هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
چهارشنبه، 7 آذر 1403
ساعت 10:29
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

سه شنبه 30 آبان 1391 ساعت 15:53
سه شنبه 30 آبان 1391 19:23 ساعت
2012-11-20 15:53:28
شناسه خبر : 126603
با هم به بمبئی رفتیم. به او جا و مكان دادم. ماشین تحریر قراضه‌ای به او دادم تا سرش گرم شود؛ و «بوف كور» ـ آن اثر منحط‌ـ را بتواند پلی‌كپی كند. من بودم كه دست صادق، این پسرة لوس و ننر را گرفتم تا هند را ببیند و كار جفنگ بنویسد. حالا شما جوانها، هی مشغول او شده‌اید، درباره‌اش مقاله و كتاب می‌نویسید كه چه بشود؟ ادبیات كه این مزخرفات نیست!

گروه فرهنگي: «اگر به او هم مثل نویسندهای که در زمان خودش قابل توجه بود نگاه می‌شد، اگر بعضی اندیشه‌ها مثل "نیست انگاری" در آثار هدایت تبلیغ نمی‌شد و اگر رادیو استعمارگر پیر سعی نمی‌کرد بعد از گذشت حدود 50 سال از مرگش او را دوباره احیاء کند، ما هرگز وارد این مقوله نمی‌شدیم، زیرا ارزش این کار را نداشت. وقت و زمانی که می‌تواند باعث تولید آثار خلاقه شود، حیف است صرف اینگونه کارها گردد.»

 
به گزارش رجانيوز، اين جملات را محمدرضا سرشار گفته و حالا حكايت ما هم چنين چيزي است. نه تنها صادق هدايت كه سردمداران جريان حامي او هم چندان وزني ندارند كه بخواهند وقت و انرژي جبهه فرهنگي انقلاب را بگيرند اما چه كنيم كه هنوز هستند افرادي كه از اين نويسنده غرب پرست و هتاك تمجيد مي‌كنند و متاسفانه برخي هم تحت تاثير آنها قرار مي‌گيرند. البته برخي از اين افراد بعد از اقدام غيرتمندانه سيد علي موسوي گرمارودي در لعن كردن هدايت بخاطر توهين‌هايش به ائمه اطهار(ع)، تاختن بر اين شاعر متعهد را هم چاشني تعريف و تمجيدشان از هدايت كرده‌اند.
 
سوابق هدايت در دين ستزي و ايراني گريزي به حدي است كه مي‌توان به اندازه چندين كتاب از آنها شاهد آورد و آنها را بعنوان گواهي از نحوه تفكرات او به مخاطبان ارائه كرد.
 
در اين زمينه سه كتاب به قلم محمدرضا سرشار منتشر شده است كه خواندن حتي يكي از آنها مي‌تواند آبي را كه سينه‌چاكان هدايت گل‌آلود كرده‌اند براي هر ايراني منصفي شفاف و زلال كند. «راز شهرت صادق هدايت»، «حقيقت بوف كور» و «داش آكل؛ حواشي و تبعات» اين سه كتاب است. اين سه كتاب را كانون انديشه جوان منتشر كرده است.
 
 
محمدرضا سرشار انگيزه‌اي را كه باعث شد تا «راز شهرت...» نوشته شود اينچنين شرح داده است: 
 
«سال 1383، از طرف رادیو BBC بعنوان صدمین سال تولد صادق هدایت اعلام شد.  بدنبال آن در داخل کشور جریان وسیعی از اهل قلم شبه روشنفکر، به این موضوع پرداخته و مقدمات برگزاری هر چه با شکوه تر این مراسم را آماده کردند.  در این سال شاید دهها میلیون کلمه درباره صادق هدایت به صورت کتاب، مطالبی در نشریات و یا گفتگو در رادیو BBC و... منتشر شد.»
 
اين هياهوي رسانه‌اي براي زنده كردن دوباره آثار هدايت باعث شد تا گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی دست بكار شود و چهره واقعي او را به علاقه مندان ادبيات نشان دهد. این کتاب مقدمه مفصلی دارد که بیان می‌کند، چگونه ناگهان، یک نفر در کشوری چهره شده و به سرعت شهرتش جهانی می‌شود و اینکه با چه اهدافی این جریان به وجود می‌آید.
 
