
حمله به جمهوریت از چپ و راست/ اصولگرا و اصلاحطلب؛ از تخریب جلیلی و فتاح تا تغییر قانون برای حذف رقبا/ چرا «بصیرتافزایی» جای خود را به «طراحیهای امنیتی و سیاسی» داده است؟
گروه سیاسی – رجانیوز: انتخابات در جمهوری اسلامی مهمترین مظهر مردمسالاری و دخالت مردم در تعیین سرنوشت ملت و کشور است. تغییرات عمدهای که در نظام حکمرانی کشور رقم میخورد، از مسیر صندوق رای گذشته و گوناگونی دولتها و جهتگیریهای برندگان در دورههای مختلف انتخابات نیز گویای آن است که در جمهوری اسلامی در همیشه بر پاشنه نظر مردم میچرخد.
به گزارش رجانیوز؛ انتخابات اما در دورههای اخیر خود در ایران دچار آسیبهای جدی شده است. از حجم انبوه ثبتنامها و زحمت فراوان برای احراز صلاحیتها تا نبود ساز و کار شفاف برای سنجش و پیگیری وعدههای انتخاباتی و همچنین تخلفات و بیاخلاقیهای عجیب و غریب، همگی از چالشهایی است که نظام فعلی انتخابات در ایران با آن درگیر است. تجربه تخریبها و تهمتها و بیاخلاقیهای چند انتخابات اخیر به خصوص در سطح ریاست جمهوری، نگرانیها درباره روند مردمسالاری و نحوه اثرگذاری جریانهای سیاسی و رسانهای بر افکار عمومی را افزایش داده است.
چندی است اما روندهای جدیدی در فضای سیاسی کشور شکل گرفته که شاید بیارتباط با نگرانیها درباره نظام مردمسالاری نباشد. فعالیتهایی که بیش از آن که خودشان واجد یا فاقد ارزش جداگانه برای بررسی از منظر سیاسی باشند، از جهت آثار مخربی که بر روح مردمسالاری و نقش مردم در تعیین سرنوشت کشور دارد، حائز اهمیت و درخور توجه است. به نظر میرسد این فعالیتها که البته ظواهر متفاوتی دارند و حتی از جناحهای مختلف پیگیری میشوند، در یک چیز مشترک بوده و آن نیت پشت پرده تمام این اتفاقات درباره «حذف رقیب پیش از انتخابات» است. اشتهای فراوانی که این روزها در فضای سیاسی و رسانهای برای پرداختن به گزینههای آتی ریاست جمهوری دیده میشود، بسیاری اوقات از حد تحلیل سیاسی فراتر رفته و ماهیت تخریب و حذف رقبا به خود میگیرد. شاید مرور چند اتفاق در این باره به فهم بهتر ماجرا کمک کند. بدیهی است ذکر نام افراد از باب بررسی مساله بوده و قضاوت درباره کاندیداهای انتخابات 1400 هنوز به فرصت بیشتری احتیاج دارد.
پرویز فتاح؛ کسی که شاید از سال 92 تا کنون همواره نامش به عنوان یکی از نامزدهای بالقوه جریان انقلابی شنیده شده، در یک برنامه تلویزیونی با نام بردن از برخی چهرههای سیاسی و نهادهای نظامی و حکومتی، از وضعیت املاک در اختیار این افراد و نهادها گلایه میکند. از فردای آن روز افرادی که به درست یا غلط توضیحاتی داشتند اقدام به پاسخگویی کرده و این پاسخها به طرز عجیب و پرتکرار و با ضرب بسیار بالا در تمام رسانههای هر دو جناح اصلی کشور بازتاب داده میشود. اصولگرایانی که در تمام این سالها از ذکر کوچکترین اخبار درباره محمود احمدینژاد امتناع داشتند، این بار حتی دفاعیه او درباره دفتری که از بنیاد مستضعفان در اختیار داشته را تمام و کمال بازنشر میدهند. سیل توییتها و یادداشتهای اینستاگرامی در نقد فتاح آغاز شده و در این میان آن چه که جلب نظر میکند، خروج بسیاری از این نوشتهها از مسیر نقد منصفانه به سوی تخریب و تهمت است. چهرههای مهم دور و نزدیک به سیاسیون دیگری که خود در معرض کاندیداتوری 1400 هستند، او را به تلاش برای کسب وجهه برای انتخابات متهم میکنند، سخنان او را کپیبرداری از روش احمدینژاد برای ورود به مبارزات سیاسی میدانند و این فضا چند روز ادامه دارد.
