اداره دبیرخانهی شورای عالی امنیت ملی به مثابه اداره چند وزارتخانهی حاکمیتی
حجت الاسلام سید جلال غمامی*: آیا دبیر شورای عالی امنیت ملی توانایی مدیریت کلان کشور را دارد؟، آیا مفهوم مدیریت در اصل (115) قانون اساسی[1] برای مدیریتی که وی انجام میدهد قابل تطبیق و تصدیق است؟، آیا دبیر شورای عالی امنیت ملی با حجم مسائل اجرایی کشور آشنا است؟ و نهایتاً آیا اداره دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی یک کار اجرایی سنگین ملی محسوب میشود؟.
پاسخ به این سوالات ایجاب میکند که مقدمهای از شناخت در خصوص شورای عالی امنیت ملی را داشته باشیم. بر اساس اصل (176) الحاقی به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در سال 1368، شورای عالی امنیت ملی از ادغام شورای دفاع و شورای امنیت کشور[2] (و به تبع آن تمامی شوراهای تأمین استان و شهرستان) ایجاد شد تا هم وظیفه استقرار امنیت داخلی و هم صیانت از استقلال بینالمللی کشور را مجموعاً و بصورت متمرکز بر عهده دارد. این شورا به جهت ترکیب و کارکردی که دارد از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. بویژه آنکه عملکرد آن با همکاری دو مقام اول کشور (رییس جمهور و رهبری) صورت میگیرد. اعضاي شورای عالی امنیت ملی که تحت ریاست رییس جمهور تشکیل جلسه میدهند عبارتند از:
- رؤساي قواي سه گانه
- رئيس ستاد فرماندهي كل نيروهاي مسلح
- مسئول امور برنامه و بودجه (معاون برنامهریزی و نظارت راهبردی رییس جمهور)
- دو نماينده به انتخاب مقام رهبري
- وزیر امور خارجه
- وزیر كشور
- وزیر اطلاعات
- حسب مورد وزير مربوط
- عاليترين مقام ارتش و سپاه.
این ترکیب نشان میدهد که این شورا از چه اهمیتی برخوردار است و عضویت در آن چه سطحی از «مقام بودن»[3] در کشور اقتضا میکند. علی الخصوص آنکه مصوبات این ساختار که تحت اداره رییس جمهور تشکیل جلسه میدهند در فرآیندی خارج از طی مراحل قانونگذاری و بر اساس تأیید رییس کشور یعنی مقام رهبری لازمالاتباع میگردد و همه نهادهای و اشخاص موضوع حکم در هر سطحی که باشند ملزم به رعایت مفاد تصمیم هستند. در نتیجه این شورا در اموری که از کارکردهای آن به شرح زیر قابل درک است همانند یک پارلمان امنیتی عمل میکند:
1. تعيين سياستهاي دفاعي - امنيتي كشور در محدوده سياستهاي كلي تعيين شده از طرف مقام رهبري.
2. هماهنگ نمودن فعاليت هاي سياسي، اطلاعاتي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي در ارتباط با تدابير كلي دفاعي - امنيتي.
3. بهره گيري از امكانات مادي و معنوي كشور براي مقابله با تهديدهاي داخلي و خارجي.
مجموع این کارکردها نشان میدهد که شورا هم مرجع سیاستگذار، هم مرجع هماهنگی و هم یک نهاد اجرایی اقتضائی است. به عبارت دیگر نهادی که وضع و اجرای قاعده را توأمان بر عهده دارد. با این وجود منظور از شورا دراینجا ترکیب مذکور نیست چرا که بدنهی کارشناسی، ساماندهی، هماهنگی و اجرا بر عهدهی نهادی است که تحت ادارهی نمایندهی مقام رهبری که عضو شورا نیز میباشد در قالب نهاد «دبیرخانه» سازماندهی میگردد. دبیرخانه شورا از این جهت که در ارتباط دائمی با تمامی نهادهای حاکمیتی[4] کشور است و آنها را در جهت اخذ و اجرای تصمیمات لازمالرعایهی شورا برنامهریزی میکند از هر دستگاه اجرایی دیگر متمایز است. گرچه جایگاه واقعی این نهاد با توجه به آنکه هدایت سیاستهای کلان خارجی و بطور خاص مسئلهی مدیریت گذار از تحریمهای جامع و انجام مذاکرات هستهای بر عهدهی آن میباشد نه در داخل کشور بلکه در عرصهی بینالمللی بیشتر شناخته شده است. به این ترتیب دبیرخانه و مدیریت آن، شامل هدایت اجرایی حجم سنگینی از مجموع اختیارات تقنینی و عملیاتی حاکمیتی است که اقتدار و آتیه کشور به آن گره میخورد. به همین دلیل در تمامی کشورها جایگاه شورای عالی امنیت ملی در آنها بستگی به کارآیی دبیرخانهای دارد که توسط یک مدیر عالیرتبهی کشوری تمشیت میگردد. این مدیر عملاً بر سایر مدیریتهای حاکمیتی کشور اعم از وزرای کشور، خارجه، اطلاعات، اقتصاد و دیگران، دارای تفوق حقوقی است. چرا که پایداری نظام سیاسی کشور، مجموعهی این صلاحیتهای متنوع و مبسوط را برای این منصب معین اقتضاء میکند. و تجربهی تصدی آن، تجربهای از مدیریت است که مستلزم اشراف گسترده به اطلاعات و کارکرد دهها دستگاه و نهاد حاکمیتی داخلی (ملی و استانی) و بینالمللی بوده و تعامل و هدایت آنها را مبتنی بر برنامه ریزی دقیق لازم دارد. و این همان دو شرطی است که اصل (115) قانون اساسی بر لزوم احراز آنها برای تصدی مقام دومی کشور تأکید نموده یعنی مدیر و مدبر بودن./.