 
 
وای به حال مملكتی كه من بزرگ‌ترین نویسنده‌اش باشم!
 
سرشار درباره محتواي كتاب هم مي‌گويد: «در نگارش این کتاب سعی کردم حتی المقدور نظراتی را که راجع به صادق هدایت مطرح می کردم، از نظرات دوستان، دوستداران و پیروان او باشد. بیش از 80 درصد نظرات ارائه شده در این اثر، نقل قولهای افرادی از این طیف است و بندرت مطلبی از خود یا از گفته‌های کسانی که مخالف صادق هدایت هستند اضافه نمودم‌.»
 
براي مثال يكي از همين افراد به نام ش.پرتو، مي‌گويد:
 
«وقتی خواستم به محل مأموریت خود (سفارت ایران در هند) بروم، به خانة هدایت رفتم. خانوادة هدایت كه از دست صادق ذله شده بودند، از من كمك خواستند، تا لااقل برای مدتی، از شرش خلاص شوند. من با صادق دوست بودم و با خانواده‌اش هم روابطی داشتم. به او پیشنهاد كردم با من به هند بیاید. با خوشحالی پذیرفت.

با هم به بمبئی رفتیم. به او جا و مكان دادم. ماشین تحریر قراضه‌ای به او دادم تا سرش گرم شود؛ و «بوف كور» ـ آن اثر منحط‌ـ را بتواند پلی‌كپی كند. من بودم كه دست صادق، این پسرة لوس و ننر را گرفتم تا هند را ببیند و كار جفنگ بنویسد. حالا شما جوانها، هی مشغول او شده‌اید، درباره‌اش مقاله و كتاب می‌نویسید كه چه بشود؟ ادبیات كه این مزخرفات نیست!»( جمشیدی، اسماعیل؛ خودكشی صادق هدایت؛ انتشارات زرین؛ چاپ دوم: 1376؛ ص85.)
 
البته نه تنها نظرات دوستان و هواداران هدايت كه حتي نظرات خود او درباره خويش هم به خوبي معرف شخصيت اوست، مانند جايي كه مي‌گويد: «وای به حال مملكتی كه من بزرگ‌ترین نویسنده‌اش باشم!»( فرزانه، م.ف؛ آشنایی با صادق هدایت؛ نشر مركز؛ چاپ اول: 1372؛ ص136.)
 
اين كتاب سرشار يازده فصل دارد كه عناوين اين فصول عبارتند از «مقدمه»، «شهرت مشكوك»، «سازو كار چهره‌سازي در دنياي امروز»، «چرا صادق هدايت»، «دورانهاي سه‌گانه انديشه‌اي هدايت»، «علل و موجبات توجه ويژه غربيان به صادق هدايت»،‌«كفر محض»، «غربزدگي و نفرت از ايران»، «نيست‌انگاري»، «عوامل بيروني به شهرت رساننده هدايت» و «ختام كلام». 
 
 
ایستاده از راست: صادق هدایت و دوستانش در تاریخ ۲۸ نوامبر ۱۹۲۶
 
بي‌شرف‌ها، دزدها، ازذل؛ دوستتان دارم!
 
در «راز شهرت...» خواننده به مواردي برخورد مي‌كند كه مي‌تواند موجب شگفتي او شود. اعترافات دوستان و دلبستگان هدايت درباره بي‌علاقه بودن اهالي ادبيات به داستان‌هاي او و نحوه مطرح شدن ناگهاني‌اش يكي از اين موارد است.
 
يكي ديگر هم خاطراتي است كه همين رفيقان گرمابه و گلستان هئايت درباره غربزدگي و بيزاري افراطي او از وطن و هموطنانش نقل مي‌كنند، تا جايي كه یکی از دوستان فرانسوی او نقل مي‌كند كه «در آخرین سفری که به پاریس داشت سنگفرش های پاریس را بوسید». داستانها و مصاحبه های او هم نشان می دهد که کاملاً از کشور خود و اصلاً از خاک این سرزمین بیزار بود، نه از رژیمی که بر این کشور حکومت می کرد. ضمن اینکه در برخی آثار هدایت مشخصاً گرایش طبقاتی اشرافی وجود دارد. و اين حال روز كسي است كه اين روزها سعي مي‌كنند او را يك وطن‌پرست و عاشق دلباخته مردم ايران نشان دهند.
 
