هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
يكشنبه، 4 آذر 1403
ساعت 04:53
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

چهارشنبه 14 آبان 1399 ساعت 14:03
چهارشنبه 14 آبان 1399 14:00 ساعت
2020-11-4 14:03:33
شناسه خبر : 341406
غرب‌زدگی و اعتماد به غرب، از نکات کلیدی تاریخ معاصر ایران است که خسارت‌های فراوانی را برای ملت ایران به ارمغان آورده است و مصادیق فراوانی را در این زمینه می‌توان مشاهده کرد. بازخوانی این موارد می‌تواند عبرت‌آموز باشد و با بالا بردن سطح آگاهی مردم و توجه ویژه دادن به مسئولان امر، از تکرار این‌گونه مسائل و پیامدهای آن جلوگیری کرد. در این راستا به ذکر نمونه‌ای از خوش‌بینی و اعتماد به آمریکا و عواقب و نتیجه آن اشاره می‌شود.
غرب‌زدگی و اعتماد به غرب، از نکات کلیدی تاریخ معاصر ایران است که خسارت‌های فراوانی را برای ملت ایران به ارمغان آورده است و مصادیق فراوانی را در این زمینه می‌توان مشاهده کرد. بازخوانی این موارد می‌تواند عبرت‌آموز باشد و با بالا بردن سطح آگاهی مردم و توجه ویژه دادن به مسئولان امر، از تکرار این‌گونه مسائل و پیامدهای آن جلوگیری کرد. در این راستا به ذکر نمونه‌ای از خوش‌بینی و اعتماد به آمریکا و عواقب و نتیجه آن اشاره می‌شود.

غرب‌زدگی و اعتماد به غرب، از نکات کلیدی تاریخ معاصر ایران است که خسارت‌های فراوانی را برای ملت ایران به ارمغان آورده است و مصادیق فراوانی را در این زمینه می‌توان مشاهده کرد. بازخوانی این موارد می‌تواند عبرت‌آموز باشد و با بالا بردن سطح آگاهی مردم و توجه ویژه دادن به مسئولان امر، از تکرار این‌گونه مسائل و پیامدهای آن جلوگیری کرد. در این راستا به ذکر نمونه‌ای از خوش‌بینی و اعتماد به آمریکا و عواقب و نتیجه آن اشاره می‌شود.

 

ملی شدن صنعت نفت، ضربه‌ای سهمگین بر پیکر استعمار انگلستان بود و موجب شد تا این کشور، برای رهایی از این مسئله اقدامات مختلفی انجام دهد از جمله خرابکاری و از کار انداختن دستگاه‌ها و ماشین‌آلات آبادان. شرکت نفت ایران برای حل این مشکل اقدام به انتشار آگهی جهت به‌کار گرفتن تکنیسین‌های زبده کرد. انگلستان توانست کشورهایی نظیر سوئد، اتریش، فرانسه و سوئیس را مجاب کند تا مجوز خروج برای متقاضیان صادر نکنند. در این بین، یکی از شرکت‌های آمریکایی، پیشنهاد استخدام 2500 تکنسین آمریکایی را برای اداره پالایشگاه نفت به دولت ایران داد اما پس از اطلاع وزارت خارجه آمریکا، این پیشنهاد مغایر منافع انگلستان و «موجب شرمندگی ایالات متحده» شمرده شد و نهایتا این پیشنهاد ملغی شد. دولت ایران در واکنش به این حرکت انگلستان، در 5 مهر 1330، تمام کارکنان شرکت سابق نفت ایران و انگلیس را از کشور اخراج کرد که موجب شد تا انگلستان از ایران به شورای امنیت شکایت کند. در نتیجه این امر مصدق به همراه هیأتی چهار نفره (متین‌دفتری، اللهیار صالح، بیات و شایگان) برای پاسخگویی در 14 مهر 1330 عازم آمریکا شد.

