شنبه 21 مهر 1397 18:48 ساعت
شناسه خبر : 295075
مهدی جمشیدی
بازسازیِ اضلاعِ انقلابیِ قیام ِعاشورا برای امروز
روایتِ غیرسکولارِ عاشورا در «آذرخشی دیگر از آسمانِ کربلا»:
بازسازیِ اضلاعِ انقلابیِ قیام ِعاشورا برای امروز
مهدی جمشیدی؛ عضو هیأتِ علمیِ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی
بدنبال انتشار سلسله گفتارهای آیت الله محمدتقی مصباح یزدی،فیلسوفِ جامع و جامعه نگر درباره علل انحراف خواص و جامعه در عصر سیدالشهدا (ع)،رجانیوز به متدِ بحث وی در اندیشه عاشورایی می پردازد.
[یکم]. آفتِ محبوس کردنِ قیامِ عاشورا در قفسِ تاریخ و مناسکِ قشری
چنانچه ما به عنوانِ شیعه، در «صورت» و «ظاهرِ» مراسمِ عزاداریِ ماه محرّم متوقف بمانیم و به «حقیقت» و «غایتِ» آن راه نیابیم، هر چند بینصیب نبوده و بهرهای بردهایم، اما مواجههی «سطحی» و «مناسکی» با ماه محرّم کجا، و مواجههی «عمیق» و «معرفتاندیشانه» با آن کجا. قیامِ عاشورا را در «تاریخ» محبوس کردن و آن را به «خلاءها و ضرورتهای زمانهی خویش» پیوند ندادن، با سرشت و ذاتِ این قیام، سازگار نیست؛ چراکه قیامِ عاشورا، واقعیّتی «فراتاریخی» و «قابلِ الگوبرداری» است که باید در فرهنگِ عمومیِ شیعیان، «جاری» و «زنده» باشد، به طوری که همگان آمادهی خَلقِ حماسهای از این دست در زمانهی خویش باشند. در غیرِ این صورت، قیامِ عاشورا از قفسِ «زمان» و «مکانِ» خود فراتر نرفته و «حادثهساز» و «مولّد» و «حماسهآفرین» نخواهد بود؛ بلکه واقعهای است که رخ داده و تمام شده و از ما در برابرِ آن، کاری بیش از بزرگداشت و عزاداری و حُزن، ساخته نیست.
[دوم]. قیامِ عاشورا و بازتولید ارزشهای به حاشیه رانده شده در دورهی پساانقلاب
بازخوانیِ «معرفتی» و «عقلانیِ» قیامِ عاشورا، خاصِ «دورهی پیشاانقلاب» نیست، بلکه در «دورهی پساانقلاب» نیز هر چند «انقلاب» به وقوع پیوسته، اما «انقلابیگری» پایان نیافته که ما از چنین روحیّهای، بینیاز باشیم. انقلاب، واقعیّتی «مستمر» و «تدریجی»ست، نه «لحظهای» و «نقطهای». پس سخن گفتن از دورهی پساانقلاب، به معنیِ عبور از انقلاب و انقلابیگری نیست، بلکه اشاره به دورهای که انقلاب بر آن سایه افکنده و خارج از سیطره و اقتضائاتِ انقلاب نیست. اگر چنین است، که است، «وجوه و اضلاعِ انقلابیِ قیام ِعاشورا»، همچنان در خورِ مطالعه و تدقیق است و باید از این منظر به آن نگریست و درس آموخت و عبرت اندوخت. در دورهی پساانقلاب، ناگهان مدینهی فاضله شکل نمیگیرد و همهی امور، اصلاح و بسامان نمیشوند و این گونه نیست که انقلاب، خواهناخواه تداوم یابد و از مسیرِ اصیل و اولیّهی خود منحرف نگردد، بلکه به تعبیرِ مغزِ متفکّرِ انقلاب، استاد شهید مرتضی مطهری، باید گفت «تداومِ انقلاب»، بسی دشوارتر از «ایجادِ انقلاب» است.