م.ف. فرزانه يكي از دوستان او دراينباره از قول هدايت نوشته است: «می‌خواهم هفتاد سال سیاه چیز ننویسم. مرده شور ببرند! عقم می‌نشیند كه دست به قلم ببرم، به زبان این ر‌َج‍ّاله‌ها چیز بنویسم... یك مشت بی‌شرف!... یك خط هم نباید بماند... تازه داشتم بلد می‌شدم. اول كارم بود. اما این اراذل‌ لیاقت ندارند كه كسی برایشان كاری بكند! یك مشت دزد قالتاق ...»
 
اينها عباراتي است كه هدايت وطن پرست و مردم دوست درباره مردم كشورش بكار برده است! جالب است كه برخي افراد لعنت كردن را غير مودبانه و دور از ساحت هنر ميدانند هرچند اگر لعنت شونده اهانات بي‌شرمانه‌اي به اهل بيت(ع) كرده باشد. اما اينها تنها بخش كوچكي از ادبيات مودبانه هدايت است.
 
صادق هدايت در يك جشن بالماسكه
 
هدايت را بشناسيد تا عيار روشنفكرهاي دستتان بيايد
 
هتاكي‌هاي بي‌شرمانه صادق هدايت به مقدسات مردم ايران و توهين‌هاي آشكار او به خدا، اسلام و ائمه اطهار، يكي ديگر از بخشهاي اين كتاب است و نمونه‌هاي محدودي كه سرشار از آثار او نقل مي‌كند عرق شرم را بر پيشاني مخاطب مسلمان مي‌نشاند و ناخودآگاه لعن بر صادق هدايت را بر زبان او جاري مي‌كند.
 
مسأله دیگری که وجود دارد اینست که صادق هدایت کاملا ًاز زنان ایرانی متنفر بود و با تعابیر سخیفی از آنها در آثار و گفته هایش یاد می کند. در عین حال سخت شیفته زنان فرنگی بود بطوریکه در داستان "عروسک چینی"، قهرمان داستان از یک کشور اروپایی، مانکنی (مجسه بدل زن اروپایی) را به ایران می آورد و در اتاقش با او عشقبازی می کند در حالیکه که به نامزد ایرانی خود توجهی ندارد!
 
اما بغير از «راز شهرت...» كه زندگي و آثار و تفكرات هدايت را به صورت كلي بررسي كرده است، دو كتاب «حقيقت بوف كور» و «داش آكل...» هم گزينه‌هاي خيلي خوبي براي مطالعه هستند؛ كتاب‌هايي كه دو كتاب معروف هدايت را بررسي كرده و در كنار نقد محتوايي و ريشه يابي افكار او، ضعف و قوت اين نويسنده در فن داستان‌نويسي را هم مورد بررسي قرار داده است.
 
مطالعه اين سه گانه خواننده را به خوبي با زواياي پيدا و پنهان تفكرات، آثار و زندگي اين نويسنده نيست انگار و غربگرا آشنا مي‌كند؛ و علاوه بر آن –و شايد مهمتر از آن-  مطالعه اين كتا‌ب‌ها پرده از روش و منش جريان شبه روشنفكر فرهنگي بر مي‌دارد. جرياني كه حاضر است زير علم افرادي مانند صادق هدايت سينه بزند و براي امثال او گريبان چاك دهد. شناخت صادق هدايت به خوبي نشان مي‌دهد كه سينه‌چاكان او تا چه حد به معيارهايي مانند ادب، ميهن دوستي، عشق به مردم و... كه خود مدعي آن هستند پايبندند.
 
و البته خواندن اين كتابها به خوبي نشان مي‌دهد كه آيا شخصيتي مانند صادق هدايت آيا سزاواز لعن و نفرين هست يا نه؟!

 



 

 

 

 

https://zamzam.ir/#home