرف شود و الا نتیجهای جز فروکاستن منزلت تاریخیِ ملّت ایران و تقلیل شأن ایمانی آنها ندارد زیرا ایران امّالقرای محبّت اهلبیت و تعلق و ارادت قلبی به امیرالمومنین و ذریهی پاک آن حضرت است و در طول تاریخ به تبعیت از ائمّهی معصومین و نوّاب عامّ آن حضرات شناخته شده است. در واقع مشارکت عمومی از این جهت مطلوبِ ملّت ایران است که سطح خدمتگزاری به آستان مقدس حضرت ولیعصر را ارتقاء دهد و برای طواف بر محور ولایت و انس با احکام آن به آنان کمک کند و با تمرین و تجربهی این راه نورانی در همراهی با نوّاب عامّ، خود را برای پیچیدگیهای امر ولایت آماده کنند تا فریب منافقین را نخورند و دل به زندگی کفار ندهند و به ظرفیتی متناسب با ظهور امام غائب نائل شوند. از اینرو، مشارکت و دموکراسی و مدیریت نوین پذیرفته میشود اما با هدف خدمت به اسلام و نه برای رفاه و تنوّع و تلذّذ؛ چرا که تحقق این امور برای محبّین، به بهشت موکول شده و در بهترین و زیباترین شکل آن رقم خواهد خورد به نحوی که حتی ملائکه در خدمت آنان قرار خواهند گرفت. اما آنچه در این دنیا موضوعیت دارد، دفع هوای نفس است که مظهر اجتماعی آن در قدرت کفار تجلی یافته و در قالب مستکبرینی چون امریکا و انگلیس و... در مقابل مؤمنین قرار گرفته است.
لذا علیرغم نزول قرآن کریم به زبان عربی، هدایت جهان اسلام در عصر حاضر به زبان فارسی و فرمایشات حضرت امام و مقام معظم رهبری به امّت اسلامی گره خورده است؛ بهطور نمونه در پیام حضرت امام و رهبری معظم به موسم حج است که راه و روش دفاع از اسلام در برابر نقشههای کفر و نفاق برای تجمّع سراسری مسلمین جهان تبیین میشود. همانگونه که طبق برخی روایات، خدای متعال تقدیر فرموده تا قبل از ظهور حضرت ولیعصر، شهر قم به پناه دینداران و مرکز علم دین تبدیل شود و اسلام ناب از این شهر به تمامی دنیا صادر گردد؛ شهری که در کنار مکه (حرم خدای متعال)، مدینه (حرم نبیّاکرم)، کوفه (حرم امیرالمومنین)، بمثابه حرم باقی ائمّهی معصومین صلواتاللهعلیهم معرفی شده است. البته مبدأ نور در تمامی این حرمهای مطهر، روضهی منورهی حضرت اباعبداللهالحسین است چرا که حسب روایات،[1] هر روز هفتاد هزار ملک پس از زیارت مکه و مدینه و نجف، به کربلا مشرف میشوند و برای آن امام مظلوم عزاداری میکنند.
[1]. کامل الزیارات؛ باب سی و نهم، حدیث اول.
--------------------------------------------
مطالب مرتبط:

لینک کوتاه »
http://rajanews.com/node/245901
لینک کوتاه کپی شد