انقلاب به این دلیل تحقق مییابد که دشمنانِ خویش را مغلوب میکند، اما دشمنانِ مغلوب، همچنان در کمین هستند که انقلاب را برانداخته و از درون، تهی و پوک گردانند. پس «نزاع» و «کشمکش» و «مبارزه»، ادامه دارد؛ چون انقلاب، در معرضِ «خطر» است و اگر غفلت شود، تمام داشتهها به آسانی از دست خواهند رفت و در چشمبرهمزدنی، «انقلاب» به «ضدّانقلاب» تبدیل میشود. و مگر آنچه که در کربلا رخ داد، حاصل استحاله شدنِ انقلابِ رسولِ اکرم- صل الله علیه و آله و سلم- نبود؟! قیامِ عاشورا، در جامعهی» پساانقلابیِ رسولِ اکرم به وقوع پیوست، اما جامعهای که از «ماهیّت» و «حقیقتِ» انقلابِ قدسیِ آن حضرت، فاصله گرفته و جز به «ظواهر» و «قالبها»، مقیّد و پایبند نبود. آنچه که کاسهی صبرِ امام حسین- علیهالسلام - را لبریز کرد و ایشان را به قیامِ شهادتطلبانه برانگیخت، مشاهدهی همین «وضعِ اجتماعی» بود. قیامِ عاشورا، خود انقلابی برای احیاء و نجاتِ انقلابِ رسولِ اکرم - صل الله علیه و آله و سلم- بود؛ انقلابی که به تدریج، از «ارزشها» و «آرمانها»یش خالی گشته و جز پوسته و قشری بیمحتوا و بیمضمون، از آن باقی نمانده بود. از این رو، قیامِ عاشورا هم بر «تأسیس و بنا نهادنِ جامعهی اسلامی» دلالت دارد و به کارِ «انقلاب کردن» میآید، و هم متناسب با «اصلاحِ جامعهی اسلامی» و «بازتولید و بازسازیِ ارزشهای مهجور و به حاشیه رانده شدهی آن» است.
[سوم]. فهمِ سکولار و غیرانقلابی از قیامِ عاشورا
پس باید در فهمِ ناقص و سطحیِ خود از قیامِ عاشورا، تجدیدنظر کنیم و عاشورا را آن گونه درک و تحلیل کنیم که در عمل، در «امتداد»ش قرار گیریم و به مثابه «الگو»یی که قابلِ تکرار و اقتباس است، آن را به کار ببندیم. امروز که بیش از هر زمانِ دیگری انقلاب در خطرِ «استحالهی باطنی» و «فرسایشِ ایدئولوژیک» قرار گرفته و کسانی حتّی در لایههای رسمی و حاکمیّتی، به دنبالِ «عبور از ایدئولوژیِ انقلابی» هستند، ما به چنین روایتِ حماسی و معرفتی از قیامِ عاشورا که به اصلاح و بازسازیِ جامعهی اسلامی بینجامد، سخت محتاجیم. آن ذخیره و ثروتِ تاریخیِ ما که چنین قابلیّتی دارد و میتوان با اطمینانِ خاطر به آن تکیه کرد و نیروهای انقلابی را در پرتو دلالتها و اقتضائاتش بسیج کرد، حماسهی الهی و اسلامیِ امام حسین - علیهالسلام - است. روحِ قدسیِ حضرتِ حسینبنعلی - علیهالسلام - در نهضت و انقلابِ اسلامی، به ما یاری رساند و مردم را در راستای براندازیِ سلطنتِ طاغوتی و برپاییِ حکومتِ اسلامی، بسیج کرد. الهام از حماسهی کربلا، رزمندگان ما را در طولِ هشت سال دفاعِ مقدّس، به سوی جبهههای نبرد سوق داد و مقاوم و شهادتطلب گردانید. فتنهی اجتماعیِ سالِ هشتادوهشت، به واسطهی قیامِ نهمِ دیماه پایان یافت که این نیز ریشه در ماه محرّم و لُطف و فضلِ آن حضرت داشت که به چنین صورتی تجلّی و تعیّن یافت و انقلاب را از خطری بس بزرگ و پیچیده، رها ساخت. چنین اتّصال و ارتباطی با عاشورا، محصولِ فهم و درکیِ «روزآمد/ عصری/ اکنونی/ فراتاریخی» و «سیاسی/ انقلابی/ انتقادی/ ساختارشکن» از آن است، نه دریافتها و تلقیهای «گذشتهمَدار/ تاریخی/ غیرعصری/ بیکارکرد» و «شخصی/ محافظهکارانه/ احساسی/ هیجانی».
منطقِ عاشورا، منطقِ «انقلابیگری» و «حماسهآفرینی» و «امر به معروف و نهی از منکر» است، نه منطقِ «سکوت» و «انفعال» و «بیتفاوتی». خوانشها، برداشتها، شعرها، روضهها، آئینها و مناسکی که به نامِ بزرگداشتِ قیامِ عاشورا برپا میشوند، اما به «واقعیّتهای جامعه» نمینگرند و دغدغه و حساسیّتی نسبت به «چالشها و تنگناهای انقلابِ اسلامی» ندارند، از آنجا که «جهتگیریِ سکولاریستی» را برگُزیدهاند، برخلافِ غایت و دلالتِ عاشورا رفتار میکنند. به بیانِ دیگر، «هیئتهای سکولار»، چون با منطقِ امام حسین - علیهالسلام - سازگار نیستند و مبنای قیامِ آن حضرت را نادیده میگیرند، شعار و پیامِ اصلیِ آن حضرت را میمیرانند و قیامِ عاشورا را از حقیقتش تهی میسازند. اگر امام حسین - علیهالسلام - بیتفاوتی در پیش میگرفت و به اوضاع و احوالِ جامعهی اسلامی اعتنا نمیکرد و دغدغهی احیای سنّتها و اماتهی بدعتها بر اساسِ معیارهای انقلابِ رسولِ اکرم - صل الله علیه و آله و سلم- ایشان را برنمیانگیخت و به قیام وانمیداشت، حماسهی عاشورا شکل نمیگرفت و ایشان به چنین منزلتی دست نمییافت.