[1] - اصل يكصد و پانزدهم قانون اساسی مقرر میدارد: «رئيس جمهور بايد از ميان رجال مذهبي و سياسي كه واجد شرايط زير باشند انتخاب گردد: ايراني الاصل، تابع ايران، مدير و مدبر، داراي حسن سابقه و امانت و تقوي، مومن و معتقد به مباني جمهوري اسلامي ايران و مذهب رسمي كشور.»
[2] - این دو شورا هم اکنون از شوراهای فرعی شورای عالی امنیت ملی هستند. در خصوص شورای عالی دفاع قانون خاصی وجود ندارد ولی از سال 1362 با توجه به اهمیت امنیت داخلی و فعالیت گروههای تروریستی و خرابکار در کشور، قانون راجع به تعيين وظايف و تشكيلات شوراي امنيت كشور تصویب شده و تمامی شوراهای تأمین استان و هرستان را ذیل این شورا تعریف کرده است. ماده (1) قانون مذکور مقرر میکند: «به منظور بررسي جريانات و پيشآمدهاي عمده و اساسي امنيت داخلي و اتخاذ تصميمات و تدابير هماهنگ در جهت پيشگيري و مقابلهبا مسائل مربوط به آن شوراي امنيت به مسئوليت وزير كشور عهدهدار وظايف زير خواهد بود:
الف - جمعبندي و بررسي اخبار و گزارشات و تجزيه و تحليلهاي مربوط به وقايع حساس امنيتي - سياسي - اجتماعي كشور جهت بهرهبرداريسريع به منظور ترسيم وضع موجود و پيشبيني تحولات آتي.
ب - برقراري ارتباط با شوراي تأمين استانها و دريافت گزارشات نوبهاي از وضع امنيتي، سياسي، اجتماعي هر استان.
ج - مشخص نمودن سياستهاي عام امنيت داخلي كشور در چهارچوب قوانين مصوبه.
د - تبيين حدود وظايف و اختيارات هر يك از ارگانها و نهادها در رابطه با امنيت داخلي كشور در چهارچوب وظايف قانوني آنها.
ه- پيگيري و ارزيابي نتايج حاصله از اجراء تصميمات متخذه در شورا.
و - همآهنگ نمودن موارد مشترك با شوراي عالي دفاع.»
[3] - مصادیق معین مقامات سیاسی را ماده (71) قانون مدیریت خدمات کشوری معین کرده است. با این وجود این مقامات اصولاً مقاماتی هستند که در قوه مجریه عمل میکنند.
[4] - ماده (8) قانون مدیریت خدمات کشوری «امورحاكميتي» را چنین تعریف میکند: « امورحاكميتي: آن دسته از اموري است كه تحقق آن موجب اقتدار و حاكميت كشور است و منافع آن بدون محدوديت شامل همه اقشار جامعه گرديده و بهرهمندي از اين نوع خدمات موجب محدوديت براي استفاده ديگران نميشود.
از قبيل:
الف- سياستگذاري، برنامهريزي و نظارت در بخشهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي وسياسي.
ب- برقراري عدالت و تأمين اجتماعي و باز توزيع درآمد.
ج- ايجاد فضاي سالم براي رقابت و جلوگيري از انحصار و تضييع حقوق مردم.
د- فراهمنمودن زمينهها و مزيتهاي لازم براي رشد و توسعه كشور و رفع فقر و بيكاري.
هـ- قانونگذاري، امور ثبتي، استقرار نظم و امنيت و اداره امور قضائي.
و- حفظ تماميت ارضي كشور و ايجادآمادگي دفاعي و دفاع ملي.
ز- ترويج اخلاق، فرهنگ و مباني اسلامي و صيانت از هويت ايراني، اسلامي.
ح- اداره امور داخلي، ماليه عمومي، تنظيم روابط كار و روابط خارجي.
ط- حفظ محيط زيست و حفاظت از منابع طبيعي و ميراث فرهنگي.
ي- تحقيقات بنيادي، آمار و اطلاعات ملي و مديريت فضاي فركانس كشور.
ك- ارتقاء بهداشت و آموزش عمومي، كنترل و پيشگيري از بيماريها و آفتهاي واگير، مقابله و كاهش اثرات حوادث طبيعي و بحرانهاي عمومي.
ل- بخشي از امور مندرج در مواد(9)، (10) و (11) اين قانون نظير موارد مذكور در اصول بيست و نهم (29) و سيام(30) قانون اساسي كه انجام آن توسط بخش خصوصي و تعاوني و نهادها و مؤسسات عمومي غيردولتي با تأييد هيأتوزيران امكانپذير نميباشد.
م- ساير موارديكه با رعايت سياستهاي كلي مصوب مقام معظم رهبري بهموجب قانون اساسي در قوانين عادي جزء اين امور قرار ميگيرد.»
*عضو هیئت علمی دانشگاه