 

در این سفر، مصدق در دیدار با ترومن (رئیس جمهور آمریکا) ضمن تمجید فراوان از اصلاحیه‌های ده‌گانه اول قانون اساسی آمریکا معروف به «بیل آو رایتز»، ایالات متحده را کشوری با رسالت تحقق و بسط حقوق بشر در جهان معرفی کرد و در پاسخ به ابراز نگرانی ترومن مبنی بر نفوذ مسکو در جنوب مرزهایش (ایران) و خطر کمونیسم، این نگرانی را بی‌مورد دانست. ترومن تلاش می‌کرد تا نقش واسط و میانجی را بین ایران و انگلیس ایفا کند اما مصدق به مداخلات انگلستان از دهه اول قرن 19 اشاره کرد و عقب‌ماندگی ایران را نتیجه سیاست‌های استعماری لندن دانست که موجب تنفر ایرانیان از انگلستان شده است. پیش از این نیز ترومن با اعزام «اورل هریمن» به ایران در تیرماه 1330 تلاش داشت تا به مصدق بقبولاند که ایران توانایی اداره مستقل پالایشگاه آبادان را ندارد؛ مذاکراتی که با مصدق به بن بست خورده و شاه نیز گفته بود «در مقابل افکار عمومی نمی‌توانم یک کلمه علیه ملی شدن نفت بگویم» و در نهایت تیر خلاص را آیت‌الله کاشانی زده بود که «هیچ ایرانی با عزت نفسی هرگز با سگ‌های انگلیسی ملاقات نمی‌کند و آمریکا با ارائه چنین پیشنهادی خود را به دشمن ایران تبدیل کرده است. اگر مصدق تسلیم شود، خونش مانند رزم‌آرا ریخته می‌شود.». هریمن در پایان مأموریت خود به مصدق گفت که این اقدام شما مصادره است نه ملی شدن!

 

آمریکایی‌ها در نتیجه گفت‌وگوهایی که در طول اقامت 47 روزه مصدق درآن‌جا داشتند دو پیشنهاد به مصدق ارائه دادند که البته هردو آن‌ها از جانب مصدق رد شد. این دو پیشنهاد که به نوعی دور زدن نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران بود، اداره و بهره‌برداری از تأسیسات نفت ایران را به گروه‌هایی خارج از دولت ایران می‌سپرد. نکته قابل توجهی که در این‌جا وجود دارد موضع‌گیری نماینده آمریکا در جلسه شورای امنیت است. نماینده آمریکا ضمن دفاع از شکایت انگلیس از ایران اعلام کرد که موضوع نفت ایران از جنبه جهانی اهمیت دارد و نمی‌توان آن را یک امر داخلی دانست. با این وجود و علی‌رغم تلاش آمریکا جهت تأمین منافع انگلستان و همراهی نکردن با مصدق در زمینه نفت ایران، مصدق چنان به آمریکایی‌ها خوشبین بود که عمق این مسئله را می‌توان در خاطرات مصدق از دیدارهای متعددش با ترومن و مکاتبات دوستانه و عکس‌های دونفره‌شان در آمریکا مشاهده کرد. هم‌چنین در بخشی از خاطراتش عنوان می‌کند که 25 روز با جرج مک‌گی، معاون وقت وزارت خارجه آمریکا در تماس بوده و گاهی اوقات مک‌گی روزانه 2 بار به ملاقات وی می‌آمده است و او را «برادر صمیمی» خود خطاب می‌کرده است؛ خوش‌بینی و اعتمادی که در آخر منجر شد تا هندرسن،سفیر آمریکا در تهران، به مصدق بگوید که اگر می‌خواهد دوستی وی با آمریکا ادامه یابد، باید فوراً از پست نخست‌وزیری استعفا کند. ماحصل خوش‌بینی مصدق به آمریکا نتیجه‌ای جز این نداشت. مصدق در طول اقامتش در آمریکا دو مرتبه خواستار کمک‌های مالی و اقتصادی آمریکایی‌ها شد ولی پاسخ منفی گرفت و موجب خفت او شد. روزنامه «داد» (روزنامه نزدیک به دولت) در شماره ۲۳ آبان ۱۳۳۰، اولین نامه مصدق به ترومن را این‌گونه توصیف کرد: «دکتر مصدق شخصا نامه‌ای خصوصی برای ترومن فرستاده و در آن تقاضای کمک مالی آمریکا به ایران را داده است. گفته می‌شود شاید متن این نامه از طرف رئیس‌جمهور آمریکا منتشر شود و یک نامه خفت‌آور برای ملت ایران محسوب شود.»، لازم به ذکر است که مصدق هنگام تسلیم نامه به سفیر آمریکا گفته بود «اگر امریکا مایل باشد، ایران آماده و علاقمند است در ازای کمک امریکا، تمام نفتی را که در حال حاضر موجود دارد با 50 درصد تخفیف به امریکا بفروشد.» این خوش‌بینی مصدق به آمریکا همچنان ادامه داشت تا جایی که در روزهای پایانی سال 1331، از سفیر آمریکا در تهران درخواست کرد تا تقاضا برای خرید 100 هزار تن شکر را به دولت آمریکا اطلاع دهد اما پاسخ هندرسون منفی بود.