[چهارم]. شبیهسازیِ تاریخی برای احیای عقلانیّتِ قیامِ عاشورا
کتابِ گرانسنگِ «آذرخشی دیگر از آسمانِ کربلا»، در نقطهی مرکزیِ اقتضاء و ضرورتِ یاد شده قرار دارد و از متن و عمقِ چنین نگاهی برخاسته است. کمتر کسی را میتوان یافت که همانندِ علامهی بزرگوار، حضرتِ آیتالله محمدتقی مصباحیزدی، از زوایهی پیشگفته به قیامِ عاشورا نگریسته باشد و با این حدّ از ظرافت و دقت، یک «واقعهی تاریخی» را به «مسألهها و مُعضلههای اکنونِ ما»، پیوند زده باشد و این گونه، «شبیهسازیِ تاریخی» کرده باشد. در این اثر، ایشان در عینِ این که از «شور و حرارتِ معنوی و حماسیِ عاشورا» دور نمیاُفتد، اما تنها به «احساس» و «عاطفه» تکیه نمیکند، بلکه با حساسیّتِ مثالزدنی، عناصری همچون «عقلانیّت»، «تکلیفاندیشی»، «مسئولیّتمَداری»، «شناخت و بصیرت» را به صحنهی روایت و تحلیل میکشاند و مخاطب را همانندِ واقعهی عاشورا، در برابرِ انتخابهای دشوار و تاریخساز مینهد تا از سرِ اراده و آگاهی، منطقِ حاکم بر قیامِ عاشورا را بر خویش غالب گرداند.
فضایی که مُحاط بر این اثر بوده و این اثر در واکنش به آن شکل گرفته است، به دورهی حاکمیّتِ جریانِ سکولار و غربگرای موسوم به اصلاحات بازمیگردد. در درونِ این جریان، تمامِ نیروهای سیاسی و اجتماعی که از ایدئولوژیِ انقلابی عبور کرده و از ریزشهای انقلاب به شمار میآمدند، گِرد هم آمدند و کوشیدند از ساختارهای رسمی و عرصهی عمومی، ارزشزدایی کنند و با ایجادِ دگرگونیهای بنیادی در فرهنگِ عمومی، انقلاب را استحاله کنند و چارچوبهای تجدُّدی را بر آن مسلّط گردانند. از این رو، ناگهان سیلی از تهاجمات و حملاتِ بیپروا نسبت به ارزشهای اسلامی و انقلابی پدید آمد و آشکارا، اساسیترین اندیشهها و آموزههای نظامِ اسلامی، به چالش کِشید. چنین شرایطی، آیتالله مصباحیزدی را برانگیخت که تیغِ نقادی و مبارزه از نیام برآورد و به «منافقانِ شِبهانقلابی» مجال ندهد تا سنگرهای انقلاب را یکی پس از دیگری فتح کنند و حریم و حصارِ ارزشها را بشکنند و انقلاب را به نفعِ غلبهی تجدُّد، محاصره نمایند. پرداختن به حماسهی عاشورا، یکی از «بسترها» و «زمینهها»یی بود که ایشان از آن برای چنین هدفی بهره گرفت و به واسطهی آن، ماهیّت و مقصودِ نیروهای سکولار در جریانِ سیاسی و فکریِ اصلاحات را به مخاطبانِ خویش، معرفی کرد. تأکیدِ خاصِ ایشان بر بیانِلسلامالسلام «زمينههاى قيامِ عاشورا» و این که به طورِ کلّی، «عللِ منحرف شدنِ جامعهی اسلامی» چه هستند و جامعهی ما از این منظر به جامعهی معاصرِ امام حسین - علیهالسلام - چه شباهتهایی دارد، به این سبب است. افزون بر این، مباحثِ تجویزی مانندِ اشاره به «امر به معروف و نهى از منكر» و «جهاد» و «شهادتطلبى» به عنوانِ هدفِ قیامِ عاشورا، و روشی براى بيدار كردنِ جامعه و مقابله با سياستهاى شيطانى، در همین راستا بود.
لینک کوتاه »
http://rajanews.com/node/295075
لینک کوتاه کپی شد