برای سعید جلیلی، کاندیدای انتخابات 92 و از گزینههای مطرح برای انتخابات 1400 نیز مشابه چنین داستانی به وقوع میپیوندد. او که سالهاست بدون ورود به درگیریهای کاذب سیاسی مشغول اداره دولت سایه برای کمک به حل مشکلات اساسی کشور است، به یکباره سیبل حملات روزنامههای اصلی جناح اصلاحات قرار میگیرد. ابتدا روزنامه شرق و سپس صفحه اول سازندگی که ارگان رسمی حزب کارگزاران است با انتشار کاریکاتوری توهینآمیز فاز حمله را آغاز میکنند. روزنامه آفتاب نزدیک به محمدرضا عارف نیز با انتشار عکس سعید جلیلی در مناطق زلزلهزده به همراه سعید قاسمی، از آفتابی شدن جلیلی برای انتخابات ابراز نگرانی میکند. این در حالی است که جلیلی در این ایام نهتنها نسبت به گذشته فعالتر نشده بلکه به دلیل شرایط کرونا، جلسات و فعالیتهای دولت سایه را با شیب ملایمتری پیگیری میکند، اما چون وقت آن رسیده که رقبا تک به تک حذف شوند، روزی هم باید نوبت جلیلی برسد. متاسفانه در این ماجرا نیز بسیاری از اصولگرایانی که جلیلی را رقیب بالقوهای برای کاندیداهای موردنظر خود میدانند، با گرای روزنامههای زنجیرهای دستپاچه شده و شروع به رد و نقد و خطونشان برای کاندیدای هنوز به میدان نیامده کردند!
داستان ریاست مهرداد بذرپاش بر دیوان محاسبات نیز به همین منوال بود. جنجالهایی که بر سر انتخاب بذرپاش به ریاست دیوان محاسبات برپا شد، اساسا هیچ شباهتی به نقد سیاسی و کارشناسی نداشت. صفحات گمنامی که از آن سوی مرزها و با پول برخی نهادهای داخلی برای تخریب سابقه علمی او ایجاد شده بود و با شدت بالایی فعالیت داشت را نمیتوان بیارتباط با ظرفیت بذرپاش برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری دانست. قدرت تخریب رسانهای در مواجهه با مهرداد بذرپاش بخصوص در فضای توییتر و رسانههای غیررسمی مرتبط با نهادها و افراد داخلی را شاید بتوان جزو عجیبترین عملیاتهای رسانهای دانست که متاسفانه آغازگر آن، بخشی از جریان اصولگرا بود.
شخصیت دیگری که در روزهای اخیر هدف حملات و افشاگری کانالهای خبری گمنام و بینام و نشان قرار گرفته، حجتالاسلام محمد قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی است. از روز گذشته چند کانال خاص با ادبیات یکسان و شبیه به هم، در مطالبی مدعی آغاز فعالیتهای انتخاباتی از سوی قمی با بودجه بیتالمال شدهاند.
این کانالها که به باور اهالی رسانه دارای منشاهای امنیتی هستند، مدتی است که بدون هیچگونه نگرانی و با اطمینان خاطر مشغول خبرسازی و خبرپراکنی هستند، بدون آن که مسئولیتی بپذیرند و پاسخگوی اخبار خود باشند. جالب آن است که به رغم طرح نام برخی از کاندیداهای سابق که حمایت همیشگی نهادهای امنیتی را داشتهاند و اکنون نیز ساز حضور در انتخابات را کوک میکنند، در این کانالهای خاص هیچگاه نوبت رسیدگی به افراد مذکور و فعالیتهای انتخاباتیشان نمیرسد!
اوضاع در این سو نیز زیاد جالب نیست. نمایندگان مجلس یازدهم طرحی برای اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری در دست دارند که از اولیات حقوقی و قانوننویسی نیز محروم است. قانونی که نقاط اشکال جدی نظام انتخاباتی را نادیده گرفته و با تمرکز بر شرایطی مانند سن کاندیداها و ضوابط احراز صلاحیت و معیارهای رجلیت سیاسی و مذهبی و امثالهم، به ابزاری برای محدود کردن رقبای جناح مقابل تبدیل شده است. این آش آنقدر شور شد که حتی رسانههای اصلی جریان انقلابی همچون کیهان نیز به تفصیل در نقد آن موضعگیری کردند.
به نظر میرسد با نزدیک شدن به پایان عمر دولت حسن روحانی، تلاشها برای طراحی صحنه انتخابات آینده قوت گرفته است. طراحیهایی که نه از مسیر آگاهیبخشی و رشد فهم و بصیرت عمومی ملت برای رسیدن به دولتی جوان و انقلابی، که از مسیر طراحیهای امنیتی و سیاسی برای حذف رقبا میگذرد. جریانهایی که سالهای مدیریت دولت روحانی را در استراحت گذراندهاند و انتظار دارند در مدت کوتاهی با اعمال شاقه بتوانند رای مردم را به دست آورند.
اگر از وجه اول این اقدامات که حاصل کمکاری جریانهای سیاسی در این سالها بوده است صرفنظر شود، از اثر عمیق و مخربی که این مدل از سیاستورزی بر روح مردمسالاری دارد به سادگی نمیتوان گذشت. دولت قوی و کارآمد با رای واقعی مردم و از مسیر بصیرت و آگاهی شکل میگیرد نه بر اساس طراحیهای امنیتی و سیاسی زودگذری که جز انباشت ناکارآمدی و تخریب روح مردمسالاری اثر دیگری ندارد.