 

این‌گونه نامه‌نگاری‌های توأم با خواهش مصدق با رئیس جمهور بعدی آمریکا نیز ادامه پیدا کرد و مقامات آمریکایی تصمیم گرفتند تا نامه‌های خفت‌بار مصدق و خواهش‌های او را منتشر کنند و از این نقطه ضعف مصدق استفاده کنند. سفارت آمریکا به وزارت خارجه ایران اطلاع داد که بهتر است تا همزمان متن نامه‌ها در تهران و واشنگتن منتشر شوند و مصدق مجبور به پذیرش شد و از این طریق، ضربه شدیدی بر حیثیت سیاسی مصدق وارد کردند. اعتماد مصدق به آمریکایی‌ها نتیجه‌ای جز خذلان برای خود و ملت ایران نداشت. صدور نفت از 241 میلیون بشکه در سال 1330 به 10 میلیون بشکه در سال 1331 رسید؛ کاهشی که در نهایت منجر به تقاضای پول از آمریکایی‌ها، کاهش درآمدهای ایران، چاپ اسکناس، کاهش 50 درصدی واردات و تشدید اعتصاب‌ها و اعتراضات داخلی در کشورش شد، اعتصاب‌ها از 4 الی 5 مورد در سال‌های 1327 تا 1329 به 42 مورد در 1330 و 55 مورد در 1331 افزایش یافت، 71 مورد اعتصاب نیز در 8 ماه اول 1332 اتفاق افتاد.

 

رهبر انقلاب درباره نتیجه اعتماد به آمریکا، با ذکر مثال مصدق عنوان کردند: «بعضی‌ها هستند که می‌گویند یک ذره، با آمریکا کنار بیاییم، شــاید دشمنی‌شان کم بشــود؛ نه، حتی به آنهایی هم که به آمریکا اعتماد کردند... به ســراغ آمریــکا رفتند برای کمک گرفتن، رحم نکردند؛ [مثل] چه کسی؟ دکتر مصدق. دکتر مصدق برای اینکه بتواند با انگلیسی‌ها مبارزه کند... رفت ســراغ آمریکایی‌ها؛ با آنهــا ملاقات کرد، مذاکره کرد و درخواســت کرد؛ [به آنها] اعتماد کرد. کودتای بیست و هشــتم مرداد نه به وسیله انگلیس بلکه به وسیله آمریکا در ایران انجام گرفت، علیه مصدق. یعنی حتی به امثال مصــدق هم اینها راضی نیستند؛ این‌ها نوکر می‌خواهند، سرسپرده می‌خواهند، توســری خور می‌خواهند؛ مثل چه کســی؟ مثل محمدرضای پهلوی».

 



 

 

 

 

https://zamzam.ir/#home